زنان

نقش محوری زنان در دفاع مقدس پشتیبانی عقیدتی و معنوی رزمندگان بود

اخلاصی که جوانان ما به امام داشتند و اطاعت پذیری یقینی از ایشان صحنه ای است که در تمام جنگ همیشه جاری بود به نظر من این خط فکر حتی در حال حاضر هم عامل اصلی پیروزی و پیشرفت ما است

گفتگو:نفیسه زارع- پای تلفن خیلی گرم و صمیمی دعوتم می کند تا اگر روزی گذرم به بیجار افتاد حتما سری به او بزنم، و بعد با صدای آرام و متین اش خاطرات دورانی را که در مریوان درست در دل آتش جنگ در دوجبهه داخلی و خارجی حاضر بوده را برایم می گوید و در حین تعریف مشتاقانه هفته نامه شما را بابی برای پیدا کردن دوستان و همرزمانش در روزهای جنگ می داند، فاطمه الهی که دکترای مبانی نظری اسلام دارد حالا چندسالی است که عضو موتلفه اسلامی شده او از جمله زنانی است که با وجود سن کم از همان روزهای ابتدایی دفاع در کردستان حضور داشته است و هفته دفاع مقدس بهانه ای شد تا با وی در خصوص چرایی حضور زنان در عرصه دفاع به گفتگو بنشینیم.

· از چه زمانی با جنگ آشنا شدید؟

هم زمان با پیروزی انقلاب بود که من در دوران دبیرستان مشغول به تحصیل بودم در همان ایام حدود سال 58 سپاه پاسداران تشکیل شد و در سال 59 این نهاد پیرو فرمان امام مبنی بر انقلاب فرهنگی نسبت به جذب یک سری از جوانان برای کارهای فرهنگی مثل سواد آموزی اقدام کرد و در همین ایام بنده هم جذب این فعالیت های فرهنگی شدم اقداماتی مثل احیا کتابخانه شهر یکی از کارهای سپاه در آن موقع بود که بنده حضور داشتم البته این موضوع هم زمان با بحث جنگ داخلی کردستان هم بود که گروه های کوموله و دموکرات در کردستان حضور پیدا کرده بودند و بنا به اقتضای شرایط گاهی از ما تقاضا می شد تا در جنگ نظامی بر ضد این گروه ها مشارکت داشته باشیم اما حوزه اصلی فعالیت ما همچنان سنگر جبهه فرهنگی بود.

· چه زمان به نیت دفاع مریوان رفتید؟

در سال 59 از ما خواستند تا باز هم برای بحث فرهنگی به شهرستان مریوان برویم آن زمان تمام شهرهای منطقه کردستان جزو مناطق جنگی به حساب می آمد و منطقه ما بیجار هم همین طور بود به هر ترتیب در آن زمان سپاه که متشکل از نیروهای داوطلب بود ما را به شکل داوطلبانه به منطقه مریوان اعزام کرد در آنجا که حدود 6 ماهی حضور داشتم با برگزاری کلاس های فرهنگی و پخش تراکت و بحث سوادآموزی و بهداشتی تلاش کردیم به زنان و کودکان در حال جنگ این شهر که درگیر دو نبرد یعنی هم جنگ داخلی و هم نبرد با دشمن بعثی بودند با تمام توان کمک کنیم این مساله مصادف بود با عملیات محمد رسول الله در سال 60 و درست هم زمان با ریاست جمهوری بنی صدر و تحت فشار قرار دادن سپاه توسط او بود. به خاطر دارم که در آن عملیات بسیاری از بچه های سپاه و ارتش علی رقم طرح جنگی مناسب به دلیل نبود تجهیزات نظامی کافی به شهادت رسیدند و تعداد مجروحانی که من به چشم دیدم بسیار زیاد بود از آنجا بود که با وجود آنکه شهر من جزو مناطق جنگی بود اما به نوعی از طریق مشاهده این صحنه ها و اخلاص رزمندگان خودم را متعلق به این منطقه می دانستم.

· نگاه خودتان در مورد حضور زنان در عرصه دفاع و جنگ را برای ما تشریح کنید؟

در مورد حضور زنان در جنگ و چگونگی آن گاهی مظلومانه به قضیه نگاه می شود به تعبیر بهتر وقتی گزارش کاری از این حضور ارایه می شود این گزارش ها تعدادی از زنان را امداد گر و یا در پشتیبانی و بقیه را در حوزه های این گونه جا می دهند و همین مساله باعث می شود تا از یک نگاه اصیل به جایگاه زن در جنگ غافل بمانیم این درحالی است که در همان ایام زنان ما یک معنا و فکر و جریان فکری را به راه انداختند که ناشی از این بود که آنها بر اساس یک مبانی و اعتقاداتی به جد آرمانگرا شدند و این آرمان ها باعث شد که در عملکرد آنها در تربیت فرزندان سازماندهی خانواده و ساماندهی مشکلاتی که خانواده ها به ویژه در بعد اقتصاد که به خاطر شرایط جنگی که از شرایط حال حاضر هم دشوارتر بود و اموری از این دست به مدیریت جهادگونه پرداختند و به نوعی ما در این ایام زنانی را می بینیم که محور اصلی شوق مردان برای دفاع از وطن و آرمان و ارزش های انقلاب اسلامی شده اند.

