زنان

نقش پررنگ و مغفول زنان گیلانغرب در دفاع مقدس

در منطقه کردستان زنان بسیاری بعد از درگیری عراق با ایران و پذیرش شرایط جنگی در منطقه حضور مدافعانه خود را اثبات کردند و شاید به جرأت بتوان گفت نمونه عینی این مطلب، حضور شیرزنی کرد در منطقه گیلانغرب است که رشادت های بسیاری در زمان دفاع مقدس از خود نشان داد. این زن، خانم مراد پور است. وی در گیلانغرب منزلی داشت که پذیرای رزمندگان بود و با وجود اینکه شهر از حالت مسکونی خودش خارج شده بود، او حاضر به ترک خانه اش نشد و خانه او به عنوان خانه رزمندگان شناخته می شد. این زن رزمنده در آن زمان درست مثل یک مادر در کنار بچه های جنگ بود و رزمنده ها زمانی که می خواستند به مرخصی بروند، ابتدا به دیدار این مادر می رفتند و سپس عازم خانه های خود می شدند.
گفتگو: نفیسه زارعی- وقتی صدایش را می شنوی که در دل کوه های گیلانغرب در کنار یک شیرزن کُرد ایستاده تا صحبت های او را که به کُردی برای کاروان راهیان نور بیان می شود ترجمه می کند ناخودآگاه در اعماق وجودت دلت می خواهد یکی از شعرهای حماسی روزهای دفاع مقدس ضمیمه لحن گیرایش شود. سعدالله شیرزادی جانبازی است که تمام عمر خود را در گیلانغرب سپری کرده و شاهد عینی روزهای دفاع بوده است و در کنار روایتگری، بعضی روزها برای ترجمه صحبت های فرنگیس حیدرپور در کنار این دلاور زن کرد می ایستد و امروز نیز برای ما از دلاوری های زنان کرد در جریان جنگ تحمیلی می گوید.

 

زنان منطقه گیلانغرب با توجه به درگیری شدید این منطقه در روزهای جنگ، چگونه پذیرای شرایط سخت جنگی بودند؟

در منطقه کردستان زنان بسیاری بعد از درگیری عراق با ایران و پذیرش شرایط جنگی در منطقه حضور مدافعانه خود را اثبات کردند و شاید به جرأت بتوان گفت نمونه عینی این مطلب، حضور شیرزنی کرد در منطقه گیلانغرب  است که رشادت های بسیاری در زمان دفاع مقدس از خود نشان داد. این زن، خانم مراد پور است. وی در گیلانغرب منزلی داشت که پذیرای رزمندگان بود و با وجود اینکه شهر از حالت مسکونی خودش خارج شده بود، او حاضر به ترک خانه اش نشد و خانه او به عنوان خانه رزمندگان شناخته می شد. این زن رزمنده در آن زمان درست مثل یک مادر در کنار بچه های جنگ بود و رزمنده ها زمانی که می خواستند به مرخصی بروند، ابتدا به دیدار این مادر می رفتند و سپس عازم خانه های خود می شدند.

مریم مرادپور زمانی که شهر زیر آتش هوایی و زمینی دشمن بود، هرگز به دنبال جایی برای فرار از این آتش نمی گشت؛ البته این رشادت ها زمانی بیشتر خودش را نشان می دهد که متوجه می شویم دو فرزند این شیرزن در خط مقدم حاضر بودند و او  به واسطه رزمندگان  جویای احوال فرزندانش می شد تا اینکه یک زمان به همین واسطه متوجه شهادت هردو فرزند شد و درست از همان زمان تمام رزمندگان را به جای فرزندان خود می دانست.

 

آیا شما شاهد حضور زنان در خط اصلی دفاع هم بوده اید؟

 شمار شیر زنان کردستان در جریان دفاع مقدس چه در خط و چه در پشت جبهه بسیار درخور توجه است و این مسئله هم بیشتر جنبه حمایتی به خود می گیرد.

 

 شما شاهد این حمایت معنوی توسط زنان در جبهه گیلانغرب بوده اید؟

بله در میان تمام زنان حاضر در میدان گیلانغرب شاهد حضور دختری شجاع به نام نصرت لطیفی است که نه پدری دارد و نه مادری و تنها نقطه اتکایش برادرش حسین است که او هم در جبهه ها مشغول نبرد است.

