ویژه

مدیران قبلی هیچ‌گاه با این شرایط اقتصادی و اجتماعی مواجه نبوده‌اند

از برنامه‌های جدی آقای ضرغامی این بود که از سینما، تئاتر، موسیقی و برنامه‌های مختلف هنری به‌طور جدی حمایت کند و برای این بخش‌هایی که اشاره کردم برنامه‌های زیادی تولید و توجه مردم به این برنامه‌ها مضاعف و متفاوت شده است. بضاعت سینما همان حدی است که عرض کردم. بحث‌های آسیب‌شناسانه و نقدهای صریحی که در حوزه‌های مختلف اجتماعی، هنری، ورزشی و... عملاً تبدیل به یک فرهنگ و مبدل به نهادینه شدن بحث پاسخگویی در مقابل مطالبات مردم شده است، یعنی الان تلویزیون در طرف مردم قرار می‌گیرد و صدای آنها را به مسئولین می‌رساند و از آن طرف هم انتظار پاسخگویی از مسئولین را دارد که عملاً منجر به اصلاح بسیاری از اشکالات و کج‌رفتاری‌ها و کج‌فهمی‌ها شده است.
امیر زینلی - کمیل پرونده ای متوازن در عملکرد صدا و سیما که هم عملکردهای مثبت و هم کاستی‌ها را در این حوزه به بوته نقد درآورد، کار چندان آسانی نیست. چرا که در باب نقاط مثبت که می‌رسد، به ناگهان برای مصاحبه شونده جلسات متعدد حتی تا دو هفته آینده پیش می‌آید، باتری تلفن همراهش تمام می‌شود! یا مسافرت خارج از کشور پیش می‌آید و .... . پس از تماسهای متعدد با مدیران رسانه ملی، بیژن مقدم مدیر مسئول روزنامه جام جم تنها شخصی بود که حاضر شد از نقاط قوت سازمان متبوعش برایمان بگوید.

***

به نظر شما ارزیابی صدا و سیما باید کمی باشد یا کیفی؟

ارزیابی هر دستگاهی را باید با توجه به دایره نفوذ و گستردگی آن دستگاه و تأثیراتی که میتواند داشته باشد انجام داد، بنابراین هر دو شاخص کمّی و کیفی باید در این مسئله در نظر گرفته شود. بعضی از اینها صرفاً کمیت نیست، یعنی مثلاً وقتی از افزایش شبکههای رادیویی که به 26 تا و شبکههای تلویزیونی به 22 تا صحبت میکنیم، صرفاً یک آمار کمّی نیست، بلکه پشت آن اتفاقات زیادی میافتد که منجر میشود یک شبکه بیاید و در معرض دید مردم قرار بگیرد، ضمن این که محتوا داخل همین است، یعنی کسی نمیتواند بگوید این آمار کمّی است و چرا آمار کمّی میدهید. رادیوی جدیدی که راه میافتد، همهاش محتوا و کیفیاست که میشود جداگانه در باره آن بحث کرد.

بنابراین بخشی از اتفاقاتی که الان مردم با آنها مواجه هستند و متناسب با نیازهای مختلف آنها با شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیونی با گسترش بیسابقهای که رخ داد، پاسخ داده شد.

مهم ترین اتفاق در ایام ریاست ضرغامی در رسانه ملی را چه اتفاقی می دانید؟

به نظر من یکی از اتفاقاتی که افتاد حفظ استقلال صدا و سیما در مقابل فشارهای مختلف بر آن بود. همه توقعاتی دارند که بخشی میتواند درست باشد و بخشی خارج از اصول و روابط حرفهای و استقلالی صدا و سیماست. اتفاقاً در قانون اساسی بهدرستی پیشبینی شده است که صدا و سیما نباید زیر نظر هیچ یک از قوای سهگانه باشد و رهبری انقلاب باید حکم مسئول آن را صادر کنند، بنابراین حفظ استقلال سازمان در این مقطع بهخوبی انجام گرفت و مواردی را مشاهده کردیم که صدا و سیما روی اصول قطعی و مأموریتهای ملیاش پایداری کرد. صدا و سیما وظیفه ملی دارد. در دورهای رئیسجمهور و رئیس مجلس درگیریهایی داشتند و نامههای مختلفی بین اینها رد و بدل میشد و چالشها و ادبیاتی که چندان شایسته این حوزهها نبود و در حقیقت تزریق اختلاف به جامعه بود، وجود داشت، اما صدا و سیما هم این رفتارها را نقد میکرد، هم در رسانه مطرح نمیکرد، در حالی که رؤسای قوا چه بسا انتظار داشتند یک نامه اختلافبرانگیز در صدا و سیما خوانده شود، دومی هم بیاید جواب او را بدهد، او بگوید من امشب میآیم و آن یکی بگوید فردا میآیم.

