اندیشه

مبارزه تشکیلاتی پنهان موسی بن جعفر(ع)

یکی از ابعاد زندگی ائمه علیهم السلام که کمتر مورد دقت قرار گرفته است توجه به زوایای پیدا و پنهان زندگی سیاسی و مبارزات این بزرگواران است. این موضوع خصوصاً درباره زندگی برخی از ائمه طاهرین سلام الله علیم اجمعین بیشتر به چشم می خورد. برای مثال محبین اهل بیت تا حدودی – هرچند کم و اندک و بدون توجه به لایه های مختلف آن- با زندگی سیاسی امیرالمومنین(ع) یا حضرت سیدالشهداء(ع) آشنایی دارند ولی میزان اطلاع اغلب ما از نوع مبارزات و حیات سیاسی برخی دیگر از ائمه در حد بسیار اندک است و این بُعد مهم از سیره سراسر درس این بزرگان مغفول مانده است.
احمد خسروی- یکی از ابعاد زندگی ائمه علیهم السلام که کمتر مورد دقت قرار گرفته است توجه به زوایای پیدا و پنهان زندگی سیاسی و مبارزات این بزرگواران است. این موضوع خصوصاً درباره زندگی برخی از ائمه طاهرین سلام الله علیم اجمعین بیشتر به چشم می خورد. برای مثال محبین اهل بیت تا حدودی – هرچند کم و اندک و بدون توجه به لایه های مختلف آن- با زندگی سیاسی امیرالمومنین(ع) یا حضرت سیدالشهداء(ع) آشنایی دارند ولی میزان اطلاع اغلب ما از نوع مبارزات و حیات سیاسی برخی دیگر از ائمه در حد بسیار اندک است و این بُعد مهم از سیره سراسر درس این بزرگان مغفول مانده است.

اگر بخواهیم با مداقّه و تیزبینی جای جای زندگی اهل بیت را بررسی نماییم مشاهده می کنیم که تمام حرکات معصومین دارای یک سیر حرکتی مشخص و هدفدار است. سیری که هرچند گاهی تند و کند یا بالا و پایین می شود اما در دوران همه معصومین یک خط واحد را طی می کند. یعنی حرکتی را که رسول گرامی اسلام(ص) آغاز نمودند، امیرالمؤمنین(ع) همان را ادامه دادند. پس از آن نیز حسنین علیهم السلام و سپس سایر اهل بیت هرکدام همان سیر مشخصی را که رسول الله(ص) بنا نهاده بود پی گرفتند فقط به فراخور اقتضای روزگار خود هر یک روش جداگانه ای را به اجرا در آوردند ولی هدف نهایی یکی بود و آن «تشکیل حکومت اسلامی» بود.

این حرکت که از حدود سال دهم هجری آغاز شد، تا آغاز غیبت صغری ادامه پیدا کرد و به فرموده رهبر معظم انقلاب «زندگی ائمه از هم جدا نیست» و میشود مطابق روایت شریفه «کلّهم نورٌ واحد» (1) این دوران 250 ساله را زندگی یک انسان به حساب آورد به گونه ای که تمام کارهای ائمه در طول این 250 سال کار یک انسان با یک هدف و نیت ولی با تاکتیک های مختلف است. (2)

یکی از مهمترین مقاطع در حیات سیاسی ائمه طاهرین، مقطع 35 ساله(3) دوران امامت حضرت موسی بن جعفر (ع) به حساب می آید. علت این اهمیت چه بود؟ یکی اینکه در این دوره به دلیل سرمایه گذاری شدید سلاطین جور در طی سالیان گذشته اش، تفکرات انحرافی و عقاید باطله به اوج خود رسیده بودند به گونه ای که شناخت مسیر حق از میان سیل انبوه این جریانات باطل، کار بس دشواری بود. دیگر اینکه در این دوران دو سلطان قدرتمند عباسی، منصور و هارون حکمرانی می کردند. در کنار اینها دو پادشاه بسیار ستمگر بنی العباس نیز به روی کار آمدند. یعنی اوج قدرت و ستمگری و ظلم عباسیان در این مدت بوده است.

