اندیشه

نیاز جدی به مسئله عرض دین در عصر حاضر

دست تحریف و تاویل و تصرف و اعمال سلیقه‏ هاى شخصى به علل متعدد از جمله غرب‏زدگى از سوى معدودى که به اصطلاح خود را روشنفکر مى‏شمارند به سوى عقاید و تعالیم دینى دراز شده است
دست تحریف و تأویل و تصرف و اعمال سلیقه‏هاى شخصى بهعلل متعدد از جمله غرب‏زدگى از سوى معدودى که به اصطلاح خود را روشنفکر مى‏شمارند بهسوى عقاید و تعالیم دینى دراز شده و اشخاص فاقد صلاحیتهاى علمى بهصورت کارشناس امور دینى در قالب مصاحبه و میزگرد و سخنرانى و نوشتن مقاله، ارزشهاى اسلام و التزامات مردم را به عقاید و احکام شرعى هدف قرار دادهاند.

نسل جوان ما اگر بخواهد از شر اضلال این روشنفکرهاى اسمى در امان بماند و دین راستین اسلام را پاک و همان‏طور که نازل بر پیامبر اکرم(ص) شده است از منابع اصلی فرا بگیرد، باید یا شخصا مراجعه به این منابع نماید یا به اسلامشناسان؛ یعنى آنها که در مکتب اهل بیت علیهم‏السلام و با غور و بررسى در این دو منبع اسلام را آموخته‏اند ـ رجوع نماید.

اصحاب پیامبر اکرم و اهل بیت معصومش علیهم‏السلام از ایشان سوالهای اعتقادی بسیاری پرسیدهاند که دلیل آن اهمیت این‏گونه مسائل و دغدغه درستبودن عقاید بوده است. یکی از راههای اطمینان بهدرستی عقاید، عرضه عقاید و معارف دینی به محضر معصومان علیهم‏السلام است. درواقع شخص در عرضه عقاید خود به محضر معصومان علیهم‏السلام خواستار اصلاح عقاید غلط و تایید عقاید درست و تکمیل آنها است. در جوامع حدیثی در مواردی می‏بینیم، شخصی محدث و عالم که با احادیث اهل‏بیت علیهم‏السلام آشنا است و عقاید خود را از معصومان علیهم السلام اخذ کرده، اعتقاداتش را به محضر امام زنده خود عرضه می‏کند. درواقع چنین فردی درصدد ازبینبردن احتمال بسیار ضعیف عدم مطابقت عقایدش با آموزه‏های دینی و بهمنظور حصول اطمینان قلبی از دین و معارف و عقاید دینی است.

قطع این مرحله بى‏همرهى خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر گمراهى

کسانى که عمر خود را در مسیرهاى دیگر و اشتغال به غیر آنچه در مکتب اهل بیت علیهم‏السلام تبلیغ و تدریس مى‏شود گذرانیده‏اند، خودشان به این مطلب مى‏رسند که نمى‏توانند محصول بعض اشتغالات خود را به خدا و پیغمبر نسبت دهند. مکتب انبیا و مکتب قرآن و وحى و امام باقر و صادق(ع) را زراره‏ها و ابان بن تغلب‏ها و محمد بن مسلم‏ها و عمارها و اصبغ‏ها و حذیفه‏ها و ابوذرها مى‏شناسند، نه دیگران. هیچ‏گاه شنیده نشده است که یک نفر پیش مثل یعقوب ابن اسحاق کندى رفته باشد و به او عرض دین کرده باشد. یعقوب بن اسحاق‏ها هم اگر بخواهند عرض دین کنند، فقط باید به پیغمبر و امام و روایت احادیث آنها عرض نمایند.

عرض دین توسط حضرت عبدالعظیم(ع)

از جمله شخصیتهاى بزرگى که دین خود را عرض بر امام زمان خود نمود ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله بن على بن الحسن بن زید بن السبط الاکبر الامام ابى محمد الحسن المجتبى(ع) است. این بزرگوار یکى از اعاظم ذریه رسول و فرزندان مرتضى و بتول ـ صلوات‏اللّه علیهم أجمعین ـ و از شخصیتها و معارف علماى اهل بیت و بزرگان صحابه حضرت جواد و حضرت هادى علیهماالسلام و محارم اسرار ائمه است. از جمله روایاتى که دلالت بر فضل و علم این شریف بزرگوار دارد، روایتى است منقول از حضرت هادى(ع) که به یکى از شیعیان رى مى‏فرماید: «هرگاه مشکل شد بر تو چیزى از امر دین تو در ناحیه خودت سوال کن از آن از عبدالعظیم بن عبدالله الحسنى و از من به او سلام برسان.»

از اینکه چنین شخصیتى در مقام عرض دین خود برآمده است، اهمیت تصحیح عقاید اعم از آنچه واجب الاعتقاد است یا فراتر و بیشتر از آن است معلوم مى‏شود. بنابراین باید هرکسى مطابقبودن عقاید خود را با کتاب و سنت احراز نماید.