بر اساس اصولی که داریم و خط مشیای که از رهبری انقلاب میدانیم و میفهمیم، ایشان هیچ تمایلی به این که اختلافات تا دل روستاهای ما هم برود و زندگی آرام مردم را به هم بریزد، ندارند، بنابراین صدا و سیما اجازه نمیداد و این بخشی از مقاومتهایی بود که عرض کردم.

عملکرد صدا و سیما در انتخابات ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

به نظر من صدا و سیما در انتخاباتهای ده سال گذشته عملکرد خیلی درخشانی داشته است. تقریباً هر یک سال و نیم یک بار انتخابات برگزار کردهایم: به دو انتخابات آخر اشاره میکنم که طبق قانون پوستر و بیلبورد نمیشد زد و این انتقادها وجود داشت که فضای انتخاباتی سرد است و مردم نمیآیند و... اما صدا و سیما بر اساس یک مدل تجربهشده دقیق و علمی برنامهای برای خودش دارد و همیشه انتخاباتها را با آن برنامهها تنظیم و بهتدریج از نقطهای شروع میکند تا به نقطه اوج خودش برساند و زمانبندی دقیقی دارد و بر اساس آن با افکار عمومی همراهی میکند تا برسد به انتخاباتی که با آن مواجه میشویم و حاصلش میشود مشارکتی که در سال 88 یا 92 ملاحظه کردیم. مقام معظم رهبری بعد از انتخابات سال 88، در روز 23 خرداد فرمودند از رسانه ملی، مدیران، طراحان، مجریان و هنرمندان صدا و سیما که نوآوریهای تحسینبرانگیز آنان تأثیر تعیینکنندهای در این حادثه فراموشنشدنی داشتند، تشکر میکنم.

تعابیر از این بلندتر را هم در انتخابات 92 فرمودند که در آنجا در بند مستقلی آوردهاند بند 6 پیام 25 خرداد 92 ایشان است که میگویند لازم میدانم به شکل ویژه از رسانه ملی و دستاندرکاران محترم آن که شور انتخابات را ـ این خیلی مهم است و همان اشارهای است که کردم ـ با تلاش هنرمندانه و مبتکرانه خود ایجاد کردند و راوی صادق و صریح گرایشها، اندیشهها و هدفهای نامزدهای ریاست جمهوری شدند و چگونگی دست به دست شدن قدرت در نظام جمهوری اسلامی را به شکل آشکار در برابر چشم جهانیان گذاشتند، تشکری بهسزا و بلیغ میکنم و اجر و توفیق آنان را از خداوند مسئلت دارم.

فکر میکنم برای صدا و سیما هیچ افتخاری بالاتر از جملات مقام معظم رهبری نباشد و مؤیّد تلاشی بود که در اینجا انجام گرفت. ما هم اکنون تأثیر مناظرههای تلویزیونی را میبینیم. البته مناظرههای تلویزیونی در سال 88 و 89 اشکالاتی داشت که رفع شدند، ولی اصل قضیه، اصل مناظره، طراحی آن و تأثیر آن در میزان مشارکت مردم است که انتخابات 92 بهخوبی تأثیر مناظرهها را نشان میدهد. کار مهمی که صدا و سیما در سال 92 کرد این بود که از تجربههای سال 88 استفاده کرد و جلوی بعضی از جرزنیها و اشکالات بدی را که متأسفانه در آن سال اتفاق افتاد، گرفت. در سال 88 هم همه نامزدها از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده بودند و ادعا میکردند به قانون احترام خواهند گذاشت، اما عملاً دیدیم چه کردند. در سال 92 صدا و سیما رسماً جلوی دوربین از همه نامزدها این اعتراف را گرفت که نتیجه انتخابات هر چه بشود، همگی به آن احترام خواهند گذاشت و عملاً جلوی بسیاری از شیطنتها را گرفت و این یکی از تجربیات بسیار خوب انتخاباتی بود.

در زمینه فنی هم کارهایی صورت گرفت که شاید قابل توجه بود.

پیشرفتهای فنی سازمان در بخشهای مختلف و همین اتفاقی که وقتی کانالی افتتاح میشود، پس زمینهای دارد و کانالها 22 تا میشوند، شما نمیتوانید این را در وضعیت فنی سابق انجام بدهید. کل سیستم صدا و سیما باید از آنالوگ به دیجیتال تبدیل شود. این سالها زمان و کار فنی ـ اعم از بخشهای امنیتی، سختافزاری و نرمافزاری ـ زمان برده تا به این نقطه رسیده است، بنابراین دیجیتالسازی سازمان و بردن آن به بستر خروج از آنالوگ بخش زیادی از تحریکات علیه سازمان را خنثی کرد. ما تحریکات بسیار جدیای را در این حوزه داشتیم که به مسائل فنی و تحریکاتی که ممکن بود از بیرون برای قطع سیگنال به شهرهای مختلف ما انجام شود، کما این که در انتخابات 88 در دو نوبت این اتفاق افتاد. یک بار در صحبتهای آقای کروبی و یک بار در صحبتهای آقای رضایی که بعد از آن تهدیدها کاملاً مهار شدند.

