امروز بهجای موجسواری و نوشتن و نکوهش دروازهبان پرسپولیس بندازیم یک مثال روشن از باشگاه قدیمی و ریشهدار شاهین تهران در گذشته بزنیم؛ بلکه تلنگری به باشگاههای فرهنگی و ورزشی کشور باشد.
«حسین کلانی فوتبالیست جوان آن روزهای شاهین و تیم ملی فوتبال ایران تازه نامزد کرده بود. او در آن دوره بازیکن سرشناسی بود و از طرفی تیم واشاش مجارستان هم به دعوت شاهین به ایران آمده بود. آن سالها مرسوم بود که تیمهای باشگاهی کشورمان از تیمهای اروپایی برای انجام بازیهای دوستان دعوت بهعمل میآوردند و... یکی دو روزه مانده به بازی با واشاش تیم سرشناس مجارستانی، حسین کلانی از خانواده نامزد خود دعوت کرد تا برای تماشای این مسابقه دوستانه به ورزشگاه امجدیه سابق بیایند. روز بازی فرا رسید؛ اما در کمال تعجب دکتر اکرامی بنیانگذار و سرمربی شاهین تهران نام 11 بازیکن اصیل را در حالی خواند که هیچ اسمی از حسین کلانی در میان آنها نبود! این مهاجم سرشناس که اصلا فکرش را نمیکرد در این بازی ذخیره شود و از طرفی خانواده نامزدش هم روی سکوهای امجدیه نشسته بود، بالاجبار نیمکتنشین شد! وقتی کلانی دلیل این موضوع را از دکتر اکرامی پرسید متوجه شد علت این اتفاق نمره ضعیف او در یکی از دروس بوده که عصبانیت آقای مربی را در پی داشته است!»
حکایت بالا را نوشتیم تا یادآوری کنیم؛ «سوشا مکانی» و «سوشامکانی»ها علت نیستند و معلول هستند. اگر به همین باشگاه پرسپولیس خودمان نگاه کنیم متوجه میشویم «سوشامکانی» در یکی دو فصل اخیر بارها حواشی و جنجالهایی به وجود آورده است؛ اما مسئولان باشگاه بهدلیل نیاز به این دروازهبان واکنشی برابر آن نشان نمیدادند!
«سوشامکانی» در یکی دو سال گذشته با سرمربی خود درگیر شد. هتل المپیک را بههم ریخت و فحاشی کرد! به سمت کمک داور و داور چهارم حملهور شد! با «حنیف عمرانزاده» و «امیرحسین صادقی» به دلیل نشاندادن عدد 6 نیز به زد و خورد پرداخت و... و... و... اما نهتنها برخوردی با او نشد، بلکه مورد حمایت نیز قرار گرفت تا کار به اینجا برسد. جالبتر میشود وقتی بدانید رئیس هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس تهران «جعفر کاشانی» است. مردی که از مکتب همان شاهین است. مکتبی که اخلاق، تحصیل و سپس ورزش شعار و سرلوحه آن بود اما... بگذریم که باید هم گذشت!