اندیشه

نشاط حاصل از موسیقی به چه قیمتی؟

در حقیقت ما در برابر هر چیزی که به عنوان پدیده‌ای مفید و عامل لذت، می‌گیریم، باید چیزی را از دست بدهیم، به این معنا که در برابر هر آنچه که می‌گیریم، بایستی سکه‌ای از نقدینگی سرمایه خود را بدهیم. حال آیا نباید این احتمال عقلی را مورد توجه قرار بدهیم که ما انسان‌ها سرمایه جان خود را در برابر لذایذ و هیجانات ناشی از موسیقی و هر چیزی که عامل تحریک و استهلاک انرژی‌های مغزی و روانی ما باشد، بدون اینکه یک محتوای کمالی بر جان ما بیفزاید، از دست می‌دهیم؟
زهرا صفاری- یکی از مباحثی که طرفداران موسیقی ادعا میکنند این است که موسیقی عامل ایجاد نشاط و هیجان و تأثّرات خوشایند است. حال سؤال ما این است که آیا میتوانیم اثبات کنیم در برابر این هیجانات خوشایند چیزی از سرمایه جان خود را از دست نمیدهیم؟ برای مثال امروز اثبات شده که بسیاری از داروها خودشان عامل دردهای دیگرند. پس باید نسبت میان تأثیر مثبت دارو و آثار منفی آن سنجیده شود. شاید برخی تنها با یک پاسخ منفی ساده و بدون تحقیق بگویند ما از موسیقی لذت میبریم و مطمئنیم ضرری هم نمیکنیم! علامه محمدتقی جعفری پاسخ این گروه را نظیر‌‌ همان پاسخ از فلسفه و هدف زندگی میداند که این ساده لوحان با کمال ناهشیاری برای خود و دیگران تهیه کردهاند که فلسفه و هدف زندگی، همین خور و خواب و خشم و شهوت و دیگر لذایذ طبیعی است که از اشباع غرایز حیوانی مردم حاصل میگردد!

برای پیدا کردن پاسخ واقعی جهت سئوال فوق، نخست معانی ابیات ذیل را مورد دقت قرار بدهیم:

میدهند افیون به مرد زخممند

تا که پیکان از تنش بیرون کنند

چون به هر میلی که دل خواهی سپرد

از تو چیزی در نهان خواهند برد

وقت مرگ از رنج او را میدرند

او بدان مشغول شد جان میبرند!

نظیر گفته نظامی:

بگفت آنجا به لذت در چه کوشند

بگفت اندوه خزند و جان فروشند

در حقیقت ما در برابر هر چیزی که به عنوان پدیدهای مفید و عامل لذت، میگیریم، باید چیزی را از دست بدهیم، به این معنا که در برابر هر آنچه که میگیریم، بایستی سکهای از نقدینگی سرمایه خود را بدهیم. حال آیا نباید این احتمال عقلی را مورد توجه قرار بدهیم که ما انسانها سرمایه جان خود را در برابر لذایذ و هیجانات ناشی از موسیقی و هر چیزی که عامل تحریک و استهلاک انرژیهای مغزی و روانی ما باشد، بدون اینکه یک محتوای کمالی بر جان ما بیفزاید، از دست میدهیم؟ و مشمول آن آیه مبارکه میشویم میفرماید: «شما نیروها و سرمایههای پاکیزه خود را در زندگانی دنیوی از دست دادید و از آنها بهرهمند نگشتید.» (احقاف؛ آیه ۲۰) یعنی شما امروز سرمایهای برای حیات ابدی که حیات حقیقی است، ندارید. آیه فوق اگرچه درباره کسانی است که در این دنیا کفر ورزیده و در آغاز ابدیت (روز معاد)، با عذاب الهی رویاروی میشوند، ولی ملاک تمتع و برخورداری از تمایلات و خواستههایی است که موجب از بین رفتنِ سرمایه حیات گشته است. آری، گاهی به سبب تخدیر قدرتها، گاهی دیگر با غرور و زیباییها و زیبا جوییها، روزی با خود باختن در برابر قدرت، مقام، شهرت، محبوبیت زمانی با از دست دادن آگاهی و اختیار در برابر طوفانهای مرگ زای خودخواهی و روزی دیگر با هستیها و ناهشیاریهای موسیقی، لب بر جام زرین زندگی مینهیم و با خیال و توهم اینکه شراب طهور و حیات بخش جان را از آنجام مینوشیم، سرگرم و غوطه ور در احساس لذت و وجد و نشاطیم، تا آنجا که انگشتان ظریف مرگ پرده از جلوی چشمان ما بردارد، در آن هنگام خواهیم دید که این جام زرین از‌‌ همان آغاز که لب برآن نهاده بودیم، از باده خالی بوده و ما جز مایع خیالات و اوهام چیزی از آن نشنیدهایم.

نگاهی به نظریه تلطیف روح توسط موسیقی

مدعای دیگر این است که موسیقی تلطیف کننده روح انسانهاست و خشونت روح را مبدل به لطافت میکند. علامه در این خصوص معتقد است که این یک آرمان بسیار با ارزش است که آدمیان وسیلهای پیدا کنند تا آنان را از همه خشونتها و قساوتها و درنده خوییها نجات بدهد، ولی آیا چنین کار مطلوبی از دست موسیقی بر آمده است؟ قطعی است که تاریخ بشر خلاف این تلازم بوده است، یعنی هرگز چنین نبوده است که هر موسیقیدان و عاشق موسیقی به جهت موسیقی دارای روح لطیف و ظریف و دارای احساسات عالی بوده باشد. تنها به عنوان نمونه، این عبارت را مورد دقت قرار بدهیم: «مشکل میتوان باور کرد که این مادرکش (نرون) جوانی ۲۲ ساله بود که علاقه شدیدی به شعر و موسیقی... داشت!» ملاحظه میشود که نه تنها موسیقی، حتی شعر و هنر هم نتوانسته بود یک شخصیت خبیث و فاسد را دگرگون نموده و آن را تعدیل کند. به طور کلی هیچ قانونی وجود ندارد که به مقتضای آن، مابین موسیقی و صفات ارزشی تلازمی وجود داشته باشد.

برگرفته از کتاب «موسیقی از دیدگاه فلسفی و ورانی» اثر علامه محمدتقی جعفری

https://shoma-weekly.ir/drnCds