پیشوای یازدهم ما سرچشمه ایمان و جلوه ای از نور الهی بود. در سیمای تابناکش نور عشق و ایمان خانه داشت و در رازونیاز شبانه اش با پروردگار ، خلوص و پاکی موج میزد. آن حضرت به عبادت، تهجد، و نماز شب بسیار اهمیت میداد، به طوری که هیچ گاه آن را ترک نمیکرد. همین که پاسی از شب میگذشت از خواب بر میخاست، وضو میگرفت، و به راز و نیاز با پروردگار متعال میپرداخت.
عباس پناهی - به بهانه سالگرد میلاد ، پیرامون بزرگواری از دودمان رسالت سخن میگوییم که نور ولایت را بر دل و دیده ی شیعیان میافشاند. نامش رمز نیکوییها و زیباییها است و یادش الهام بخش عفاف و فضیلت. اینک به قصد یافتن گوهرهای درخشان در گردنه های تاریخ عمیقا در کاوش ایم ، به گوهرهای درخشانی بر خورده ایم که فخر عالم خلقتند و به هستی و مرگ و زندگی ، معنی میبخشند که یکی از آنها یازدهمین ستاره امامت و ولایت ، امام حسن عسکری است. آن حضرت در سال 232 هجری قمری چشم به جهان گشودند پدر ایشان امام دهم حضرت هادی علیه السلام و مادرشان بانویی پارسا و شایسته به نام حَدَیث است که برخی او را بنام سوسن و برخی به نام سلیل می نامند.
وی در پرورش فرزندش نهایت مراقبت راداشت ، تا حجت حق را آن چنان که شایسته است پرورش دهد . این بانوی پرهیزگار در سفری که امام عسکری (ع ) به سامرا داشتند همراه امام بود و در سامرا از دنیا رحلت کرد.
از مشهورترین القاب آن حضرت نقی و ذکی و کنیه اش ابومحمد است. 22سال از عمر شریفشان می گذشت که بعد ازشهادت پدر ارجمند شان به امامت رسیدند.
به طور کلی دوران عمر 29ساله امام حسن عسکری (ع ) به سه دوره تقسیم می گردد : زندگی 13سال اول ایشان به عنوان دوره اول در مدینه گذشت . در دوره دوم 10سال قبل از امامت در سامرا می زیسته اند. و دوره سوم هم نزدیک به 6 سال امامت آن حضرت می باشد .
امام حسن عسکری علیه السلام در کلیه صفات و ویژگی های مثبت شخصیتی زبانزد عام وخاص بود. در این میان شجاعت و صلابت روحی، قوت قلب، و جرأت و شهامت، از ویژگی های شخصیتی ایشان به شمار میآید. آن بزرگوار به همه انسانها عشق میورزید و همواره با آنان به نیکی و احسان رفتار میکرد. بدین جهات بود که نگاهش تا اعماق جان نفوذ میکرد و چون پناهی مطمئن برای بی پناهان و امید ناامیدان بود. امام حسن عسگری علیه السلام در سختیها یاور شیعیان بود و در عبور از گذرگاه های سخت و پرپیچ وخم، هم چون چراغی روشنگر راه.
پیشوای یازدهم ما سرچشمه ایمان و جلوه ای از نور الهی بود. در سیمای تابناکش نور عشق و ایمان خانه داشت و در رازونیاز شبانه اش با پروردگار ، خلوص و پاکی موج میزد. آن حضرت به عبادت، تهجد، و نماز شب بسیار اهمیت میداد، به طوری که هیچ گاه آن را ترک نمیکرد. همین که پاسی از شب میگذشت از خواب بر میخاست، وضو میگرفت، و به راز و نیاز با پروردگار متعال میپرداخت.
مهمترین رسالت امام عسکری (ع)
در مکتب امامت شیعه یکی از رسالت های امام زمینه سازی و بستر سازی برای امام پس از خود می باشد چرا که خداوند مقدر فرموده که زمین هیچگاه از حجت خود خالی نماند لذا امام عسکری علیه السلام در آن سال های آخر عمر کوتاه اما پربرکتشان که آفتاب عمر حضرتش رو به افول بود برای زمینه سازی حضور و ظهور آخرین ستاره درخشان آسمان امامت و ولایت و پرتو افشانی امام دوازدهم در تلاش بودند ازاین رو امام حسن عسکرى علیه السلام بر دو موضوع بسیار مهم تأکید داشتند: نخست: تأکید بر شناخت دوازدهمین حجت حق و گرفتن بیعت برای ایشان از مردم دوم: تحکیم پایه هاى مرجعیت دینى.
