جامعه ی زنان از یک سو با وسعت و تراکم جمعیتی که مشتمل بر نیمی از جمعیت فعال و شاغل کشور به حساب آمده و از سوی دیگر با توجه به اهمیت نقش مدیریتی آنها در خانه می توانند در جهاد اقتصادی و یا اقتصاد مقاومتی نقش مهمی ایفا نمایند
نفیسه اقبال- بی شک با پیدایش هر واژگان جدید در ادبیات سیاسی ،اجتماعی و اقتصادی مفسرین و صاحبان فنون مرتبط با آن واژگان، در صدد توضیح و تبیین آن بر می آیند و به فراخور تعابیر استخراج شده ؛ محل و جایگاه اندیشه متفکرین حوزه های گوناگون قرار می گیرد.
در این بین و با توجه به بحران مالی که اروپای امروز و به تبع آن مجموعه ی جهان با آن دست و پنجه نرم می کند و در تلاش است تا کشورهایی نظیر جمهوری اسلامی ایران را که به عنوان سدی در برابر اهداف پلید آنان به حساب می آید از مقابل خود بردارد و در طی این مسیر صعب از کوچکترین، تهدید، تطمیع و تحریم بر علیه نظام مردمی جمهوری اسلامی فروگذاری نکرده است ؛بنابراین با شدت یافتن تحریم ها می بایست نظام ما نیز استراتژی معکوسی را در برنامه های خود قرار دهد وآنچه امروز به عنوان این عکس العمل معکوس نظام مورد اتخاذ قرار گرفته است مسأله ی مهم اقتصاد مقاومتی است که نخستین بار توسط رهبر فرزانه انقلاب امام خامنه ای عنوان شد و سپس در دستور کار قرار گرفت و به همه ی حوزه ها تسری یافت از جمله جوامعی که بعد از این منویات خود را در امر اقتصاد مقاومتی شریک دانست، جامعهی زنان است. بی شک زنان ایرانی چونان گذشته های نه چندان دور نظیر روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و سال های سخت جنگ تحمیلی حضور جهادگونه موثر خود را به اثبات خواهند رسانید ؛اما لزوم شناخت اقتصاد مقاومتی و ماهیت و چیستی آن وهمچنین وظایف گروه ها احزاب و تشکل ها در قبال این مهم امری غیر قابل انکار است؛اقتصاد مقاومتی به معنای تشخیص حوزه های فشار و در شرایط کنونی تحریم و متعاقب آن تلاش برای کنترل و بی اثر کردن و سپس در شرایط آرمانی تبدیل چنین فشارهایی به فرصت است که به قطع چنین رویدادی تنها از طریق مشارکت همگانی و اعمال مدیریت های عقلانی و مدبرانه پیش شرط و الزام چنین موضوعی است. به بیان ساده تر و بدون تکلف اقتصاد مقاومتی کاهش وابستگی ها و تأکید بر روی مزیت های تولیدات داخلی و تلاش به سوی خود اتکایی است و صد البته مقصود نهایی از اقتصاد مقاومتی حقیقی یک اقتصاد پویا و فعال است و نه یک اقتصاد منفعل و بسته تا از این طریق بتوان بر فشارها و ضربه هایی که از سوی نیروی متخاصم که سد راه هر گونه پیشرفتی در جامعه است جلوگیری نماید و در نهایت به احیای اقتصاد ملی منجر گردد .
اما شناسایی و تفهیم سهم طیف های گوناگون جامعه در این مقاومت همگانی از جمله مواردی است که می تواند به مدیریت هر چه بهتر این اقتصاد کمک نماید و این مهم بی شباهت به دوران دفاع مقدس نیست زیرا در آن برهه ی زمانی نیز با شناخت پتانسیل فعال جامعه و مدیریت صحیح این نیرو اعم از زن و مرد مشارکتی فعال و توصیف ناپذیر در برابر دشمن داشتند به ویژه زنان ما با حضور در پشت جبهه و البته در میدان مبارزه آمادگی و مقاومت بی بدیل برای هر گونه دفاع از نظام و در هر مقطع از زمان با اتکا بر فرمان ولی امر مسلمین خود اعلام داشتند و بدون شک در حال حاضر نیز آنان همچون گذشته در مسیر اقتصاد مقاومتی و به تعبیر دیگر اقتصاد پویای داخلی گام خواهند بر داشت.