جایی که عقاب پر بریزد!

در موقفى که مثل حضرت عبدالعظیم حسنى با آن همه علم و آگاهى از کتاب و سنت و با عقایدى که صد درصد و به یقین جزمى و قطعى به آنها معتقد بوده است، باز لازم مى‏داند که این عقاید را حضور مبارک امام عرضه بدارد تا از امام تصدیق و امضاى صحت آن عقاید را دریافت نماید، دیگران و خصوص امثال این حقیر به‏طریق اولى باید به عرض دین خود مبادرت کنند و براى اطمینان بیشتر و بیشتر نهفقط به یک نفر، بلکه به اشخاص متعدد از رجال عالم به قرآن و حدیث و معارف اهل بیت علیهم‏السلام و آنهایى که علمشان را از آن بزرگواران گرفته، عرضه بدارند. باید در این میدان با کمال تواضع و فروتنى کالاى عقیدتى خود را به عرض خبرگان مورد اعتقاد و عالم به صحیح و ناصحیح و کامل و ناقص آن برسانیم.

ادب تسلیم در برابر مقام ولایت

نکته ادبى و اخلاقى که از این حکایت عرض دین باید از این سید شریف جلیل حسنى آموخت، پرهیز از غرور به علم و مقام علمى است. مبادا که انسان به علم خود و به چند کلمه اصطلاح مغرور شود. ادب ممتاز و ارزشمند دیگرى که در جریان این عرض دین از حضرت عبدالعظیم ظاهر مى‏شود، تسلیم بى‏چون و چراى آن شخصیت والا در مقابل مقام ولایت و حجت خدا است که باید از آن درس آموخت. حضرت عبدالعظیم در سلسله نسب و انتساب به امامین همامین حسنین علیهماالسلام، به دو واسطه از امام على نقى علیه‏السلام نزدیک‏تر است؛ زیرا امام هادی(ع) در نسب به شش واسطه به امام حسین(ع) مى‏رسد؛ اما حضرت عبدالعظیم به چهار واسطه نسبش به حضرت امام حسن مجتبى(ع) مى‏رسد. مع‏ذلک این سید عظیم‏الشأن جلیل‏القدر در برابر حجت خدا و صاحب ولایت امر چنین متواضعانه رفتار مى‏نماید که همین حال ادب و حفظ احترام امام و عرض دین از مثل او به حضرت هادى(ع)، دلیل باهر و روشنى بر کمال معرفت و جلالت قدر و عقیده محکم او به ولایت و امامت آن حضرت است. او با معرفتى که دارد مى‏داند در برابر مقام ولایت و امامت و حجت خدا هرکه باشد و هرچه داشته باشد محو است و ایمان به ولایت اقتضا دارد که هرچه بتواند شرط ادب و اطاعت از ولى خدا را رعایت نماید و عرض وجودى نکنند و زبان حالش این باشد:

با وجودت ز من آواز نیاید که منم!

مسئله عرض دین در عصر حاضر

در عصر ما مسئله عرض دین به دین شناسایى که دین را از قرآن کریم و احادیث اهلبیت علیهم‏السلام شناخته‏اند، مسئله‏اى است که باید همگان مخصوصا نسل جوان و دانشجویان عزیز و دانشگاهیان متعهد و متدین به آن توجه کامل داشته باشند؛ زیرا دست تحریف و تاویل و تصرف و اعمال سلیقه‏ هاى شخصى به علل متعدد از جمله غرب‏زدگى از سوى معدودى که به اصطلاح خود را روشنفکر مى‏شمارند به سوى عقاید و تعالیم دینى دراز شده و اشخاص فاقد صلاحیتهاى علمى بهصورت کارشناس امور دینى در قالب مصاحبه و میزگرد و سخنرانى و نوشتن مقاله، ارزشهاى اسلام و التزامات مردم را به عقاید و احکام شرعى هدف قرار داده و چنان وانمود مى‏کنند که روشنفکرى، عدم تعهد به مدالیل کتاب و سنت و اصطلاحات دینى و محدودنبودن در چارچوب کتاب و سنت است و به گمان خود، روشنفکرانه دریافتهاى علما و فقها را در امتداد قرنهاى متمادى تخطئه نموده و بسیارى از احکام الهى را با مزاج عصرى که ساخته غرب یا شرق است، مناسب نمى‏دانند و با توسل به الفاظ مبهمى از قبیل فقه پویا یا قبض و بسط شریعت بعض احکام و خاتمیت و ابدیت برنامه‏هاى شرعى و نظامات جزائى و اجتماعى و غیرها را زیر سوال برده و در عقاید نیز با افکار به اصطلاح عرفانى کتاب و سنت را تعریف و توصیف مى‏نمایند و خلاصه راهى مى‏روند که اگر ادامه یابد التزامات دینى بسیارى را سست مى‏نماید.