در امر سریال سازی و فیلمسازی هم شاهد کمیت فراوانی بودیم، اما کیفیت آن ها...

سریالهای فاخری که فهرست نمیکنیم سالها تولید شدند و در اذهان مردم ماندند. شاید بعضی از آنها بزرگترین پروژههای جهان در سریال باشند و بشود از آنها یاد کرد.

قبل از این صدا و سیما متکی بر تولید سریالهای مقطعی بود و فیلمها را از طریق سینما تأمین میکرد، یعنی فیلم اکران میشد و بعد میرفتند و میخریدند. استانداردهای تلویزیون با استانداردهای سینما متفاوت است و لذا همه فیلمهای سینمایی هم از تلویزیون قابل پخش نیستند، اما با راهاندازی جریان تولید تلهفیلم نهضتی در این زمینه ایجاد شد و بسیاری از کارگردانهای سینما برای همکاری با تلویزیون اعلام آمادگی کردند و کارگردانهای جدید و جوان در کنار آن به تجربهاندوزی پرداختند. الان بخش زیادی از فیلمهایی که از تلویزیون پخش میشوند تلهفیلم هستند. از نظر اقتصادی هم در تلویزیون و سینما تحرک ایجاد کرده است. یک کارگردان خوب سینما در سال یک فیلم تولید میکرد و بعد بیکار بود، ولی الان میتواند در سال سه تا چهار تلهفیلم تولید کند. نکته دیگر رشد شبکههای استانی است. همین چند وقت پیش همایشی در تبریز برگزار شد که همه شبکههای تلویزیون استانی در آنجا حضور داشتند. رشد این شبکهها را از وقتی بهتر میشود ارزیابی کرد که شبکه شما وارد شبکه ملی شد و همه مردم میتوانند آثار آنها را ببینند و ارزیابی کنند و در شبکههای استانی هم برای آثار بهتر انگیزه بیشتری پیدا کردند.

فهرست برنامه های معارفی و مذهبی رسانه ملی، هم کمیت خوبی دارد، البته تثیرات زیادی هم از این گونه برنامه ها در جامعه شاهد بودیم.

برنامههای معارفی در صدا و سیما هم گسترش بیشتری پیدا کرده است، چون به فرموده امام صدا و سیما دانشگاه و محلی برای تربیت، انذار، هشدار و هدایت هم هست. برنامههای معارفی در رادیو شبکه خاص خودش و در سیما گروههای خاص خود را دارد و سطح این بحثها هم هر روز ارتقا و رشد پیدا کرده است. بخشی از این حوزه به فرهنگسازیهای خیلی جدی منجر شده است. مثلاً مراسمهای مذهبی جمعی و قرائت قرآنهای جمعی بوده و همیشه در مساجد ما وجود داشته، اما حالا تبدیل به یک فرهنگ جمعی شده است. این که چند هزار جوان در صحن حضرت معصومه(س) یا امام رضا(ع) بنشینند و قرآن بخوانند تبدیل به فرهنگ شده است. همان اتفاقی که در چند سال اخیر در عزاداریهای باشکوه و جمعی افتاده است. ما عزاداریهای عظیم را مثلاً در حسینیه زنجان داشتیم، اما صدا و سیما این الگو را ترویج کرد و الان در کرمان، اهواز، لرستان و بسیاری از شهرها این نوع عزاداری تبدیل به یک فرهنگ شده است و در این عزاداریهای عظیم بسیاری از پیرایهها و آسیبهایی را که قبلاً در عزاداریها میدیدیم نمیبینیم چون نگاه مردم عوض میشود و دیگر دسته و گروه من معنا ندارد و همه وارد یک جریان عظیم اجتماعی و در آن حل میشوند.

حضور مراجع ـ که بالاترین سطح مذهبی را در جامعه ما دارند و مردم نگاه بلندی نسبت به آنها دارند ـ در ماه رمضان، ماه محرم، مناسبتهای دیگر و حضور ثابت آنها در قالب برخی از برنامهها و استفاده از این ابزار به عنوان یک ابزار گسترده آموزشی دینی کاملاً برجسته است. فضلای جوان و باسوادی در تلویزیون حضور یافته و الان تبدیل به چهرههای ملی شده و مورد علاقه مردم قرار گرفتهاند. آنها هم انصافاً از ادبیات مورد قبول مردم استفاده میکنند و این علاقمندی و ارتباط را در برنامههایی مثل سمت خدا میشود دید.

