
البته اظهارات اخیر «سید مناف هاشم زاده» معاون پشتیبانی و منابع مالی وزارت ورزش و جوانان مبنی بر عدم کمک مالی به دو باشگاه استقلال و پرسپولیس هم به این مسائل دامن زد و ما را واداشت تا نکاتی را بنویسیم:
1-خصوصیسازی بحث جدیدی در ورزش ایران نیست و سالیان درازی است که گاه و بی گاه، به جا و نابه جا در رسانهها مطرح میشود، اما به جایی نمیرسد! البته شکی نیست در صورت جدیت دولت یازدهم به این امر مهم صرفهجویی خوبی در منابع دولتی شده و جلوی مدیریت هزینه گرفته خواهد شد. سالها ورزش ما با مدیریت هزینه اداره میشود که با وجود جذب منابع مالی و درآمدزایی از راههای مختلف باز هم چشم به کمک دولت داشته و دستشان توی جیب وزارت ورزش بوده است!
2-راستش را بخواهید فکر میکنیم رها کردن عجولانه و شتابزده باشگاههای دولتی و فدراسیونها به حال خود هم نمیتواند کمکی به خصوصیسازی کند. در چنین شرایطی طبیعی است پرسشهایی مطرح میشود و برخی مدیران هم بگویند که کارشان ورزشی است و...
به همین علت پیشنهاد میکنیم این پروسه را طی زمانی مشخص پیش ببرند. همین طور میتوان یک شرط مهم برای کاندیداهای مدیریت باشگاههای دولتی یا ریاست فدراسیونهای ورزشی در نظر گرفت و آن استفاده از افرادی است که توانایی درآمدزایی داشته باشند. بارها دیدهایم یک مدیر خوب هم به دلیل عدم توانایی در درآمدزایی نتوانسته برنامههای خود را پیش برده و در نهایت ناکام شده است.
مطمئن باشید درصورت استفاده از مدیرانی با توانایی درآمدزایی میتوان به آینده ورزش ایران امیدوار شد و به سمت خصوصی شدن پیش برد.
3-باید پذیرفت به کار گرفتن مدیران توانا در امور اقتصادی و درآمدزایی چندان هم ساده نیست. بدیهی است هر جایی که پای پول وسط بیاید خطر دلالی و فساد هم آن جا را تهدید میکند و میتوان آسیبهایی را نیز به دنبال داشته باشد. پس باید هوشیارانه جلو رفت و حساب همه چیز را کرد.