جامعه

نوجوان قدیم، نوجوان جدید

هر کدام از اولیاء نزد فرزندان خود اعتباری دارند که می‌توانند آن را کاهش یا افزایش دهند. کمک به رفع مجموعه نیاز‌های فرزندان در دوران کودکی این اعتبار را افزایش خواهد داد و برخورد‌های چکشی و دور از منطق و عقل که هیچ توجیهی در ذهن آن‌ها ندارد باعث کاهش این اعتبار خواهد شد.
امیر زینلی- هشتم آبان ماه روز شهادت محمد حسین فهمیده است. او نوجوانی ۱۳ ساله بود که در دوران دفاع مقدس به شهادت رسید، به همین خاطر این روز به عنوان روز نوجوان و (بسیج دانش آموزی) نامگذاری شد. همین موضوع بهانهای است تا به نوجوانان و دوران نوجوانی بپردازیم. چگونگی رشد اخلاقی، ارزشی و دینی در نوجوانان و جوانان از موضوعات مهم روانشناسی رشد است که روانشناسان بزرگ درباره آن به تحقیق و نظریهپردازی پرداختهاند. دوره نوجوانی در زندگی هر انسانی اهمیت ویژهای دارد و بسیاری افراد در همین دوره تکلیف خود را با آینده خود روشن میکنند.

تعریف همیشگی و قدیمی از سن نوجوانی را ۱۲ سال تا ۱۸ سال بیان کردهاند، اما به نظر میرسد در سالهای اخیر به دلایل مختلف سن نوجوانی تغییر ماهیت داده و جوانی هم همین طور! تواناییهای یک نوجوان در پایان دوره باید به حدی رسیده باشد که آماده ورود به دوران جوانی و ورود به اجتماع گردد. اما در زندگی ماشینی امروز و برای بررسی دقیقتر در جامعه خودمان، چند در صد از نوجوانان ما آماده ورود به اجتماع هستند؟ آنچه قدیمتر رسم بود، آن بود که نوجوانان دوران نوجوانی را کنار پدر میگذراندند و همراه با او مشغول کار میشدند. آنها هم که امکانش را نداشتند، اوستای دیگری را برای این کار انتخاب میکردند. از مزایای این کار آن بود که نوجوانان گاهی استعدادهایی از خود بروز میدادند و پیگیر‌‌ همان میشدند و اتفاقا موفقیتی هم به دست میآوردند. به غیر از این، حضور در بازار و در اجتماع و تعامل با مردم، آنها را با واقعیتهای موجود در جامعه آشنا میکرد و شاید بتوان گفت مهار تهای ارتباطی و ایمنی ورود به اجتماع را قبل از شروع زندگی به همه آنها میآموخت.

اما آنچه امروز رخ میدهد، بیشتر حضور نوجوانان در محیط محدود مدرسه است. حضوری که به دلیل عدم توجه و خلاقیت در روشها نه تنها کمکی به حضور آنها در اجتماع نمیکند بلکه در گفتگو میان دوستان، توهماتی از یک جامعه برای آنها تصویر میکند که کعبه آمال و آرزوها میشود. این آرزوها غالبا در قالب خرید ماشینهای گران قیمت، مشهور شدن در حد افراد سرشناس و زندگی مرفه جلوه میکند. حتی تصورات نوجوانان امروز از انسانهای جامعه هم معمولا بستگی به محیطی دارد که در آن متوهم شدهاند. برای بررسی دقیقتر این ماجرا بازخوانی ویژگیهای دوران نوجوانی ضروری است.

ویژگیهای دوره نوجوانی

نوجوانی، دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی است که در همه زمینهها بروز مینماید: رفتارهای کودکانه را به تدریج از دست میدهد، خواهان استقلال است، میخواهد همه چیز را خود تجربه کند، افکار انقلابی دارد، طغیانگر است، تمایل به تنهایی دارد، رابطه با همسالان برای او ارزش بسیاری دارد و در برابر دستورات بزرگسالان مقاومت میکند.

نوجوانی، دوره نوسان بین عواطف است، یعنی در عین حال که شاد است احساس افسردگی میکند، گاهی اوقات رفتار خشن وگاه رفتاری ملایم دارد. در واقع نوجوانی، دوره نوسان رفتاری نیز هست، یعنی نوجوان مدام در حالت رفت و برگشت بین حالات کودکی و نوجوانی است. با توجه بهشناختی که از خود، تواناییها، شرایط و امکانات کسب نموده، خواستار رفتار بزرگسالانه است، در حالی که تجربه لازم را ندارد.

نو جوان به دلیل آنکه بین رفتارهای کودکانه و بزرگسالانه نوسان دارد، گاهی به دلیل محبت و توجه اطرافیان در دوره کودکی و دلهره و نگرانیهای فعلی خود، تمایل به نشان دادن رفتارهای کودکانه دارد و در نتیجه دچار تعارض میشود. این تعارض از ویژگیهای رفتار کودکانه و لذت مسوولیت پذیری و رفتارهای بزرگسالانه ناشی میشود.

مقابله با تعارضات دوره نوجوانی

برای رفع تعارض، نوجوان نیازمند آموزش و راهنمایی اطرافیان است. والدین نیز نقش مهمی در حل تعارضات نوجوان بهعهده دارند. آنها باید بدانند که نوجوانان نیاز به فاصله گرفتن از آنها دارند، نیازمند برقراری ارتباط با همسالان هستند، در عین حال نیاز، به اطمینان نسبت به والدین دارند و راهنماییهای آنها را میپذیرند. اینها در صورتی امکان پذیر است که والدین بتوانند اعتماد فرزندان خود را جلب نموده و در یک فضای اطمینان متقابل، بتوانند مسائل خود را حل نمایند.

البته این اعتماد چیزی نیست که بتوان در‌‌ همان دوران نوجوانی آن را به دست آورد، بلکه قبل از این دوران باید پایهریزی شده باشد. یعنی فرزندان ما از ابتدای دوران کودکی و در همه بزنگاههایی که نیاز روحی به ما دارند، اعتمادشان جلب میشود.

مطابق یک نظریه هر کدام از اولیاء نزد فرزندان خود اعتباری دارند که میتوانند آن را کاهش یا افزایش دهند. کمک به رفع مجموعه نیازهای فرزندان در دوران کودکی این اعتبار را افزایش خواهد داد و برخوردهای چکشی و دور از منطق و عقل که هیچ توجیهی در ذهن آنها ندارد باعث کاهش این اعتبار خواهد شد. نکته مهم دیگر آنکه بنابر همین نظریه دادن تذکرات زیاد به کودک به طور مداوم از اعتبار والدین میکاهد. و این اشتباهی است که بیشتر والدین نه فقط در دوران کودکی که در دوران نوجوانی و حتی جوانی هم آن را ادامه میدهند.

در واقع تا قبل از دوران نوجوانی، کسب اعتبار و بعد از آن زمان استفاده از این اعتبار است. نوجوانی که اولیاء خود را به عنوان سنگ صبور در کنار خود دارد، حتما این دوران بحرانی را بدون بحران پشت سر خواهد گذاشت و در آینده موفق خواهد شد.

https://shoma-weekly.ir/3zaivm