اندیشه

نگاهی به چیستی سبک زندگی

سبک زندگی غیر از انتخاب‌های ما نیست. پس سبک زندگی یعنی انتخاب و داشتن الگو و سبک. البته برخی از رفتارهای انسان بر حسب اجبار یا عادت انجام می‌شود، اما بخشی دیگر از رفتار‌ها از سر انتخاب و ترجیح است. این انتخاب‌ها رابطه متقابل با باور‌ها دارند. از این رابطه‌ها می‌شود سبک و الگو برگزید و سبک زندگی انسان‌ها این‌گونه تعیین می‌شود. سبک زندگی دینی نیز سبکی است برگرفته از انتخاب‌هایی با مبانی دینی.
حجت الاسلام احمد خسروی- در اسلام این موضوعی مشخص است که عمل و اعتقاد و ایمان با یکدیگر رابطه مستقیم دارند. به عبارت دیگر هر دو بر هم اثر میگذارند و نسبت متقابل دارند. هم ایمان و عقیده صحیح باعث سر زدن عمل صالح از فرد مسلمان میشود و هم مداومت بر عمل صالح باعث تقویت ایمان فرد میگردد. برای مثال تبلور اندیشه و اعتقاد به تواضع، به رفتار متواضعانه منجر خواهد شد. در طرف مقابل هم با تکرار رفتار متواضعانه، بهتدریج حقیقت تواضع و بندگی بیشتر در فرد رسوخ میکند. پس هر انسانی تفکری دارد که دائماً از تفکر او رفتار و از رفتار او تفکر تولید میشود.

چاره اندیشی غرب

اما غربیها در برابر این اندیشه و اصل اصیل اسلامی بیتفاوت ننشستند. آنها متوجه این مسئله شدند که از یک زمانی به بعد دیگر با جنگ و فتح و پیروزی فیزیکی نمیتوان یک جامعه را تحت سلطه آورد. راه چاره تغییر باورها و سنتها بود. اما این تغییر نیز در ظاهر بسیار مشکل مینمود و به صورت مستقیم نمیشد از آن بهره برد. آنها روی همین مسائل بسیار کار کردند و در ‌‌نهایت به نقش تاثیر غیر مستقیم ایدئولوژی و رفتارهای ساده روزمره مردم پی بردند. لذا با صنایع مختلفی از جمله سینما و تلویزیون و ورزش و... کار خود را آغاز کردند و بدون اینکه که ایدئولوژی خود را بهطور مستقیم القاء کنند، با القای رفتارها و سبک زندگی خاص خود یعنی سبک زندگی غربی، اندک اندک روی فکر جوامع نیز تأثیر گذاشته و افکار را برای پذیرش ایدئولوژی خود آماده کردند.

مسلمانانی با سبک زندگی غربی!

آنها دقیقاً سبک زندگی ما را هدف را گرفتند. ممکن بود با وجود تمام تلاشهای غرب، بیننده اخبار و برنامههای کانالهای ماهوارهای و جوانان متأثر از هالیوود باز هم به یکسری از اخلاقیات اسلامی مانند نماز و روزه پایبند مانده باشند، لکن این اخلاقیات به تنهایی سبک زندگی نبودند و برعکس این افراد با وجود برخی اعتقادشان با سبک زندگی غربی زندگی میکردند. این‌‌ همان چیزی بود که غرب انتظارش را داشت. حالا‌‌ همان مسلمانی که اگر رگ حیاتش را میزدی دست از اسلام و اعتقاداتشان نمیکشید و در عقیده دشمن غرب بود بدون اینکه بداند و بخواهد به گونهای زندگی میکرد که غربیها تعیین کرده بودند!

