زنان

نسبت روابط عاطفی خانوادگی و گرایش‌های عاطفی نادرست

کودکان و نوجوانانی که در محیطی مثل مدرسه خوب عمل نمی‌کنند، ممکن است از فقر، خشونت، نا‌ امیدی یا بیماری روانی در خانواده‌هایشان در رنج باشند و بنابراین به علت از هم گسیختگی و مشکلات روانی – اجتماعی با آشفتگی در مدرسه حضور یابند. در نتیجه ممکن است بخشی از تمرکز و توجه آنان معطوف به این مسایل ایجاد شده باشد و نتوانند از تمام توان و ظرفیتشان در محیط آموزشی استفاده کنند.
معصومه هودار- برای همه کسانی که با دانش آموز و به طور کلی کودک و نوجوان سر و کار دارند کاملا روشن و آشکار است که در ارتباط موثر والدین و فرزندان، ایجاد نقطهای مشترک میان طرفین مدنظر است و نکتهای که در این بین از اهمیت به سزایی برخوردار است نوع پیوند و ارتباط است نه در کنار هم بودن فیزیکی در محیط خانواده.

لازمه ایجاد ارتباط مؤثر در خانواده این است که شخصیت و هویت افراد این نهاد در همه جا یکسان باشد؛ یعنی پدر در خانه‌‌ همان باشد که دیگران بیرون خانه میبینند و مادر در سر سفره غذا‌‌ همان شخصیتی را داشته باشد که در تعامل با اقوام و دوستان دارد.

کودکان و نوجوانانی که در محیطی مثل مدرسه خوب عمل نمیکنند، ممکن است از فقر، خشونت، نا امیدی یا بیماری روانی در خانوادههایشان در رنج باشند و بنابراین به علت از هم گسیختگی و مشکلات روانی – اجتماعی با آشفتگی در مدرسه حضور یابند. در نتیجه ممکن است بخشی از تمرکز و توجه آنان معطوف به این مسایل ایجاد شده باشد و نتوانند از تمام توان و ظرفیتشان در محیط آموزشی استفاده کنند.

طبیعی است که وقتی والدین میتوانند از جر و بحث به مثابه اولین تنش جلوگیری کنند و به صورت موفقیت آمیز از روشهای تشویقی و پیامدهای رفتاری بهره گیری کنند، بهبود چشمگیری در رفتار فرزندان پدید خواهد آمد و به همین ترتیب، بهبود اعتماد به نفس، مسئولیت پذیری، مشارکت و استقلال در آنها آغاز میشود. اما اهمیت و ضرورت مسئله از آنجایی است که بدانیم عمده مشکلات دانش آموزان، زنجیرهای از عوامل فردی و اجتماعی است که نیازمند دیدی جامع نگر و نظاممند به استعدادها، تواناییها، علایق، شخصیت، ساختار و وضعیت خانواده و سایر متغیرهای محیطی است به همین دلیل در محیطهای آموزشی، مشاورین و مسئولین با آگاهی از ارتباط تنگاتنگ مشکلات تحصیلی با زمینههای روانی– اجتماعی دانش آموزان با شناخت از مفهوم راهنمایی و مشاوره و متد و روشهای آن از طریق شیوههای مختلف فردی، گروهی و خانوادگی به بچهها کمک میکنند تا با بررسیهای همه جانبه مشکل بتوانند راه حل یا
راه
حلهای مناسب را انتخاب و برای اجرای آنها برنامه ریزی کنند تا در ‌‌نهایت، عملکرد دانش آموزان در ابعاد مختلف بهبود یابد.

اما یکی از مشکلاتی که در مدارس به وفور دیده میشود، عشق و علاقه بیحد و حصر دانش آموزان به همکلاسیهای خود است. به خصوص این مسئله در میان دختران از شدت بیشتری برخوردار است و این موضوع تمام زندگی دانش آموز را تحت الشعاع قرار میدهد، به طوری که اولین اثر خود را در افت نمرات درسی آشکار میکند. بررسیها نشان میدهد این عشق و علاقههای نادرست، بیانگر واقعیتهای تلخی در زندگی خانوادگی دانش آموز است.

اولین دلیل این است که افرادی که به صورت افراطی وارد پدیده دوستی میشوند، منشا آن خلا عاطفی بوده که حل آن نیازمند پیگیری فردی و خانوادگی است. عدم ارتباط دختر با مادر و یا پسر با پدر باعث میشود که بچهها به طرف هم جنس خود گرایش افراطی پیدا کنند و تا حد پرستش او را دوست بدارند و تمام رفتار، گفتار و کردار خود را مطابق خواست و تمایل دوستشان کرده و تمام افکار خود را متمرکز بر این موضوع کنند.

دیگر اینکه متاسفانه بعضی از خانوادهها به دلایلی معاشرتها و روابط خود را با اقوام محدود میکنند و یا در صورت معاشرت از بردن نوجوان به این گونه مجالس که عموما محارم در آن حضور دارند امتناع میکنند که این امر نیز زمینه ساز این نوع دوستی ها است. از طرفی عدم ارتباط صحیح عاطفی دختر با پدر و پسر با مادر باعث میشود نوجوان به جنس مخالف خود گرایش پیدا کند.

لازم به ذکر است دختران در جامعه ما خیلی سریع از ارتباط عاطفی حذف شده و به اصطلاح کمتر بچگی میکنند.

اگر کودک و نوجوان در خانواده و از طرف محارم خود از محبت سیراب و اشباع شوند، دیگر به دنبال محبت در کوچه و خیابان و مدرسه نمیگردند و به اصطلاح آن را در بیرون خانه و در میان غریبهها جستجو نمیکنند، پس محبت در خانواده باید در اوج خود باشد بدون قید و شرط، سالم و صحیح و مفید که در چنین شرایطی اگر خطایی هم صورت بگیرد ما تنها رفتار ناپسند را زیر سوال میبریم و در این شرایط خطا کردن ربطی به جریان محبت کردن افراد ندارد.

*کارشناس ارشد مطالعات زنان و خانواده

https://shoma-weekly.ir/2INaHp