از آن مهمتر، کمرنگ شدن مقوله اخلاق در روابط اجتماعی افراد در اداره و محل کار، در بین اقوام و آشنایان و در نهایت در زندگی شهری نگرانی کارشناسان و صاحب نظران اجتماعی را دو چندان افزایش داده است. تمامی این شواهد و مصادیق این پرسش را به وجود می آورد که آیا شیشه عمر اخلاق در ایران ترک خورده است؟
چرا دو همسایه در یک ساختمان کوچک از حال هم بی خبرند؟ چرا هرکس در هر شغل و جایگاهی است فقط به فکر خود است و شرایط برادران مومنش برایش اهمیتی ندارد؟
چرا در برخی اداره ها برای انجام کار باید به دنبال یک کارچاق کن و بند «پ»باشی، آیا کارمندان ادارات نباید در قبال کار ارباب رجوع پاسخگو باشند؟ چرا برخی خانواده ها از هم دور افتاده اند؟
و درنهایت اینکه چرا نمودار کم فروشی، مال مردم خوری، کلاهبرداری، بی اخلاقی، رشوه گیری، رباخواری در سربالایی افتاده اند ؟!
وقت برای «اخلاق مداری» نداریم!
برای نقد وضعیت اخلاق در کشور، اولین موضوعی که قابل بحث است، دغدغه شهروندان یک جامعه نسبت به موضوع اخلاق مداری در زندگی است، زمانی که مشکلات گوناگون در زندگی پر هیاهوی شهری، گریبانگیر مردم می شود، به طور طبیعی اولویت های زندگی تغییر می کند و
دغدغههای روزمره، اخلاق مداری را کنار می زند و این دغدغه مهم دیگر چندان رنگ و بویی در شهرها ندارد!
نگاه صفر و صدی ازهرمنظری که نگریسته شود، پسندیده و فرصت آور نیست، اما بررسی این دیدگاه در حوزه اقتصاد و سیاست امری غیر قابل اجتناب است، در جامعه ما که تمامی حوزه ها به شکلی غیر قابل کتمان از اقتصاد و سیاست تاثیر می پذیرند، وجود هر پدیده ای با عینک این دو حوزه رصد می شود. به همین دلیل نمی توان از تاثیرات وضعیت اقتصادی و سیاسی بر اخلاق مداری در جامعه به راحتی گذشت!
البته در این میان نمی توان تمامی تقصیرها را هم بر گردن مشکلات زندگی روزمره گذاشت، چرا که در هر شرایطی و حتی در سخت ترین شرایط زندگی این اخلاق مداران هستند که به داد یکدیگر می رسند و دست یکدیگر را می گیرند.
از سوی دیگر انسان هنگامی زنده است که توازن در بین ضربان قلب وگردش خون در عروق و صدها همکاری اعضاء دیگر برقرار باشد و در صورت نبود تعادل زندگی جای خود را به مرگ و نیستی خواهد سپرد، جامعه نیز جز تشکیل از آحاد انسانها مفهومی ندارد و این انسان ها هستند که در شرایط سخت زندگی همدیگر را یاری می دهند.
به کجا چنین شتابان!
دکتر مصطفی اقلیما، استاد دانشگاه و عضو انجمن مددکاری اجتماعی ایران درباره وضعیت اخلاق در جامعه معتقد است که روند گسترش
بی اخلاقی در جامعه شتاب تندی گرفته است، با وجود اینکه هنوزهم برای برخی طیف های جامعه اخلاق مداری در زندگی اولویت اول است، اما شواهد نشان می دهد که شتابان به سمت بسترسازی و جا افتادن خرده
فرهنگهای بی اخلاقی در جامعه به پیش می رویم.به باور وی، این روزها در یک اداره مدیرمی خواهد که مدیریت کند، اما می ترسد بقیه صلح او را حمل بر ضعف کنند این را که می بیند، پس بخششی در اداره وجود ندارد. از سوی دیگر اگر یک شهروند به شهروند دیگر در معاملات زندگی روزمره بگوید که تو این موضوع را متوجه نمی شوی، انگار تمام توهین های عالم را نثارش کرده است و طرف مقابل می خواهد به هر طریقی که شده پاسخ دهد. متاسفانه برخی از افراد به گونه ای رفتار می کنند که همواره می خواهند از ناحیه بالا بر دیگران امر و نهی داشته باشند.
به گفته اقلیما، این روزها در یک محیط کوچک مانند یک روستا ممکن است، به خاطر یک اختلاف جزئی سرآب یا زمین، نزاع پیش بیاید. یعنی در فرهنگ های خرد و کوچک هم شاهد از بین رفتن شفقت و مهربانی در برخوردها با یکدیگر هستیم.
آینده نامعلوم واژه «اخلاق»!
عضو انجمن مددکاری اجتماعی بر این باور است که از هم اکنون باید به فکر اخلاق نسل های آینده باشیم، چرا که شرایط موجود نشان می دهد در صورت ادامه داشتن وضعیت و تغییرات خزنده در خرده فرهنگ های کشور، نسل آینده واژه «اخلاق» را در ادبیات زندگی خود نخواهد داشت و به جای این واژه مهم مفاهیمی از دل بی اخلاقی ها، تهمت ها، کلاهبرداری ها مال مردم خوری ها و مواردی از این نمونه در زندگی نسل های آینده جاری میشود.اقلیما در ادامه با اشاره به تغییراتی که در رفتار و منش شهروندان در جامعه اتفاق افتاده است ، می گوید: بدترین چیز در یک جامعه بی تفاوتی است، مردم در جامعه فعلی، هدف و امیدشان را از دست داده اند و این همه را نابود می کند.
قانون آرام بخش موقت برای درد بی اخلاقی
اما علی تهرانی فرد، کارشناس اجتماعی و استاد دانشگاه درباره این موضوع معتقد است که در حال حاضر باید برای نسل های آینده برنامه ریزی و از پایه شروع کرد. اول هرجامعه ای باید قانون اجرا شود. با قانون بد می توان زندگی کرد، اما با بی قانونی سنگ روی سنگ بند نمی شود.
تهرانی فرد براین باوراست که اگر قانون را هم غلط اجرا کنیم، به هر حال باید اجرایی شود، متاسفانه قانون در کشور به درستی اجرا نمی شود بلکه قانون با تفسیر افراد اجرا می شود.وی افزود: برای مثال اگر امروز به یک شهروند ظلم شود، این شهروند طبق قانون باید شکایت کنم، اما اگر قانون و جامعه به حقوق این شهروند بی توجه باشد و یا درگیر و دار بوروکراسی اداری شکایت شهروند در جا بزند، هر شهروند خودش می شود قاضی و به دنبال اجرای قانون می رود، اینجاست که زمینه های بی قانونی در جامعه شکل می گیرد.
فراموش نکنیم، اخلاق و قانون مداری پیوند محکم و ناگسستنی با هم دارند، این اخلاق است که زمینه اجرای صحیح قانون را فراهم می کند و در آن سوی ماجرا اجرای کامل قانون است که در برابر انحراف نمودار اخلاق در جامعه همچون سد محکمی قرار می گیرد.