شاهین تهرانی - چون نیک نظر کرد پرخویش در آن دید
گفتا زکه نالیم که از ماست که بر ماست!
این روزها که آب سر بالا میرود، ابوعطا خواندن قورباغه چیز عجیبی نیست. ادعای واهی و پوسیده مالکیت بر جزایر سه گانه ایرانی با صدای گوش خراش و آزار دهنده اماراتیها مجدداً مطرح شده است.
طرف عربی وقاحت را به حدی رسانده که در واکنش به سفر استانی دکتر محمود احمدی نژاد ریاست جمهوری اسلامی ایران به جزیره ابوموسی، به صورت یک طرفه و بر خلاف تمامی موازین بینالمللی فوتبال، دیدار دوستانهاش با تیم ملی کشورمان را لغو کرده و جزایر مذکور را اشغال شده خوانده است! انگار که مسئولین دولتی ما برای سفر به اقصی نقاط کشور خودمان باید از همسایه کوچولوی خود اجازه بگیرند!
شاید اگر برخورد مسئولین سیاسی کشور با مطرح کنندگان این ادعای مضحک از همان ابتدا جدی، محکم و دندانشکن بود، اکنون کار به اینجا نمیکشید و طرف تا این حد وقیح نمیشد. اما حالا که آنها دعوای سیاسی را بر خلاف تمام تاکیدهای فیفا مبنی بر جدایی کامل سیاست از فوتبال به ورزش کشاندهاند، حال نوبت فوتبالیهاست که جوابی محکم به آنها بدهند تا دیگر شاهد اجرای این قبیل شوهای مسخره و لوس از اعراب نباشیم!
پروسه بروز این فاجعه – استفاده از هر فرصت دیگری برای توصیف این رخداد،خیانت به واژههاست! – از همان زمانی کلید خورد که فوتبالیستهای به اصطلاح حرفهای ما برای رسیدن به چند دلار بیشتر و بدون توجه به تبعات آتی حرکاتشان، قید ارزشهای والایی چون میهن دوستی و عرق ملی را زده و در قالب تیمهای باشگاهی عربی در مسابقاتی تحت عنوان مجعول «جام خلیج» شرکت کردند و با این اقدام نابخردانه، در واقع آب به آسیاب آنانی ریختند که موذیانه در پی جداسازی بخشی از خاک مقدس وطن هستند! این دست حرکات برای اعراب نشان از آن داشت که فوتبالیهای ایران چندان تعصبی روی این قبیل موضوعات ندارند! اما این برداشت نادرست که از برخورد غلط چند تن معدود ناشی شده بود، هیچ ربطی به نظر قاطع مردم ایران – از جمله ایرانیان فوتبال دوست – نداشت و چنین بود که در تقابلهای نمایندگان ایران و اعراب، شعار دوست داشتنی «خلیج همیشه فارس» تبدیل به یکی از شعارهای اصلی هواداران وطنی شد!
ایران به دنبال سیاسی کردن فضای رقابتهای فوتبالی نبوده و نیست اما حالا که اعراب پا را از گلیم خود فراتر گذاشته و حرفهایی زدهاند که اصولاً از دهان آنها بزرگتر است همه ایرانیان واقعی به دنبال جوابی هستند که فدراسیون فوتبال ایران باید به آنها بدهد.
امارات به خاطر حضور رئیس جمهور ایران در جزیره ابوموسی عصبانی شد و مسابقه دوستانه ایران و امارات را لغو کرد! این کشور در قضیه تحریم یک جانبه آمریکا و غرب بر علیه ایران از هیچ کوششی بر علیه ایران دریغ نکرد، اما ما دست دوستی به سوی امارات دراز کردیم و آنها هم برای چندمین بار دست ما را پس زدند!
بیائید با خودمان روراست باشیم فوتبال ایران تا چه حد به فوتبال امارات نیاز دارد؟ و از نظر فنی فوتبال امارات چه فوایدی میتواند برای تیم ملی کشورمان داشته باشد؟ تیمهای لیگ برتری ایران از نظر فنی قویتر از تیم ملی امارات است.
در طول این سالها، فوتبال ایران با ترانسفرکردن نخبگان فوتبالی اش به دوبی و شارجه، زمینه را برای پررونقتر شدن فوتبال باشگاهی امارات مهیا کرد تا کشوری که این روزها تبدیل به عشرتکده منطقه شده و از این بابت به خود میبالد! بیش از پیش در تیررس دید جهانیان قرار بگیرد و حالا کار به جایی رسیده که مارادونا هم به عشق دلارهای سبز راهی امارات میشود، لابد وقت چنگ و دندان نشان دادن به همانهایی است که سازنده این فضا و فراهم کننده این بستر بودند!
حالا فوتبالی که به دست خودمان برای امارات آباد شده، برای تمامیت ارضی ما شاخ و شانه میکشد! و آن واکنش شرمآور را نشان میدهد! آیا نباید مقابله به مثل کرد؟
آیا باز هم باید با توسل به سیستم تساهل و تسامح به آنها اجازه جولان دادن بدهیم؟ تجربه نشان داده که سکوت در چنین مواردی به ضعف ما تعبیر میشود و سطح وقاحت طرف را افزایش میدهد. به اعتقاد ما فدراسیون فوتبال ایران باید در یک اقدام شایسته تمام مراودات فوتبالیاش با فدراسیون امارات را قطع کند.
باشگاههای ما باید از انجام هر گونه ترانسفری به این کشور خودداری کنند و بازیکنان حرفهای ما هم قید چند دلار بیشتر را بزنند. ما باید سطح روابط فوتبالیمان با امارات را به انجام بازیهای رسمی کاهش دهیم. باور کنید که ما بدون دلارهای عربی هم میتوانیم به فوتبالمان ادامه دهیم.