اما یک نکته مهم تاریخی که مرتبط با همین دوران است مورد غفلت اهل تحقیق قرار گرفته است. رهبر معظم انقلاب در این خصوص می فرمایند:

«کاوشگران تاریخ اسلام، آنگاه که به فحص و شرح زندگی امام موسی بن جعفر(ع) پرداخته اند، سهم شایسته ای از توجه و تفطّن را که باید به حادثه عظیم و بی نظیر «حبس طویل المدت» این امام همام اختصاص می یافت، بدان اختصاص نداده اند و در نتیجه از جهاد خطیر این بزرگوار غافل مانده اند.» (4)

زندگی امام کاظم (ع) مملو است از حوادث گوناگون و بعضاً به ظاهر بی ارتباط با یکدیگر. اما با کمی دقت نظر می توان به رشته ای پنهان پی برد که این وقایع بی ارتباط را با یکدیگر مرتبط می نماید. آن رشته عبارت بود از خط جهاد و مبارزه سیاسی برای تشکیل حکومت اسلام ناب. امام کاظم(ع) در طول دوران حیات خود در حال مبارزه با چهار سلطان جوری بود که هریک یا به لحاظ قدرت و یا به لحاظ ستمگری سرآمد دیگر سلاطین عباسی بودند. اما با توجه به تحت نظر بودن و زندان و تبعید حضرت، نوع مبارزات امام با سایر ائمه تا حدودی متفاوت است. همین مبارزات بود که باعث شد همه این چهار حاکم ظالم در برهه ای کمر به قتل حضرت ببندند.

البته روش پیچیده حضرت در مبارزه با حاکمان وقت به گونه ای بود که آنها گاهی هم مجبور به تکریم این بزرگوار می شدند و گاهی او را به زندان یا تبعید می انداختند. در واقع تاکتیک های متفاوتی که امام برای مبارزه خود از آنها بهره می برد، باعث شده بود تا حاکمان وقت مستاصل شوند و دست آخر هم وقتی نمی توانستند جلوی فعالیت تشکیلاتی پنهان امام را بگیرند او را به زندان می انداختند تا تحت نظر باشد. هرچند که حضرت در زندان نیز دست از تلاش و مبارزه سیاسی برنداشتند و از طرق مختلف کار مبارزاتی خود را پیگیری نمودند.

 

  زندگی نمادین یک مبارز مکتبی

در کتاب شریف بحارالانوار روایتی است که نشانگر نوع زندگی رمزگونه و در عین حال نمادین حضرت است. یکی از نزدیکان امام می گوید وارد اتاق موسی بن جعفر(ع) شدم و سه چیز مشاهده کردم. یک دست لباس خشن که گویی لباس جنگ حضرت است، یک شمشیری هم از دیوار اتاق آویزان است. و مصحفٌ، در کنار اینها یک قران کریم هم مشاهده کرد. (5)

 این سه نشانه چه بود؟ اینکه حضرت در حال مبارزه است و این مبارزه مختص یک برهه خاص نیست، کل زندگی او صرف این مبارزه می شود. اما مبارزه برای چیست؟ برای رسیدن به قدرت؟ خیر، هدف مبارزه هم در بین این نماد دیده می شود. هدف عبارت است از تشکیل یک حکومت مبتنی بر قرآن.

هرچند که از جزئیات زندگی حضرت موسی بن جعفر(ع) اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما همین قدر روشن است که این چهار خلیفه در چندین نوبت حضرت را تبعید نمودند و تحت فشار قرار دادند. یکبار منصور حضرت را به بغداد تبعید نمود. در زمان همین خلیفه حضرت را به مکانی به نام ابجر فرستادند. در زمان حکومت مهدی عباسی نیز چندین بار امام را به بغداد تبعید نمودند. در دوران هارون و هادی هم حضرت را در چند نوبت به زندان های مختلف انداختند تا در نهایت در زندان سندی بن شاهک به فیض شهادت نائل آمدند.

همین نحوه رفتار خلفای هم عصر با حضرت نشان می دهد که شخصیت ایشان، یک شخصیت علمی و اخلاقی صِرف نبوده است وگرنه اینقدر فشار و آزار و اذیت برای کسی که کاری به حکومت ندارد معنا ندارد. البته این مبارزات باعث نمی شد که حضرت از سایر ابعاد غافل باشند و تکلیف الهی و انسان سازی خویش را فراموش نمایند و همین نکته از زندگی اهل بیت درس بسیار مهمی برای ما است که پرداختن به یک بُعد از وظایف دینی نباید ما را از سایر ابعاد غافل کند. نقل است حضرت در روستاها و دهات اطراف شام به صورت ناشناس در حال پنهان شدن بودند. به یک غاری می رسند که در آن یک فرد نصرانی هم بوده است. حالا تصور کنید حضرت در حال فرار است و مامورین در پی ایشان ولی در همین شرایط، می نشینند و با آن نصرانی بحث عقیدتی راه می اندازند و جالب اینکه در پایان هم آن نصرانی اسلام می آورد.