اما در بخش دوم ؛ مرجعیت خردمندانه دینى در مکتب تشیع در امتداد امامت و رسالت الهی است و بدیهی است که موجودیت و کیان اجتماعی انسان های موحد در جهان به واسطه مراجع تقلید دینی تحکیم می یابد چراکه مسلمانان باید از نظام اجتماعى استوارى بر خوردار شوند تابتوانند در برابر رخدادها و حوادث سیاسی توانا باشند و لذا است که این نظام در رهبرى مرجعیت تبلور مى یابد. بدین معنى که شیعیان به گرد محور عالمان الهى واُمَناى امام معصوم در حلال وحرام و بایدها و نبایدها جمع شوند.
بنابراین در دوران امام عسکرى علیه السلام بود که شالوده نظام مرجعیت مستحکم شد و نقش علمای شیعه، بدین اعتبار که آنان وکلا ونوّاب و سفیران امام معصوم علیه السلام هستند، برجستگى ویژهاى پیدا کرد و به همین منظور روایت هاى فراوانى از امام عسکرىعلیه السلام در باره نقش علماى دینى در بین مردم منتشر شد تا هیچگاه شیعیان سردرگم و بلاتکلیف نباشند که یکى ازآنها همان روایت معروفى است که امام عسکرى علیه السلام از جدّ خویش امام صادق علیه السلام روایت کرده اند و در آن آمده: « آن که از فقیهان خویشتندار است و دین خویش را پاسدار و با هوا وهوس خود ستیزه کار و امر مولاى خویش را فرمانبردار، پس بر عوام است که از اوتقلید کنند». از همین رو دانشمندان هدایت یافته، به نور اهل بیت علیهم السلام امور امّترا در دوران امام عهده دار شدند و با امام در باره مسائل مشکلّى که با آنها برخورد مىکردند، نامه می نوشتند و امام هم پاسخ هایی به آنها مى دادند و نامه ها را به امضاى (توقیع) خویش مهر مى کرد. این نامه ها پیش علمابه تواقیع معروف شد و برخى از آنها از سوى امام عسکرى علیه السلام شهرت خاصّى کسب کردند.
در خاتمه به یک حدیث از وجود مقدس این امام همام یادآور می شویم باشد که چراغ راه پر پیچ زندگی همه قرار بگیرد:
آن حضرت در مورد مدح و ستایش افراد نالایق و مسئله دار فرمودند: « من مدح غیر المستحق فقد قام مقام المتهم»
یعنی هرکه نالایقی را ثنا گوید ، خود در موضع اتهام قرار گیرد.
وی در پرورش فرزندش نهایت مراقبت راداشت ، تا حجت حق را آن چنان که شایسته است پرورش دهد . این بانوی پرهیزگار در سفری که امام عسکری (ع ) به سامرا داشتند همراه امام بود و در سامرا از دنیا رحلت کرد.
از مشهورترین القاب آن حضرت نقی و ذکی و کنیه اش ابومحمد است. 22سال از عمر شریفشان می گذشت که بعد ازشهادت پدر ارجمند شان به امامت رسیدند.
به طور کلی دوران عمر 29ساله امام حسن عسکری (ع ) به سه دوره تقسیم می گردد : زندگی 13سال اول ایشان به عنوان دوره اول در مدینه گذشت . در دوره دوم 10سال قبل از امامت در سامرا می زیسته اند. و دوره سوم هم نزدیک به 6 سال امامت آن حضرت می باشد .
امام حسن عسکری علیه السلام در کلیه صفات و ویژگی های مثبت شخصیتی زبانزد عام وخاص بود. در این میان شجاعت و صلابت روحی، قوت قلب، و جرأت و شهامت، از ویژگی های شخصیتی ایشان به شمار میآید. آن بزرگوار به همه انسانها عشق میورزید و همواره با آنان به نیکی و احسان رفتار میکرد. بدین جهات بود که نگاهش تا اعماق جان نفوذ میکرد و چون پناهی مطمئن برای بی پناهان و امید ناامیدان بود. امام حسن عسگری علیه السلام در سختیها یاور شیعیان بود و در عبور از گذرگاه های سخت و پرپیچ وخم، هم چون چراغی روشنگر راه.