سبک زندگی با مبانی دینی

سبک زندگی غیر از انتخابهای ما نیست. پس سبک زندگی یعنی انتخاب و داشتن الگو و سبک. البته برخی از رفتارهای انسان بر حسب اجبار یا عادت انجام میشود، اما بخشی دیگر از رفتارها از سر انتخاب و ترجیح است. این انتخابها رابطه متقابل با باورها دارند. از این رابطهها میشود سبک و الگو برگزید و سبک زندگی انسانها اینگونه تعیین میشود. سبک زندگی دینی نیز سبکی است برگرفته از انتخابهایی با مبانی دینی.

بهترین الگو برای بهترین انسانها

بهترین سبک زندگی کدام است؟ چه سبکی مطمئنتر از راه و روش زندگی بندگان برگزیده و صالح خدا؟ و چه بندگانی محبوبتر از چهارده نور معصوم و پاک؟

و اما آخرین بازمانده قافله معصومین و باقیمانده خداوند در زمین کلامی دارد که نشان میدهد چه الگوی بزرگی در پیش روی ماست و تنها با نامش روزگار میگذارنیم و از نوع و سبک و شیوه رفتارش بیبهره یا در خوشبینانهترین حالت بسیار کم بهرهایم.

حضرت حجت ابن الحسن (عج) میفرماید:

«وَ فِى اِبْنَهِ رَسُولِ اللهِ لِىَ اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ: همانا در دختر رسول خدا براى من، الگویى شایسته وجود دارد.»

و در این بیان نورانی سرّی نهفته است. دختر رسول الله فقط دختر حضرت نیست، پاره تن و بضعه جان اوست. یعنی تمسک به زندگی فاطمی چیزی جز تمسک به راه و روش رسول اکرم (ص) نیست. فاطمه (س) الگوی حسنه است در عرصههایی چون دفاع جانانه از ارزشهای اسلام، جانبازى براى استمرار رسالت، عشقبازی در راه بقا و دوام ولایت، جهاد بیامان فرهنگى، تقوا و عبادت، مهرورزى و محبت، عفاف و حجاب، تربیت فرزند، تدبیر منزل، تجهیز روحى و روانى مرد براى جهاد و... و همه این صفات است که فرمودهاند: «نَحْنُ حُجَهُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ وَ فَاطِمَهُ حُجَّهٌ عَلَیْنَا: ما (امامان معصوم) حجت خداوند بر مردمان هستیم و فاطمه، حجت (خداوند) بر ما.»

هرچند در این مجال فرصت شرح و تبیین سیره فاطمی نیست، لیکن حداقل این است که از آب دریا به قدر معرفتمان بچشیم. لذا در چند روایت زیبا از حضرت صدیقه طاهره
سلام
الله علیها تاملی مینماییم تا شاید با این الگوی بیبدیل و اسوه حسنه بیش از گذشته آشنا شویم و بتوانیم در انتخابها و در دوراهیها زندگی از این بیان بهره ببریم.

- حضرت فاطمه علیهاالسلام: فَرَضَ اللّه ُ... الأمرَ بِالمَعُروفِ مَصلَحَهً لِلعامَّهِ؛ خداوند امر به معروف را براى اصلاح مردم قرار داد.

- إلزَم رِجلَها؛ فَإنَّ الجَنَّهَ تَحتَ أقدامِها؛ در خدمت مادر باش؛ زیرا بهشت زیر قدم هاى مادران است.

- إنْ کُنتَ تَعمَلُ بِما أمَرناکَ و تَنتَهی عَمّا زَجَرناکَ عَنهُ فَأنتَ مِن شیعَتِنا و إلاّ فَلا؛ اگر به آنچه تو را به آن فرمان
مى
دهیم عمل کنى و از آنچه برحذر مى داریم دورى کنى، از شیعیان مایى و الاّ هرگز!

- حُبِّبَ إلَىَّ من دُنیاکُم ثَلاثٌ: تِلاوَهُ کِتابِ اللّه ِ و النَّظَرُ فی وَجهِ رَسولِ اللّه ِ و الإنفاقُ فی سَبیلِ اللّه؛ از دنیاى شما محبّت سه چیز در دل من نهاده شد: تلاوت قرآن، نگاه به چهره پیامبر خدا و انفاق در راه خدا.