جامعه ی زنان از یک سو با وسعت و تراکم جمعیتی که مشتمل بر نیمی از جمعیت فعال و شاغل کشور به حساب آمده و از سوی دیگر با توجه به اهمیت نقش مدیریتی آنها در خانه می توانند در جهاد اقتصادی و یا اقتصاد مقاومتی نقش مهمی ایفا نمایند خرید و استفاده از کالاهای داخلی که البته با حمایت ارگان های گوناگون اعم از دولتی و خصوصی و با اتکا بر عنصر رهایی بخش وحدت ملی در اشاعه ی فرهنگ صحیح مصرف گام نخستین در این مسیر باشد البته سیاست گذاری دقیق و شفاف توسط قوای مقننه و مجریه مبتنی بر واقع نگری در جهت ارتقای سطح دانش بومی که منجر به کیفیت بهتر کالا و خدمات می گردد اصلی جدایی ناپذیر در اقتصاد مقاومتی به حساب می آید زیرا هموراه کیفیت متضمن گرایش مصرف کننده به سوی کالا است و همین امر سبب گرایش به تولید داخلی و نیز ارزش یافتن پول ملی می گردد و بدون شک امروز بر کسی پوشیده نیست که نقص در عرضه ی کالا و عدم وجود امری به نام تخصص زایی در کشور سبب بروز کاهش میل مذکور گردیده است.
اما گذشته از مبحث مهم و نسبتا حیاتی مصرف و مصرف کننده که البته هرگز هیچ فردی قادر به نقض آن نخواهد بود ،تولید دانش بر مبنای شناخت صحیح و شفاف و به دور از شائبه از وضعیت اقتصادی جامعه ی اسلامی – ایرانی، فعالان حاضر در این عرصه اعم از زنان و مردان بدون هیچ رنگ وبوی جنسیتی و همچنین به دست گیری نبض بازارهای داخلی وخارجی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است ؛ در این مقوله مهم نیز زنان فرهیخته و نخبه ما با شناخت عمیق و دقیق خود از جامعه و آرمان های آن لااقل در مرحله ی مدیریت رفتاری جمعیت زنان ایرانی در اهداف خرد و سپس در سطح کلان می توانند حمایت مادی و معنوی این طیف هم جنس خود را در این حرکت جهاد گونه برانگیزند انکار ناپذیر است و این حمایت و مشارکت سبب جذب و جلب مشارکت عمومی و همگانی می گردد زیرا زنان در وهله ی نخست مدیران خانواده خود که شامل همسر و فرزندان است بوده و ارائه ی تعریف جامع و کامل از اقتصاد مقاومتی و تفهیم نقش ها در این راه سبب مدیریتی که می توان از آن با عنوان مدیریت پنهان نام برد، گردد که صد البته حسن این گونه مدیریت صرف حداقل بودجه و بازدهی حداکثری و سود بالای آن خواهد بود و در نهایت زنان به سهم خود اقتصاد کشور خویش را به اقتصادی مولد با مشارکت عمومی و جهادی مبدل می گردانند و البته در این مسیر ابزارهای آموزش به ویژه رسانه ها اعم از رسانه های دیداری و شنیداری به ویژه تلویزیون می توانند سکان دار این جریان گردند زیرا به نظر محققین، زنان در کلیه کشورها بیشترین وقت خود را با این رسانه می گذرانند و به قطع این رسانه دیداری می تواند از طریق برنامه ها ی آموزشی در قالب های گوناگون موجبات تسهیل مدیریت پنهان اما بسیار موثر زنان را در جامعه فراهم آورد.
در این بین و با توجه به بحران مالی که اروپای امروز و به تبع آن مجموعه ی جهان با آن دست و پنجه نرم می کند و در تلاش است تا کشورهایی نظیر جمهوری اسلامی ایران را که به عنوان سدی در برابر اهداف پلید آنان به حساب می آید از مقابل خود بردارد و در طی این مسیر صعب از کوچکترین، تهدید، تطمیع و تحریم بر علیه نظام مردمی جمهوری اسلامی فروگذاری نکرده است ؛بنابراین با شدت یافتن تحریم ها می بایست نظام ما نیز استراتژی معکوسی را در برنامه های خود قرار دهد وآنچه امروز به عنوان این عکس العمل معکوس نظام مورد اتخاذ قرار گرفته است مسأله ی مهم اقتصاد مقاومتی است که نخستین بار توسط رهبر فرزانه انقلاب امام خامنه ای عنوان شد و سپس در دستور کار قرار گرفت و به همه ی حوزه ها تسری یافت از جمله جوامعی که بعد از این منویات خود را در امر اقتصاد مقاومتی شریک دانست، جامعهی زنان است. بی شک زنان ایرانی چونان گذشته های نه چندان دور نظیر روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و سال های سخت جنگ تحمیلی حضور جهادگونه موثر خود را به اثبات خواهند رسانید ؛اما لزوم شناخت اقتصاد مقاومتی و ماهیت و چیستی آن وهمچنین وظایف گروه ها احزاب و تشکل ها در قبال این مهم امری غیر قابل انکار است؛اقتصاد مقاومتی به معنای تشخیص حوزه های فشار و در شرایط کنونی تحریم و متعاقب آن تلاش برای کنترل و بی اثر کردن و سپس در شرایط آرمانی تبدیل چنین فشارهایی به فرصت است که به قطع چنین رویدادی تنها از طریق مشارکت همگانی و اعمال مدیریت های عقلانی و مدبرانه پیش شرط و الزام چنین موضوعی است. به بیان ساده تر و بدون تکلف اقتصاد مقاومتی کاهش وابستگی ها و تأکید بر روی مزیت های تولیدات داخلی و تلاش به سوی خود اتکایی است و صد البته مقصود نهایی از اقتصاد مقاومتی حقیقی یک اقتصاد پویا و فعال است و نه یک اقتصاد منفعل و بسته تا از این طریق بتوان بر فشارها و ضربه هایی که از سوی نیروی متخاصم که سد راه هر گونه پیشرفتی در جامعه است جلوگیری نماید و در نهایت به احیای اقتصاد ملی منجر گردد .
