اندیشه

نظریه‌ای که هیچ‌گاه تغییر نکرد

امام خمینی(ره) اگر ما رضاخان را اولی الامر بدانیم هر کاری بکنیم خلاف اسلام عمل کرده ایم یعنی اگر حجاب را مراعات کنیم خلاف نظر اولی الامر ادعایی شما یعنی رضاخان و اگر حجاب نداشته باشیم خلاف قران عمل کرده ایم!
علی تبریزی- از ابتدای بهمن ماه سال 1348 سلسله جلسات دروس فقهی تحت عنوان ولایت فقیه و حکومت اسلامی در نجف اشرف آغاز شد. جلساتی که کم حاشیه نداشت! کسی هم گمان نمی کرد این جلسات مبنایی 9 سال بعد جنبه عملی و اجرایی به خود بگیرد و پایه تفکر نظام و انقلاب اسلامی قرار بگیرد. امام خمینی (ره) در حالی که در نجف تبعید بودند اقدام به برگزاری این جلسات در طی دوازده جلسه کردند. محتوای این کلاس ها پیاده و تبدیل به کتابی با عنوان ولایت فقیه شد. کتابی که با وجود ممانعت ساواک دست به دست در کشور توزیع گشت. امام طی این مباحث نه تنها علما و روحانیون که همه محافل علمی و انقلابی را با دلایل متقن و بیانی روان با اصل ولایت فقیه و اهمیت آن و همچنین تفکیک ناپذیری دین و سیاست آشنا نمود.

امام با مبنایی ساده در همان ابتدای بحث خویش به یک مسئله ساده اما مهم و اثرگذار بر این موضوع اشاره نمودند مبنی بر اینکه ولایت فقیه جزء آن دسته از موضوعاتی است که تصور آن مساوی است با تصدیق آن. به این معنا که نیازی به دلیل و برهان ندارد. هرچند علیرغم بیان این مسئله باز هم برای آن اقامه برهان کردند.امام برای اینکه اذهان را با موضوعی که قرن ها از آن می گذشت (14 قرن تشکیل حکومت اسلامی به شکل عینی می گذشت) آشنا کند و تبلیغات منفی مخالفان را خنثی نماید می نویسد: «استعمارگران به نظر ما آوردند که اسلام، حکومتی ندارد! تشکیلات حکومتی ندارد! بر فرض که احکامی داشته باشد مجری ندارد و خلاصه، اسلام فقط قانونگذار است.» (امام خمینی (ره)، ولایت فقیه و جهاد اکبر، ص 17)

آیا ولایت فقیه ابتکار امام خمینی (ره) بود؟

شاید گفته شود ولایت فقیه ابتکار امام بوده است. اما قطعا چنین ادعایی صحیح نخواهد بود. کمترین آشنایی با منابع روایی و فقهی نشان می دهد بدون هیچ شبهه ای موضوع ولایت فقیه یکی از ارکان مذهب تشیع است و تنها یک نگاه اجمالی به باب نیابت از امام در جلد هفده کتاب ارزشمند شیخ حر عاملی (وسایل الشیعه) مؤید این مسئله خواهد بود. نیابت از امام معصوم چه در زمان حضور ائمه و چه در زمان غیبت مسئله اثبات شده ای در روایات است و اختلاف فقها تنها در میزان و چگونگی و حدود و ثغور آن است. نوّاب ائمه نیز گاهی افراد خاصی بودند که خود امام معصوم با ذکر نام او را به شیعیان معرفی می نمودند. اما نوّاب عام را نه با اسم که با بیان شرایط معرفی می نمودند. برای نمونه روایت مشهور عمر بن حنظله از امام صادق (ع) که مورد قبول فقها بوده و از آن تعبیر به مقبوله عمر بن حنظله می کنند شرایط نواب عام را بیان می کند. یا در روایت دیگری امام عسکری (ع) به نقل از امام صادق (ع) چند ویژگی را از جمله فقیهی که صیانت از نفس، حافظ دین، مخالف هوی و هوس و مطیع امر مولا ذکر می کنند. وضوح این بحث در بین فقه شیعه به حدی است که بعضی بزرگان علما گفته اند اگر کسی مدعی رد ولایت فقیه شود در حقیقت چیزی از فقه نمی داند!

کتاب «کشف الاسرار» امام پاسخی به کتاب اسرار هزار ساله

نکته بعدی در خصوص بحث ولایت فقیه این است که نظر امام خمینی (ره) دقیقا چه بود و آیا در طول سالیان قبل و بعد از انقلاب این نظریه از سوی ایشان تغییر کرد؟ چون در سال های اخیر شبهه ای از سوی برخی عناصر داخلی و خارجی و به طرق مختلف مطرح می شود مبنی بر اینکه نظر امام بارها در این رابطه تغییر کرد و این ولایت فقیه به معنای امروزی همان نظریه ابتدایی امام نیست.