 این دختر دلاور با لباس رزم و کلاه خود در ایام جنگ برای خدمت به رزمندگان منطقه کردستان که نوعی خاص از جنگ را تجربه می کردند تا خط مقدم پیش می رفت و آذوقه به رزمندگان می رساند و هنگام برگشت لباس های دلاوران ما را برای شستشو به عقب می آورد تا بهانه ای برای دفعه بعد حضور و دیدار و مراقبت از برادرش در خط داشته باشد و قتی حسین از او میخواست به پشت جبهه و به خانه بازگردد، با این پاسخ مواجه می شد که جبهه و جنگ در راه اسلام زن و مرد ندارد. اما وقتی برادرش حسین بر اثر انفجار مین در منطقه بان سیران در جبهه به شهادت می رسد، مدتی در سنگرهای این منطقه جای خالی برادرش را پرکرد و در همان جا مدتها نگهبانی می داد و ذکر یا زهرا(س) همیشه بر لبانش جاری بود و بارها مشاهده شدکه شب ها در سنگر برادر به در و دل با تنها عضو خانواده اش که به شهادت رسیده بود می پرداخت.  این زن به عنوان یک دختر کلهر بسیجی در سال های 60 و 61 در بان سیران مشهور بود تا اینکه دو سال بعد از برادر و حضور در جبهه ها بیمار شد و به رحمت خدا رفت.

 

منطقه شما یک منطقه عشایرنشین است از شرح دلاوری های زنان عشایر برای ما بگویید؟

اگر از حضور زنان در جنگ بگوییم و یادی از زنان عشایر کلهر نکنیم، حق مطلب را ادا نکرده ایم این زنان سیاه چادرهای خود را در آن زمان در نزدیکی محل استقرار رزمندگان می زدند و از این راه برای رزمندگان نان، غذا و هیزم تهیه می کردند، این زنان کلهر در منطقه قبل از هرچیز با شرایط سخت جنگ و آتش دشمن کنار آمده و به تقویت روحیه رزمندگان کمک می کردند.

 

یکی از زنان گیلانغرب، فرنگیس حیدرپور است، مختصری درباره او برایمان بگویید؟

نمونه بارز از شیرزنان منطقه، فرنگیس حیدرپور است، او بعد از به شهادت رسیدن 8 نفر از اعضاء خانواده اش و البته مشاهده جنایات عراق در منطقه انزجار عجیب از آنها در دل داشت تا اینکه یک روز که به همراه پدرش به اطراف رفته بودند دوتن از نیروهای بعثی را دید و یکی از آن ها را با تبر کشت و نفر دیگر را به اسارت خود درآورد و این نمونه و نمونه های دیگر درست مصداق تعبیر مقام معظم رهبری برای این منطقه است که گیلانغرب را دومین  شهر مقاومت ایران نامیدند.

 

به نظرشما، اوج مقاومت و حماسه آفرینی زنان گیلانغرب چیست؟

شاید بشود گفت اوج حماسه های زنان را زمانی
درمی
یابیم که متوجه شویم، زنان این ناحیه در 5 کیلومتری شهر در غارها زندگی می کردند تا علاوه بر نزدیکی به جبهه به مردان و فرزندان خود نزدیک باشند. من در زمان جنگ 15-16 سال بیشتر نداشتم که شاهد حضور فرزندان عشایر در جبهه بودم و به عینه میدیدم مادران عشایر که باسختی زیاد فرزندان خود را پرورش داده بودند، با افتخار آنها را به جبهه می فرستادند و این درحالی بود که در منطقه غرب ایران موقعیت جنگ بسیار دشوار بود و این مادران با نزدیکی به مناطق و درک فیزیکی جنگ، علم به شهادت و یا جانبازی قطعی فرزندان خود را داشتند.

 

در نگاه آخر این حضور را چگونه می شود حفظ کرد؟

نقش مادران و زنان گیلانغرب در جنگ بسیار پررنگ است اما این نقش بعد از جنگ بسیار مظلوم واقع شده است. چگونگی حضور زنان در جنگ های منظم و نامنظم، شرح رشادت ها و دلاوری های آنها مسئلهای است که باید برای جامعه امروز شرح داده شود تا همه بدانند جنگ تحمیلی چگونه به پیروزی منتهی شد و مطابق توصیه رهبر معظم انقلاب ارزش های دفاع مقدس باید احیاء شود و بخشی از این ارزش ها درگرو به تصویر کشیدن حضور زنان به خصوص در منطقه غرب در این دفاع نابرابر است.

 

https://shoma-weekly.ir/hbFeHS