شما خودتان را جای هوادار نگون بخت سپاهان بگذارید که باید کیلومترها راه را طی طریق کند تا بازی تیم محبوب خود را در ورزشگاههای فولاد مبارکه، آزادی تهران، غدیر اهواز، یادگار امام(ره) تبریز، تختی مشهد، و انزلی و... مشاهده کند! اینکه محبوبترین باشگاه اصفهانی را که ریشه در تیم شاهین قدیم دارد، به روزی انداختهاند که کاپیتانش آشکارا اعتراف به بازیکنسالاری محض و دخالت غیرمسئولانه در تمامی امور باشگاه میکند! کاپیتانی به نوعی یک همه کاره که از مدیر عامل گرفته تا سرمربی و تدارکات همه از او حساب میبردند!!
او با قیافه حق به جانب؛ اما طلبکارانه با وقاحتی
بی رحمانه همراه با غرور و نخوت که همه بینندگان تلویزیونی را حیرتزده و شوکه کرد! با پردهدری کار را به جایی میرساند که نشان میدهد: «با همه کس مشکل دارد».
او حدود 20 نفر از افراد شاخص در باشگاه سپاهان را نام میبرد و آنها را مقصر ناکامی این تیم معرفی میکند؛ اما برای خودش در این ناکامی هیچ سهمی قائل نمیشود! «حسین فرکی» این سرمربی با اخلاق و ارزشی و یکی از موجهترین شخصیتهای بارز فوتبال ایران را محکوم میکند که چرا قرارداد سنگینی بسته و به همین دلیل به او پشت میکند! «استیماچ» سرمربی کروات سپاهان را تحت فشار قرار میدهد که چرا بعد از باخت در تمرینات برای شادی شاگردانش بگو و بخند راه انداخته و اصلا چرا چهار روز به مرخصی رفته است؟ او در این برنامه ناخواسته ثابت کرد که در تمامی مسائل باشگاه سپاهان حتی جزئیترین آنها که هیچ ارتباطی با او نداشته، دخالت کرده و برای همه تعیین تکلیف میکرد!
وی جسارت را به حدی رساند که با افتخار مواضع زشتی در برابر استادان اصفهان همچون حسین چرخابی و محمدرضا(رسول) کربکندی مربیان بزرگ این استان که بازیکنان سرشناسی نظیر «احمدرضا عابدزاده» را به فوتبال ایران معرفی کردهاند، به جرم یک انتقاد کوچک فنی از خود برنمیتابد و بی رحمانه به مسلخ میبرد و این حق را برای خودش قائل است که مدیران، مربیان و پیشکسوتان فوتبال استان اصفهان را هم به باد انتقاد بگیرد و تنها خود را دلسوز باشگاه سپاهان نشان دهد! دلسوزی که باعث شد تیمی که برای سه قهرمانی ایران، جام حذفی و آسیا بسته شد در جام حذفی و آسیا حذف شود! و در لیگ برتر یازدهم!
حالا با تمام این اوصاف انتظار دارید هوادار بخت برگشته اصفهانی چه واکنشی از خود نشان بدهد؟ آیا باز هم برخیزد و فریاد بکشد؛ «ما سپاهانیم و حالا حالاها قهرمانیم»!؟
اما مجری توانمند برنامه پربیننده 90 بازیکن عجیب و وقیح را به چالش کشاند و حرف دل میلیونها هوادار و مردم علاقهمند به فوتبال را زد. حالا خبر میرسد که مدیران ارشد این تیم میخواهند با حذف این چهره تمامیتخواه و با آوردن «عبدالله ویسی» سرمربی تیم قهرمان لیگ پانزدهم تا حدودی تیم محبوب اصفهان را باز یابند. اما این وسط تکلیف مدیران نالایق سپاهان چه میشود؟ به اعتقاد ما جریان تبدیلشدن کاپیتان سپاهان به یک بازیکن همه کاره و زیادهخواه با ورود مدیران جدید سپاهان به فوتبال این باشگاه به وجود آمد. چرا در زمان مدیریت ده ساله «محمدرضا ساکت» بر باشگاه سپاهان این مسائل به وجود نیامد؟ افرادی که میخواستند ضعفهای مدیریتی خود را با استفاده از محبوبیت این بازیکن تمامیتطلب بپوشاند، حالا پشت سر اعترافات و پردهدریهای کاپیتان سپاهان پنهان شدهاند! و کار را به جایی رساندهاند که این بازیکن نگون بخت که هویت و شناسنامه سپاهان بود حالا باید به دنبال تیمی در لیگ یک بگردد! طبیعی است که هیچ فوتبالیستی از بدو ورود «سالار»زاده نمیشود؛ بلکه این مدیران و مربیان ضعیف و نابلد هستند که امثال این بازیکن را به سمت «سالار»شدن سوق میدهند!
به راستی چرا در تیمهای شادروان دکتر عباس اکرامی و پرویز دهداری یا علی پروین و همین «کارلوس کیروش» چنین اتفاقی نمیافتد!؟
به هر حال آنچه در برنامه 90 شب سوم خرداد روی آنتن رفت، اوج نمایش پدیده «بازیکنسالاری» محض در این فوتبال بی در و پیکر است که میتواند درسی بزرگ از پدیده شوم «بازیکنسالاری» باشد.