- یا أباالحَسَنِ! إنّی لأَستَحیی مِن إلهی أن اُکَلِّفَ نَفسَکَ مالاتَقدِرُ عَلَیهِ؛ اى على! من از پروردگارم شرم دارم که چیزى از تو درخواست کنم که توان برآوردن آن را نداشته باشى.

- بِشرٌ فی وَجهِ المُؤمِنِ یُوجِبُ لِصاحِبِهِ الجَنَّهَ؛ خوش رویى هنگام روبه رو شدن با مؤمن، بهشت را بر فرد خوش رو واجب مى کند.

- مَن أصعَدَ إلَى اللّه ِ خالِصَ عِبادَتِهِ أهبَطَ اللّه ُ إلَیهِ أفضَلَ مَصلَحَتِهِ؛ هر که خداوند را بى پیرایه عبادت کند، خداوند برترین مصلحتش را نثار او مى کند.

یک سوال مهم را در پایان باید پاسخ گفت. بر فرض که روایات فوق و سایر بیانات ارزشمند اهل بیت علیهم السلام را خواندیم، این فرمایشات چطور میتوانند الگوی ما در روزگاری کاملاً متفاوت با دوران صدر اسلام باشند؟ ما چگونه از دل این بیانات برای زندگیهایمان سبک تعیین کنیم؟

پاسخ این پرسش را مقام معظم رهبری به زیبایی بیان فرمودهاند:

«اولاً من به شما بگویم که الگو را نباید براى ما معرفى کنند و بگویند که این الگوى شما است. این الگوى قراردادى و تحمیلى، الگوى جالبى نمىشود. الگو را باید خودمان پیدا کنیم؛ یعنى در افق دیدمان نگاه کنیم و ببینیم از این همه چهرهاى که در جلوِ چشممان مىآید، کدام را بیشتر مىپسندیم؛ طبعاً این الگوى ما مىشود. من معتقدم که براى جوان مسلمان، به خصوص مسلمانى که با زندگى ائمّه و خاندان پیامبر و مسلمانان صدر اسلام آشنایى داشته باشد، پیدا کردن الگو مشکل نیست و الگو هم کم نیست... شما خانمى که در دوره پیشرفت علمى و صنعتى و فنآورى و دنیاى بزرگ و تمدّن مادّى و این همه پدیدههاى جدید زندگى مىکنید، از الگوى خودتان در مثلاً هزاروچهارصد سال پیش توقّع دارید که در کدام بخش، مشابه وضع کنونى شما را داشته باشد، تا از آن بهره بگیرید.

مثلاً فرض کنید مىخواهید ببینید چگونه دانشگاه مىرفته است؟ یا وقتى که مثلاً در مسائل سیاست جهانى فکر مىکرده، چگونه فکر مىکرده است؟ اینها که نیست. یک خصوصیات اصلى در شخصیت هر انسانى هست؛ آنها را بایستى مشخّص کنید و الگو را در آنها جستجو نمایید. مثلاً فرض بفرمایید در برخورد با مسائل مربوط به حوادث پیرامونى، انسان چگونه باید برخورد کند؟ حالا حوادث پیرامونى، یک وقت مربوط به دورهاى است که مترو هست و قطار هست و جت هست و رایانه هست؛ یک وقت مربوط به دورهاى است که نه، این چیزها نیست؛ اما حوادث پیرامونى بالاخره چیزى است که انسان را همیشه احاطه مىکند. انسان دوگونه مىتواند با این قضیه برخورد کند: یکى مسئولانه، یکى بىتفاوت. مسئولانه هم انواع و اقسام دارد؛ با چه روحیهاى، با چه نوع نگرشى به آینده. آدم باید این خطوط اصلى را در آن شخصى که فکر مىکند الگوى او مىتواند باشد، جستجو کند و از آنها پیروى نماید.»
https://shoma-weekly.ir/m16w7N