شاهین تهرانی - وقتی حرف از لزوم صرفه جویی اقتصادی در فوتبال حرفهای به میان میآید، ناخودآگاه تمام حواس جماعت معطوف قراردادهای کلانی میشود که بین باشگاهها و بازیکنان ستارهگون بسته شده و مقادیر قابل توجهی ریال را از این حساب به آن حساب جا به جا میکند! البته این رویکرد کاملاً هم طبیعی و صحیح است، چون وقتی کنفدراسیون فوتبال آسیا برآورد میکند که حدود 75 درصد هزینههای انجام شده در فوتبال ایران صرف استخدام بازیکنان و مربیان میشود، معلوم است که مدیران فوتبال ما مشغول هزینه کردن بی دلیل در این بخش هستند. چون در فوتبالهای پیشرفته فقط 40 درصد هزینهها به دستمزدها اختصاص دارد و مابقی صرف انجام حرکات پایهای و ریشهای میشود.
اما در کنار آن 75 درصد حساسیتزا و حاشیهساز، 25هزینههای دیگر هم وجود دارند که کمتر به آنها توجه میشود و البته به هیچ وجه هم اندک نیستند. وقتی بودجه سالانه باشگاهی 15 میلیارد تومان اعلام میشود، 25 درصد آن حدود چهار میلیارد تومان است. این چهار میلیارد هر باشگاه در مجموع میشود72 میلیارد تومان در سال! رقم اندکی است؟ با این پول چه کارها که نمیشود کرد؟
این 25 درصد به ظاهر کم ارزش، صرف چه هزینههایی میشود و چه بخشی از آن قابل صرفهجویی است تا پولها را در بخشهای پایهای و ریشهایتر هزینه کنیم؟ و چه دلارهایی که به پای اردوهای ترکیه ریخته شده است؟
پیش از آغاز هر لیگ تعدادی از تیمهای حرفهای وطنی راهی اردوهای میان مدت در کشورهای همسایه میشوند تا تمرینات بدنسازی را شروع کرده و به هماهنگی برسند.
برگزاری هر کدام از این دست اردوهای آمادهسازی، قریب به 200 میلیون تومان هزینه دارد. آن هم در شرایطی که کشور ما هم از لحاظ اقلیمی و هم در بعد امکاناتی، در حدی هست که بتواند جوابگوی نیاز تیمهای وطنی باشد و آنها را به اردوهای گرانقیمت خارجی محتاج نکند! پس این همه هزینه اضافی به چه معنا و در چه راستایی است؟ آیا میدانید که امسال نیمی از تیمهای لیگ برتری کشورمان بیش از 11 میلیارد تومان در اردوی ترکیه خرج کردهاند؟ آن وقت کمپهای ایرانی خالی بوده است!
در آستانه ماه مبارک رمضان قرار داریم و سنت افطاری دادن به عنوان یک سنت حسنه شناخته شده است که از دیرباز در بین مردم مسلمان ایران زمین جاری بوده اما آیا این سنت زیبا باید دستمایهای باشد برای انجام گرفتن گناهی نابخشودنی به نام اسراف!
سفرههای رنگارنگی که در طول ماه مبارک از سوی این فدراسیون و آن باشگاه پهن میشوند، سرشار از چشم و همچشمیهای بچهگانهای هستند که حاصلش فقط بالا رفتن هزینهها و کم شدن از بودجهای است که برای رشد ورزش در نظر گرفته شده و البته از محل بیت المال پرداخت میشود!
اسفناکتر اینکه بر سر هیچ کدام از این سفرههای افطاری خبری از نیازمندان، ورزشکاران جوان وعلاقهمندان نیست! مدیران با حقوق میلیونی و بازیکنان با دستمزدهای چندصد میلیونی، هیچ نیازی به اطعام شدن ندارند و خود آنها هستند که به شکرانه موقعیت امروزشان باید اقدام به دادن افطاری کنند! اما آیا در سفرههای آن چنانی افطاری این سالهای ما، این قاعده مسلم و شفاف رعایت میشود؟
با این پولها میتوان گوشهای از کار وزرش را گرفت و گرهای از گرههای مشکلات و معضلات ورزش را باز کرد.