در پاسخ باید گفت طرح این شبهه از دو صورت خارج نیست؛ یا در حالت خوشبینانه ناشی از عدم اطلاع از مبانی نظری امام است و یا با علم و آگاهی و با هدف تضعیف جایگاه ولایت مطلقه فقیه بیان می شود. تنها یک مرور اجمالی بر کتاب ارزشمند کشف الاسرار امام خمینی (ره) پاسخ این سوال را مشخص خواهد کرد. این کتاب در سال 1323 به نگارش درآمده و نشان
می دهد نظریه ولایت فقیه نه تنها بعد از انقلاب که حتی در سال های مبارزاتی امام تدوین نش
ده بلکه سبقه آن به قبل از مرجعیت معظم له باز می گردد. کشف الاسرار در پاسخ به کتاب اسرار هزار ساله اثر علی اکبر حکمی نگاشته شد. آن کتاب شیعیان را متهم به مشایعت با پادشاهان می کند. لذا امام با نوشتن کشف الاسرار به روشنی اعلام نمودند که شیعه نه تنها در برابر حاکمیت جامعه بی تفاوت یا همراه پادشاهان نیست بلکه برنامه مشخصی حتی برای زمان غیبت دارد. در آن کتاب اثبات شد که ولایت فقیه نه یک فرع کم اهمیت که از اصول و مسلمات شیعه به شمار می رود. امام نوشتند که اگر هم مشاهده می شود در برخی دوران ها علمای شیعه با پادشاهان همراهی هایی داشته اند نه از باب تایید آنها بلکه از باب دفع افسد به فاسد و جلوگیری از هرج و مرج و حفظ جایگاه شیعیان بوده است. قطعا اگر اهل علمی کتاب کشف الاسرار را ملاحظه کند دیگر چنین شبهه ای برایش پیش نخواهد آمد.

این آدم قلدر بی دین نمی تواند اولیالامر باشد!

نویسنده کتاب اسرار هزار ساله ادعای دیگری مطرح
می کند مبنی بر اینکه علمای شیعه پادشاهان را اولی الامر می دانند! امام نیز با قاطعین فرمودند: «یک چنین آدم قلدر بی دینی نمی
تواند اولیالامر باشد.» و سپس با استدلالی ساده و روان پاسخ این ادعای غلط را چنین دادند: «ما یک حکمی در قرآن داریم به نام حجاب، از آن طرف کسی که شما ادعا می کنید مثلا ما او را به نیابت یا به اولی الامر قبول داریم مثل رضاخان، علیه حجاب دستور داد. اگر ما رضاخان را
اولی الامر بدانیم هر کاری بکنیم خلاف اسلام عمل کرده ایم یعنی اگر حجاب را مراعات کنیم خلاف نظر اولی الامر ادعایی شما یعنی رضاخان و اگر حجاب نداشته باشیم خلاف قرآن عمل کرده
ایم!»

در کشف الاسرار احادیث اثبات ولایت فقیه جمع آوری شده و از مجموع آنها به روشنی اثبات می شود که ولایت فقیه نه یک نظر ابداعی و نو که دقیقا عین فرمایش و نص بیان اهل بیت علیهم السلام است.

مبنای نظری امام در سه بازه زمانی

نکته دیگر این است که چرا بعد از سال 1323 و تا قبل از تشکیل جلسات درسی ولایت فقیه در سال 1348 حضرت امام دیگر موضع گیری علنی خاصی نداشتند؟ علت این امر هم بسیار واضح و روشن است. ایشان در آن زمان در جایگاه مرجعیت نبودند و آیت الله العظمی بروجردی مرجعیت شیعیان را بر عهده داشتند. بدیهی است امام در آن زمان ایشان را ولی فقیه زمان می دانستند و نمی بایست نظر خود را مطرح می کردند. البته در رفتار مبارزاتی امام عمل و اعتقاد به مسئله ولایت فقیه مشهود بود و پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی این موضوع شکل جدی تر و
روشن تری به خود گرفت. قیام سال 42 و نحوه رهبری آن نیز دقیقا مبتنی بر همین نظریه بود. بعد هم که در دوران فراغت نسبی در نجف امام بحث ولایت فقیه را به شکل مبسوط و بر پایه روایات فراوان موجود ارائه نمودند. همه این موارد در دورانی است که یا اصلا مبارزه به شکل جدی آغاز نشده بود (سال 1323) و یا در دوران مبارزات نیز هیچ
کس از سرنوشت قیام و انقلاب مردم خبر نداشت. لذا اینکه گفته شود نظر امام تغییر کرده یا امام نظریه ولایت فقیه را برای انقلاب تبیین کردند کاملا نادرست است. در حقیقت نظریات ولایت فقیه امام در سه بازه زمانی مختلف و به اشکال گوناگون بیانی و عملی ارائه شد. این سه دوره عبارتند از سالهای 1323 تا 1340، دوره دوم از سال 1340 تا 1342 و دوره سوم از سال 1342 تا 1348. و هیچ تغییری نیز در مبنای نظری امام خمینی (ره) مشاهده نشد.

https://shoma-weekly.ir/SDQvue