در مقایسه سینما و تأتر با رسانه ملی، انتقادات فراوانی وجود دارد، نظر شما چیست؟

تلویزیون با توجه به قدرتی که دارد در سایر بخشها هم کمکهای بسیار جدی کرده است و از برنامههای جدی آقای ضرغامی این بود که از سینما، تئاتر، موسیقی و برنامههای مختلف هنری بهطور جدی حمایت کند و برای این بخشهایی که اشاره کردم برنامههای زیادی تولید و توجه مردم به این برنامهها مضاعف و متفاوت شده است. بضاعت سینما همان حدی است که عرض کردم. بحثهای آسیبشناسانه و نقدهای صریحی که در حوزههای مختلف اجتماعی، هنری، ورزشی و... عملاً تبدیل به یک فرهنگ و مبدل به نهادینه شدن بحث پاسخگویی در مقابل مطالبات مردم شده است، یعنی الان تلویزیون در طرف مردم قرار میگیرد و صدای آنها را به مسئولین میرساند و از آن طرف هم انتظار پاسخگویی از مسئولین را دارد که عملاً منجر به اصلاح بسیاری از اشکالات و کجرفتاریها و کجفهمیها شده است.

در حوزه شبکه های برون مرزی هم اتفاقات خوبی رخ داد.

در حوزههای برونمرزی که خودش بحث مفصلی است و بالاخره بخشی از پیامهای انقلاب از این مسیر صادر میشوند که تأثیرگذاری این شبکهها تلاش آنها را برای حذف شبکهها ما از روی بسیاری از ماهوارهها به دنبال داشت یا فشارهایی که عربهای منطقه برای حذف ما از روی ماهوارهها میآورند یا فشارهای امریکا که بخشی به مسئله به اصطلاح تحریمها برمیگردد.

و در نهایت نحوه مدیریت و اداره سازمانی با این وسعت نقد های فراوانی را در پی داشت. شما مدیریت ضرغامی را در این مدت چگونه دیدید؟

بحث مهم اداره سازمان در شرایط سخت تحریمهاست. شاید صدا و سیما از بعد از انقلاب هیچ وقت چنین شرایطی را تجربه نکرده باشد، یعنی هیچ یک از مدیران قبلی با چنین شرایط اقتصادی و اجتماعی مواجه نبودهاند. مشکلات مالی کشور و دولتی که صدا و سیما باید بودجهاش را از آنجا بگیرد. هم باید آنتن زنده باشد، هم باید برنامه تولید شود، هم باید مردم پای این دستگاه بنشینند، هم پولی وجود ندارد. با این شرایط اداره کردن چنین سازمانی با این عرض، طول و مختصات کار فوقالعاده دشواری است. به نظر من یکی از ویژگیهای مثبت این مقطع سعه صدر در مقابل انتقادات است. همه این انتقادات هم نادرست نبودهاند و آنچه را که درست بوده به کار مسئولین آمده و از آنها استفاده و موارد زیادی را تشکر و بسیاری را هم اعمال کردهاند. بخشی از انتقادات هم انتقامجویانه و با گرایشهای سیاسی خاص بودهاند که صدا و سیما با سعه صدر بسیار بالا با آنها برخورد کرده است. صدا و سیما خودش دارد روی فرهنگ انتقاد کار میکند و لذا باید سینه گشادهتری داشته باشد. به نظر من تحمل خود رئیس سازمان با توجه به شخصیت ایشان خیلی مثبت بوده است. این که کسی بخواهد رئیس صدا و سیما شود و قائل به تعامل و ارتباط در سطوح بالا باشد و در عین حال تن به فشارهای هیچ قدرتی هم ندهد و این کار فوقالعاده دشوار است. اغلب جلساتی که ایشان با اقشار گوناگون اعم از روحانیون، دانشجویان، هنرمندان و... داشته، غالباً به تغییر نگرشها نسبت به کارکرد صدا و سیما منجر شده است.

یادم هست یک بار مجلس خبرگان برای دادن گزارش و توضیح از ایشان دعوت کرد. معمولاً رسم است مسئولی میرود و در عرض نهایتاً 45 دقیقه گزارش خود را میدهد و میرود و مجلس خبرگان به کار خودش ادامه میدهد. 45 دقیقه ایشان تبدیل به سه روز شد، چون هم بحث ابعاد مختلف داشت، هم جذابیت و هم اعضای خبرگان مایل بودند تحلیلهای این مجموعه را بشنوند.

https://shoma-weekly.ir/pqkM8G