اما شناسایی و تفهیم سهم طیف های گوناگون جامعه در این مقاومت همگانی از جمله مواردی است که می تواند به مدیریت هر چه بهتر این اقتصاد کمک نماید و این مهم بی شباهت به دوران دفاع مقدس نیست زیرا در آن برهه ی زمانی نیز با شناخت پتانسیل فعال جامعه و مدیریت صحیح این نیرو اعم از زن و مرد مشارکتی فعال و توصیف ناپذیر در برابر دشمن داشتند به ویژه زنان ما با حضور در پشت جبهه و البته در میدان مبارزه آمادگی و مقاومت بی بدیل برای هر گونه دفاع از نظام و در هر مقطع از زمان با اتکا بر فرمان ولی امر مسلمین خود اعلام داشتند و بدون شک در حال حاضر نیز آنان همچون گذشته در مسیر اقتصاد مقاومتی و به تعبیر دیگر اقتصاد پویای داخلی گام خواهند بر داشت.
جامعه ی زنان از یک سو با وسعت و تراکم جمعیتی که مشتمل بر نیمی از جمعیت فعال و شاغل کشور به حساب آمده و از سوی دیگر با توجه به اهمیت نقش مدیریتی آنها در خانه می توانند در جهاد اقتصادی و یا اقتصاد مقاومتی نقش مهمی ایفا نمایند خرید و استفاده از کالاهای داخلی که البته با حمایت ارگان های گوناگون اعم از دولتی و خصوصی و با اتکا بر عنصر رهایی بخش وحدت ملی در اشاعه ی فرهنگ صحیح مصرف گام نخستین در این مسیر باشد البته سیاست گذاری دقیق و شفاف توسط قوای مقننه و مجریه مبتنی بر واقع نگری در جهت ارتقای سطح دانش بومی که منجر به کیفیت بهتر کالا و خدمات می گردد اصلی جدایی ناپذیر در اقتصاد مقاومتی به حساب می آید زیرا هموراه کیفیت متضمن گرایش مصرف کننده به سوی کالا است و همین امر سبب گرایش به تولید داخلی و نیز ارزش یافتن پول ملی می گردد و بدون شک امروز بر کسی پوشیده نیست که نقص در عرضه ی کالا و عدم وجود امری به نام تخصص زایی در کشور سبب بروز کاهش میل مذکور گردیده است.
اما گذشته از مبحث مهم و نسبتا حیاتی مصرف و مصرف کننده که البته هرگز هیچ فردی قادر به نقض آن نخواهد بود ،تولید دانش بر مبنای شناخت صحیح و شفاف و به دور از شائبه از وضعیت اقتصادی جامعه ی اسلامی – ایرانی، فعالان حاضر در این عرصه اعم از زنان و مردان بدون هیچ رنگ وبوی جنسیتی و همچنین به دست گیری نبض بازارهای داخلی وخارجی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است ؛ در این مقوله مهم نیز زنان فرهیخته و نخبه ما با شناخت عمیق و دقیق خود از جامعه و آرمان های آن لااقل در مرحله ی مدیریت رفتاری جمعیت زنان ایرانی در اهداف خرد و سپس در سطح کلان می توانند حمایت مادی و معنوی این طیف هم جنس خود را در این حرکت جهاد گونه برانگیزند انکار ناپذیر است و این حمایت و مشارکت سبب جذب و جلب مشارکت عمومی و همگانی می گردد زیرا زنان در وهله ی نخست مدیران خانواده خود که شامل همسر و فرزندان است بوده و ارائه ی تعریف جامع و کامل از اقتصاد مقاومتی و تفهیم نقش ها در این راه سبب مدیریتی که می توان از آن با عنوان مدیریت پنهان نام برد، گردد که صد البته حسن این گونه مدیریت صرف حداقل بودجه و بازدهی حداکثری و سود بالای آن خواهد بود و در نهایت زنان به سهم خود اقتصاد کشور خویش را به اقتصادی مولد با مشارکت عمومی و جهادی مبدل می گردانند و البته در این مسیر ابزارهای آموزش به ویژه رسانه ها اعم از رسانه های دیداری و شنیداری به ویژه تلویزیون می توانند سکان دار این جریان گردند زیرا به نظر محققین، زنان در کلیه کشورها بیشترین وقت خود را با این رسانه می گذرانند و به قطع این رسانه دیداری می تواند از طریق برنامه ها ی آموزشی در قالب های گوناگون موجبات تسهیل مدیریت پنهان اما بسیار موثر زنان را در جامعه فراهم آورد.