جشنواره فیلم کن از جمله بزرگترین رویدادهای هنری است که به دلیل حضور برخی از آثار سینمای ایران میتواند به بهترین شکل مورد بهرهبرداری قرار گیرد؛ اما در روزهایی که شهر کن در فرانسه میزبان بزرگترین رویداد هنری- سینمایی بود؛ شاید یکی از حاشیههای مهم این جشنواره حضور بازیگران و کارگردانان ایرانی است، که حواشی پررنگتر از متنی را رقم زدهاند.
حواشی مانند حضور بازیگران زن ایرانی در این جشنواره همپای بازیگران بزرگ دنیا و ستارههای سینمای هالیوود، رفتارهای متعارف و نامتعارف و از همه مهمتر پوشش سینماگران وطنی که بهعنوان سفیر فرهنگی جمهوری اسلامی ایران از تهران عازم فرانسه شدهاند، این مهم را به اذهان عمومی میآورد که کن بیش از آنکه فرصت مغتنم فرهنگی باشد، تهدیدی نسبتا جدی محسوب خواهد شد.
حجاب و پوشش بازیگران زن در جشنواره کن چندسالی است که حرف و حدیثهای گوناگونی را با خود به همراه میآورد. این موضوع به خودی خود بیانگر آن است که در عمل فعالیت فرهنگی خاصی در عرصه هنری صورت نگرفته است؛ به عبارت بهتر این فرهنگسازی شامل آموزش و نهادینهشدن مباحث دینی و اسلامی در افرادی است که به عنوان نماینده و سفیر فرهنگی ما روانه خارج از کشور شده و در برابر رسانههای مختلف، حاضر میشوند، لزوم وجود فرهنگسازی صحیح آن هم در حوزه پوشش و حجاب، یکی از نقاط گمشدهای است که سبب میشود افراد رفتارها و پوشش نامتعارفی را به عنوان نماینده کشور در خارج از مرزها داشته باشند، این درحالی است که اگر مفاهیم اسلامی در افراد نهادینه شود بدون نیاز به هیچ سازوکار بیرونی افراد خود به مدافعین عقیدتی اندیشههای ملتهایشان تبدیل میشوند.
البته شاید بخشی از معضل پیشآمده را بتوان ناشی از ارجحیت تکنیک بر اعتقاد دانست؛ چیزی که باعث میشود به خاطر لحظهای بیشتر دیدهشدن خطوط قرمز در سایه غفلت فرهنگی نادیده گرفته شود و نوعی از ناهنجاری حجاب با عنوانهای توجیهناپذیر به جامعه منتقل شده و مورد اقبال نسل جوان قرار بگیرد.
اما در حاشیه تمام این تغافلات فرهنگی در حوزه چگونگی حضور نمایندگان هنری ایران در جشنوارههای بینالمللی، در بحث پوشش بازیگران زن ایرانی در خارج از کشور پدیده تازهای مزونهای لباس درحال شکلگیری است و درست در سایه این پدیده است که بازیگر ایرانی زن جشنواره فیلم کن میگوید با یک چمدان لباس به این جشنواره رفته است، حضوری از این جنس در این گردهمایی هنری فرصتی برای نمایش نمونه کارهای مزونی است که میتواند در سایه کاخ جشنواره خودش را به دنیا معرفی کند. این مزونها که عمدتا بر مبنای الگوهای غربی اقدام به طراحی و دوخت لباس میکنند چندان برایشان داشتن مؤلفههای لباس ایرانی- اسلامی شرط نبوده و طبیعتا به شخص بازیگر نیز بهعنوان یک مدل نگاه میکنند، در این بین دال گمشده داستانی که روی فرش قرمز جشنوارهها نادیده انگاشته میشود، موضوع مهم هویت اصیل زن ایرانی است، زنی که برای معرفی فرهنگ اصیل خود به جهان از هر فرصتی استفاده کرده و نهایت تلاش خود را در دنیای بدون الگوی امروز که برهوت برهنگی آن را با دو چالش جدی زن و خانواده مواجه کرده است، صرف معرفی فرهنگ و آداب و سننی مانند پوشش اسلامی میکند، حال در غفلتی خودخواسته این فرصت تبدیل به یک جریان آسیبزا میشود، جریانی که تلاش میکند در بستر این موج بلند رسانهای هر طراح و دوزندهای را به فکر این مهم وادارد که برای قرارگرفتن در معرض دید و شناختهترشدن الگوهای خود را تن هنرمندان کند و عموما مزونهای زیرزمینی که بخشی از آن از خارج از مرزها هدایت میشود این تنپوش را مهیا میکنند. این درحالی است که عموما طرحهای آنها چنانچه در جشنواره اخیر مشاهده شد با معیارهای پوشش اسلامی از زمین تا آسمان در تضاد است و نمیتوان آن را پوششی برای سفیران فرهنگی نامید.