بنابر این میتوان گفت: به جای افطاری دادن آن چنانی و پرزرق و برق، هزینه آن را صرف تقویت ورزش در بخشهای مختلف کنیم.
اما در کنار آن 75 درصد حساسیتزا و حاشیهساز، 25هزینههای دیگر هم وجود دارند که کمتر به آنها توجه میشود و البته به هیچ وجه هم اندک نیستند. وقتی بودجه سالانه باشگاهی 15 میلیارد تومان اعلام میشود، 25 درصد آن حدود چهار میلیارد تومان است. این چهار میلیارد هر باشگاه در مجموع میشود72 میلیارد تومان در سال! رقم اندکی است؟ با این پول چه کارها که نمیشود کرد؟
این 25 درصد به ظاهر کم ارزش، صرف چه هزینههایی میشود و چه بخشی از آن قابل صرفهجویی است تا پولها را در بخشهای پایهای و ریشهایتر هزینه کنیم؟ و چه دلارهایی که به پای اردوهای ترکیه ریخته شده است؟
پیش از آغاز هر لیگ تعدادی از تیمهای حرفهای وطنی راهی اردوهای میان مدت در کشورهای همسایه میشوند تا تمرینات بدنسازی را شروع کرده و به هماهنگی برسند.
برگزاری هر کدام از این دست اردوهای آمادهسازی، قریب به 200 میلیون تومان هزینه دارد. آن هم در شرایطی که کشور ما هم از لحاظ اقلیمی و هم در بعد امکاناتی، در حدی هست که بتواند جوابگوی نیاز تیمهای وطنی باشد و آنها را به اردوهای گرانقیمت خارجی محتاج نکند! پس این همه هزینه اضافی به چه معنا و در چه راستایی است؟ آیا میدانید که امسال نیمی از تیمهای لیگ برتری کشورمان بیش از 11 میلیارد تومان در اردوی ترکیه خرج کردهاند؟ آن وقت کمپهای ایرانی خالی بوده است!
در آستانه ماه مبارک رمضان قرار داریم و سنت افطاری دادن به عنوان یک سنت حسنه شناخته شده است که از دیرباز در بین مردم مسلمان ایران زمین جاری بوده اما آیا این سنت زیبا باید دستمایهای باشد برای انجام گرفتن گناهی نابخشودنی به نام اسراف!
سفرههای رنگارنگی که در طول ماه مبارک از سوی این فدراسیون و آن باشگاه پهن میشوند، سرشار از چشم و همچشمیهای بچهگانهای هستند که حاصلش فقط بالا رفتن هزینهها و کم شدن از بودجهای است که برای رشد ورزش در نظر گرفته شده و البته از محل بیت المال پرداخت میشود!
اسفناکتر اینکه بر سر هیچ کدام از این سفرههای افطاری خبری از نیازمندان، ورزشکاران جوان وعلاقهمندان نیست! مدیران با حقوق میلیونی و بازیکنان با دستمزدهای چندصد میلیونی، هیچ نیازی به اطعام شدن ندارند و خود آنها هستند که به شکرانه موقعیت امروزشان باید اقدام به دادن افطاری کنند! اما آیا در سفرههای آن چنانی افطاری این سالهای ما، این قاعده مسلم و شفاف رعایت میشود؟
با این پولها میتوان گوشهای از کار وزرش را گرفت و گرهای از گرههای مشکلات و معضلات ورزش را باز کرد.
بنابر این میتوان گفت: به جای افطاری دادن آن چنانی و پرزرق و برق، هزینه آن را صرف تقویت ورزش در بخشهای مختلف کنیم.