
بحث فساد اقتصادی این روزها بیشتر از سالهای گذشته مورد توجه قرار گرفته است. به نظر شما چرا اقتصاد ایران تا این حد فساد آور شده است؟
نفت زدگی، سیاست زدگی و دولت زدگی سه درد عمده اقتصاد ایران است. نمیتوانم بگویم اقتصاد ایران صرفا دولتی است و بقیه موارد در آن نقش ندارد. هر چند بسیاری از کارشناسان نقش سیاست زدگی در بخش اقتصاد از میان این سه عامل بیشتر مورد توجه قرار میدهند، چرا که جریانات سیاسی به نوعی خواهان ورود به حوزه اقتصاد هستند. این سیاست زدگی در ایران یکی ازعوامل پدید آمدن اقتصاد رانتی شده است. اگرچه جریانات سیاسی خواهان این هستند که در پایگاه اقتصادی سیطره داشته باشند ولی ورود بیش از حد لازم آنها به سیاست درست نیست، متاسفانه هنوز اصحاب سیاست ما نمیخواهند مختصری از سایه مبارکشان را از حوزه اقتصاد کنار بکشند. اصحاب سیاست باید اجازه دهند حوزه اقتصاد با ادبیات خاص خودش کار خود را دنبال کند. دولتی بودن اقتصاد ایران بخش خصوصی را نحیف و ضعیف کرده است. من به عنوان رئیس پارلمان بخش خصوصی میگویم ما هیچ کاری برای قدرتمند شدن بخش خصوصی انجام ندادیم. در گیر و دار ادبیات سیاسی ایران خصوصی سازی بازیچه گروههای سیاسی شده است. به نظر من همه چیز فدای زیاده خواهی برخی گروهها شد.
برخی میگویند خصوصی سازی عامل گسترش فساد اقتصادی شد. نظر شما چیست؟
خیر خصوصی سازی هیچگاه عامل فساد اقتصادی و اداری نبوده است. آنچه که در طی ده سال گذشته رخ داد؛ خصوصی سازی نبود. شبه دولتی سازی اتفاقی بود که رخ داد. متاسفانه برخی از نهادهای دولتی تغییر ماهیت دادند و دوباره قدرت اول اقتصادی ایران شدند.
نقش نفت در گسترش فساد اقتصادی ایران چقدر است؟
من به نفت زدگی اشاره کردم. اقتصاد ایران طی ده سال گذشته بیش از هر چیز به نفت وابسته شد این وابستگی به نفت ازدرآمدهای دولتی شروع شد و در نهایت راه مصرف را طی کرد. یعنی هیچگاه دولتمردان سعی نکردند راه درآمدهای نفتی را به سمت تولید کج کنند. اتفاقا درآمدهای نفتی میتوانست کشور را با جهش اقتصادی روبرو کند. اما توزیع نادرست درآمد و عدم برنامه ریزی منجر شد. به نفت زدگی درآمدهای کشور. نفت عاملی شد برای واردات و مصرف بیشتر به همین دلیل تولید داخلی نحیف شد و از میان میرفت.
چاره کار برای عبور از نفت زدگی چیست؟
به نظرم همین فرصت رفع تحریمها یک فرصت است. فرصتی که بخش خصوصی میتواند آن را به امتیاز بدل کند و دولت با تصمیم غلط خود به تهدید تبدیل کند. من بارها گفتهام که مردم ایران حاضرند سهم یارانه خود را ببخشند به شرط آنکه سهم بخشیده شده تولید را رونق ببخشد. فرض کنید ۳ هزار میلیارد دلار از سهم یارانه ۴۰ درصد جمعیت مردم ایران را به تولید کنندگان اختصاص دهیم چه اتفاقی میافتد؛ این همان اقتصاد مقاومتی است که رهبری گفتند. جایگاه ما در اقتصاد آنچه باید باشد نیست و ما در حوزههای اقتصادی نمره خوبی نداریم چرا که نتوانستهایم از منابع و موقعیت جغرافیایی و دیگر امکاناتمان آن گونه که باید و شاید استفاده کنیم. پس ضرورت یک تحول و زیر و رو کردن برخی مسائل قطعی است. هدفمند کردن یارانهها یک اختیار نیست، بلکه یک اجبار بوده است و باید به هر ترتیب به شکلی سامان داده میشد و این دولت شجاعت و شهامت این را باید داشته باشد که یک بار برای همیشه ۴۰ درصد جمعیت را کنار بزند و زمینه چنین کاری را محقق کند که نکرد.
در نهایت وظیفه رسانه برای مبارزه با فساد اقتصادی چیست؟
رسانهها به شفاف سازی وضعیت کشور باید بپردازند. وظیفه رسانه شفاف سازی در جهت جریان آزاد اطلاعات اقتصادی است طبعا چنین رویکردی میتواند بیش از گذشته به کنترل فساد اقتصادی و اداری بیانجامد. نظارت رسانه اقتصاد ایران را آلودگی نجات خواهد داد. در سالهای گذشته محدودیت رسانه؛ اقتصاد غیر شفاف را در ایران پدید آورد. باید بپذیریم اقتصاد زیر زمینی مهمترین ویژگی اقتصاد ایران است. تا وقتی رسانهها به قسمتهای غیر شفاف نور نتابانند فساد ادامه خواهد داشت. بخش خصوصی واقعی از شفافیت استقبال میکند. به هر حال نفت زدگی، سیاست زدگی و دولت زدگی عوامل اصلی فساد اقتصادی است.