پیشوای یازدهم ما سرچشمه ایمان و جلوه ای از نور الهی بود. در سیمای تابناکش نور عشق و ایمان خانه داشت و در رازونیاز شبانه اش با پروردگار ، خلوص و پاکی موج میزد. آن حضرت به عبادت، تهجد، و نماز شب بسیار اهمیت میداد، به طوری که هیچ گاه آن را ترک نمیکرد. همین که پاسی از شب میگذشت از خواب بر میخاست، وضو میگرفت، و به راز و نیاز با پروردگار متعال میپرداخت.
مهمترین رسالت امام عسکری (ع)
در مکتب امامت شیعه یکی از رسالت های امام زمینه سازی و بستر سازی برای امام پس از خود می باشد چرا که خداوند مقدر فرموده که زمین هیچگاه از حجت خود خالی نماند لذا امام عسکری علیه السلام در آن سال های آخر عمر کوتاه اما پربرکتشان که آفتاب عمر حضرتش رو به افول بود برای زمینه سازی حضور و ظهور آخرین ستاره درخشان آسمان امامت و ولایت و پرتو افشانی امام دوازدهم در تلاش بودند ازاین رو امام حسن عسکرى علیه السلام بر دو موضوع بسیار مهم تأکید داشتند: نخست: تأکید بر شناخت دوازدهمین حجت حق و گرفتن بیعت برای ایشان از مردم دوم: تحکیم پایه هاى مرجعیت دینى.
اما در بخش دوم ؛ مرجعیت خردمندانه دینى در مکتب تشیع در امتداد امامت و رسالت الهی است و بدیهی است که موجودیت و کیان اجتماعی انسان های موحد در جهان به واسطه مراجع تقلید دینی تحکیم می یابد چراکه مسلمانان باید از نظام اجتماعى استوارى بر خوردار شوند تابتوانند در برابر رخدادها و حوادث سیاسی توانا باشند و لذا است که این نظام در رهبرى مرجعیت تبلور مى یابد. بدین معنى که شیعیان به گرد محور عالمان الهى واُمَناى امام معصوم در حلال وحرام و بایدها و نبایدها جمع شوند.
بنابراین در دوران امام عسکرى علیه السلام بود که شالوده نظام مرجعیت مستحکم شد و نقش علمای شیعه، بدین اعتبار که آنان وکلا ونوّاب و سفیران امام معصوم علیه السلام هستند، برجستگى ویژهاى پیدا کرد و به همین منظور روایت هاى فراوانى از امام عسکرىعلیه السلام در باره نقش علماى دینى در بین مردم منتشر شد تا هیچگاه شیعیان سردرگم و بلاتکلیف نباشند که یکى ازآنها همان روایت معروفى است که امام عسکرى علیه السلام از جدّ خویش امام صادق علیه السلام روایت کرده اند و در آن آمده: « آن که از فقیهان خویشتندار است و دین خویش را پاسدار و با هوا وهوس خود ستیزه کار و امر مولاى خویش را فرمانبردار، پس بر عوام است که از اوتقلید کنند». از همین رو دانشمندان هدایت یافته، به نور اهل بیت علیهم السلام امور امّترا در دوران امام عهده دار شدند و با امام در باره مسائل مشکلّى که با آنها برخورد مىکردند، نامه می نوشتند و امام هم پاسخ هایی به آنها مى دادند و نامه ها را به امضاى (توقیع) خویش مهر مى کرد. این نامه ها پیش علمابه تواقیع معروف شد و برخى از آنها از سوى امام عسکرى علیه السلام شهرت خاصّى کسب کردند.
در خاتمه به یک حدیث از وجود مقدس این امام همام یادآور می شویم باشد که چراغ راه پر پیچ زندگی همه قرار بگیرد:
آن حضرت در مورد مدح و ستایش افراد نالایق و مسئله دار فرمودند: « من مدح غیر المستحق فقد قام مقام المتهم»
یعنی هرکه نالایقی را ثنا گوید ، خود در موضع اتهام قرار گیرد.