کار مهم و بزرگ انبیا این بود که مردم را به برنامه‏ هایى که از سوى خدا تبلیغ کردند، مؤمن ساخته و آنها را به عمل به این تعالیم وجدانا متعهد نمودند؛ کارى که از هیچ‏یک از فلاسفه و قشرهاى بهاصطلاح برجسته و نوابغ فکرى برنیامده و برنخواهد آمد.

این افراد به اصطلاح روشنفکر هرکجا پیدا شدند با این ایمان برخورد دارند و خارج بر آن هستند و به این افتخار مى‏کنند که در تمام یا بعض از این باورها خدشه نمایند و تعهد مردم را کم کنند و دین را طبق اندیشه خودشان که متاثر از اوضاع و احوال بیگانگان است، تفسیر نموده و اصالتهاى اسلامى را مورد تردید یا انکار قرار دهند.

کسب شهرت از راه هتاکی به دین!

متاسفانه این روشها که بهصورت گرایش به دین و مذهب و مذهبىبودن ابراز مى‏شود، کم و بیش در زن و مرد اثر گذارده و یک وسوسه در بعض مسائل مسلم مذهبى و تعهدات اسلامى در بعضى دیده مى‏شود. ناگفته نماند که طبع این‏گونه برخوردهاى تردیدانگیز یا توهین‏آمیز با مسائل مقبوله و مورداحترام و تقدیس جامعه شهرت‏بخش است و افرادى که مى‏خواهند اسم و آوازه‏اى به‏دست بیاورند و از راههاى صحیح عاجزند، این راه را پیش مى‏گیرند و هرچه در این راه هتاکى بیشتر نشان داده شود و بى‏پرده و صریح‏تر انکار و اهانت شود و به ارزشهاى جامعه تندتر حمله کنند، بیشتر موجب شهرت مى‏شود و عده‏اى هم که آن ارزشها را معارض با هواها و منافع خود مى‏دانند، بیشتر از آن استقبال مى‏کنند. بسیارى از غرب‏زده‏ها و متجددمسلکها، نویسنده و گوینده‏اى را آزاداندیش و روشنفکر مى‏دانند که در حمله به مقدسات و باورهاى جامعه و مسخرهکردن آنها بى‏پروا و گستاخ باشد.

کتاب سلمان رشدى مرتد که عارى از هرگونه استدلال و برداشت منطقى و معقول بود و حاوى هیچ نکته و ردّ و ایراد خردپسند نبود، تنها بهعلت گستاخى مفرط و اهانت به مقامات مقدسه و شخصیتهایى که همه از آنها احترام مى‏کنند و حریم قداست آنها را محترم مى‏شمارند، در محافلى که حدّ و حدودى براى آزادى اشخاص قائل نیستند، روشنفکرانه و آزاداندیشانه تلقى شد و از رهگذر هتک این قداستها و اهانت به مقدسات مسلمانان مشهور گردید و استعمار هم براى همین اهانت او به اسلام از او حمایت و دفاع کرد؛ وگرنه کتاب، فاقد محتواى منطقى و استدلالى است.

راه نجات جوانان امروز

به این جهات، نسل جوان ما اگر بخواهد از شر اضلال این روشنفکرهاى اسمى در امان بماند و دین راستین اسلام را پاک و همان‏طور که نازل بر پیامبر اکرم(ص) شده است از منابع اصلی فرا بگیرد، باید یا شخصا مراجعه به این منابع نماید و بدون تاویل و توجیه، دلالت کتاب و سنت را حجت بداند یا به اسلامشناسان، یعنى آنها که در مکتب اهل بیت علیهم‏السلام و با غور و بررسى در این دو منبع اسلام را آموخته‏اند، رجوع نماید. اینان را همه مى‏شناسند. ابوذرها و مقدادها و سلمان و سلیم‏ها و محمد بن مسلم‏ها و ابن ابى‏عمیر و فضل بن شاذان و ابن‏بابویه‏ها و کلینى‏ها و شیخ طوسى‏ها و شاگردان آنها و شاگردان شاگردانشان تا زمان حاضر از علما و فقها و مراجع هستند.

به هرحال، در عرض دین و در مقام تحصیل اطمینان به اینکه دینى که شخص به آن متدین شده است با دینى که پیغمبر و ائمه علیهم‏السلام و کتاب و سنت عرضه داشته موافق است و دین الله است، معیار همان بیان وحى و کلمات و بیانات اهل بیت وحى علیهم‏السلام است. باید به مقتضاى حدیث: «إِنَّ هذا العِلْمَ دینٌ فَانْظُرُوا عَمَّنْ تَأخُذُونَ دینَکُم» دین خدا و علم دین را در همه رشته‏ها و بخشهایش از اهل دین بپرسید.

(با استناد به کتاب ارزشمند «شرح حدیث عرض دین» اثر حضرت آیتاللّه العظمى صافى گلپایگانى مد ظله الشریف)

https://shoma-weekly.ir/xFTWmQ