· شما این نوع تربیت فرزند را ناشی از چه می دانید؟

زنان در همین دوران در پی آن هستند که همانند مردان از فرامین امام به جد و با اخلاص اطاعت کنند و این اطاعت به مفهوم ریاکاری برای رسیدن به جایگاه و مقامی نبود و همین عوامل باعث می شد تا آنها فرزندان با اخلاصی را تربیت کنند. تاثیر این تربیت مخلصانه و معتقدانه در نسل جنگ و دفاع به خوبی مشاهده می شود، البته باید گفت این مساله مربوط به جایگاه زنان در باطن جنگ است در ظاهر قضیه نیز زنان حضور فعالی در پتیبانی جبهه داشتند ما هم چون منطقه مان درگیر جنگ بود و ما هم وارد سپاه شده بودیم در این حوزه فعالیت می کردیم کارهایی نظیر امدادرسانی، فعالیت فرهنگی، بصیرت بخشی در خصوص گروهک هایی که به مردم ظالمانه ظلم می کردند از وظایف خانم ها بود آنها از اموال خود در جهاد می گذشتند خانم هایی بودند که باوجود اینکه خانواده شان محتاج به نان شب بود از زیورآلات و حتی مواد غذایی خود می گذشتند باید گفت در بحث پشتیبانی زنان ما در منطقه کردستان بسیار فعال بودند در بحث دفاع نیز زنان ما جانانه از حریم عفت خود دفاع کردند و جان خود را در این راه فدا کردند.

· در حال حاضر برای رسیدن به چنین الگوی تربیتی چه باید کرد؟

به اعتقاد من در حال حاضر در حوزه زنان می بایست به بازیابی نقش ها و ارزش های و انگیزه های همان دوران بپردازیم، زیرا زنان به صورت ناپیدا و پیدا در تمام محورهای زندگی انسانی دخالت دارند این نقش آفرینی در محورهای اقتصادی، اجتماعی سیاسی و جزآن قابل شهود است باید گفت در جامعه ما نقش و تاثیر زنان، برای دیگران بسیار شناخته شده تر از خود ما است و ما نقش حقیقی خود را کمتر می شناسیم و به همین علت گاهی متاسفانه توسط بیگانگان به بازی گرفته می شویم. به اعتقاد من زنان باید بدانند هرحرکت و عملی حداقل در محیط خانه که مهمترین رکن اجتماع است بنابراین در وهله اول مسئولین و سپس زنان و دخرتانمان در این مقوله حساسیت ویژه ای به خرج دهند تا بتوانیم به نقش حقیقی خود که نمونه های آن را در دوران دفاع مقدس و انقلاب مشاهده کردیم بازگردیم و این مساله همراه با الگوگیری از شخصیت های بزرگ مثل حضرت زهرا(س) می تواند بیش از هر زمان دیگری ما را به سبک زندگی حقیقی مان بازگردیم.یک اصلی که نسل دفاع مقدس را ازنسل های قبل و بعد متفاوت کرد تربیت صحیح بود ما اگر بتوانیم فرزندانمان را مثل آن روزها درست تربیت کنیم در حقیقت جامعه را در مسیر درست خود قرار داده ایم و این الگوی تربیتی نتیجه اش می شود همان شهدایی که ما در دوران دفاع مقدس تقدیم انقلاب کردیم و هرشهید برای ما منشا خیر و برکات بسیاری است که این مساله ناشی از تربیت در دامان پاک مادرانی مخلص است.

· شما به عنوان یک شاهد عینی چه صحنه ای را بیشتر در خاطر دارید که ناشی از این تاثیر تربیتی است؟

اخلاصی که جوانان ما به امام داشتند و اطاعت پذیری یقینی از ایشان صحنه ای است که در تمام جنگ همیشه جاری بود به نظر من این خط فکر حتی در حال حاضر هم عامل اصلی پیروزی و پیشرفت ما است من صحنه ای را به خاطر دارم که جوانی تمام اعضا داخل شکمش به واسطه جراحت از هم متلاش شده بود اما در آن لحظه تنها امام زمان را صدا می زد و از اطرافیان می خواست تا به حضرت امام سلامش را برسانند و یا در جنگ کردستان که شرایط گاهی به خاطر سرمای زیاد و برف از سایر مناطق دشوار تر می شود این جوانان با گذشت از رفاه و آسایش خود و بدون فکر به چیزی جز اسلام و ولایت فقیه و اینکه می تواند نجات بخش جامعه جهانی با آرمان های انقلابی و اسلامی باشند سختی ها را تحمل می کردند من تمام این صحنه ها را از نزدیک می دیدم من خاطرم هست در عملیات محمد رسول الله که تعداد شهدا بسیار بالا بود و مجروحین در بیمارستان الله اکبر مریوان در شرایط سختی به سر می بردند وقتی با ما مواجه می شدند که مواد غذایی بسیار ساده ای مثل نان خشک به آنها می دادیم واقعا با متانت و حیا رفتار می کردند و حتی دیگران را به خودشان ترجیح می دادند این ها همه مفاهیمی است که امروز گمشده است و همه باهم باید به آن فرهنگ با بازنگری این الگوها بپردازیم و این ارزش ها را به هرنحوی باید جستجو کرد و به جامعه انتقال داد.


https://shoma-weekly.ir/cH0TK1