 همین شخصیت نافذ موسی بن جعفر(ع) بود که خلفا می ترسیدند حتی لحظهای غافل شوند و لذا دائماً او را تحت نظر و در تبعید و زندان نگاه می داشتند. اتفاقاً با وجود این ترس از نفوذ امام در بین پایگاه های مختلف مردمی، و با اینکه حضرت غالباً دور از انظار بودند ولی توانستند یک تشکیلات عظیم اسلامی در اطراف و اکناف بلاد اسلام ایجاد نمایند. تا جایی که پسر برادر حضرت که از وابستگان درباری بود یک روز به حال تمسخر به هارون گفت تو خیال می کنی یگانه خلیفه مسلمین هستی؟ اشتباه تصور کرده ای! دو تا خلیفه هستند که مردم به آنها خراج می دهند یکی تویی و یکی موسی بن جعفر(ع). البته از طرف دیگر این ارتباطات به حدی نرسیده بود که امام بتوانند یک مبارزه مسلحانه راه بیندازند. حضرت آن سر رشته را حفظ نمود و نگذاشت آن خط سیر نبوی برای تشکیل حکومت در بین تبلیغات دروغین دستگاه وقت گم شود یا به انحراف کشیده شود.

 

   ماجرای پس دادن فدک توسط هارون

یکبار هارون خواست تا با حیله جایگاهی برای خودش نزد شیعیان ایجاد کند. به حضرت گفت که من قبول دارم فدک را از اولاد علی(ع) غصب کردند و حالا می خواهم حقتان را پس بدهم. حضرت یک پاسخ هوشمندانه ای می دهد که هم فریب هارون و هم اصل جریان فدک برای همگان روشن می شود. فرمودند: لا آخذها إلّا بحدودها، قبول ولی حدودش را من معین می کنم و فقط با آن حدود می پذیرم. أمّا الحَدُّ الاوّل فَعَدَن، فتَغَیَّر وجهُ الرَّشید...

یک طرف حدش منتهی الیه جزیرهالعرب است. هارون با شنیدن این سخن رنگش عوض شد. حد دوم سمرقند. هارون رنگ چهره اش تیره تر شد حد سوم تونس. صورت هارون سیاه شد! و حد چهارمی که حضرت ذکر کرد حاشیه دریاها و منتهی الیه مدیترانه بود. هارون الرشید گفت: فلم یبق لنا شیءٌ! چیزی برای ما باقی نماند، اگر اینجور است شما بلند شو بیا جای من بنشین! حضرت فرمود: دیدی گفتم که اگر حدودش را معین کنم نمی دهی. (6)

 حدودی که حضرت معین نمودند کل بلاد اسلامی آن زمان را در بر می گرفت و این نشان دهنده این بود که مساله ما با شما سر یک باغ و چند درخت نیست. زمان مادرمان هم مساله این نبود. مساله خلافت و جانشینی رسول الله بر امت اسلامی بوده و هست. آن روز نماد غصب حق ما فدک بود و روی آن اصرار کردیم وگرنه شما غاصب خلافتید. آن نگرش و خط سیر کلی که عرض شد از این بیان امام فهمیده می شود که هدف نهایی تشکیل حکومت بود و در تمام دوران زندگی حضرت نیز برای نیل به این هدف تلاش و مبارزه صورت گرفت.

رهبر معظم انقلاب در خصوص این ایستادگی همه جانبه ائمه می فرماید:

«این بزرگوار (حضرت موسی بن جعفر علیه السلام) با همان صلابت الهی و با اتکای به پروردگار و لطف الهی ایستادگی کرد و همان ایستادگی بود که قرآن را، اسلام را تا امروز حفظ کرد.

 این را بدانید که استقامت ائمه ما در مقابل آن جریان های فساد، موجب این شد که امروز ما می توانیم اسلام حقیقی را پیدا کنیم. امروز نسل های مسلمان و نسل های بشری می توانند چیزی به نام اسلام، به نام قرآن، به نام سنت پیغمبر در کتب پیدا کنند، اعم از کتب شیعه و حتی در کتب اهل تسنن. اگر این حرکت مبارزه جویانه سرسخت ائمه در طول این 250 سال نبود، بدانید که قلم به مزدها و زبان به مزدهای بنی امیه و بنی عباس اسلام را تدریجاً آنقدر عوض می کردند و می کردند که بعد از گذشت یکی دو قرن از اسلام هیچ چیز باقی نماند... اسلام را همین مقاومت ها بود که تا به امروز نگه داشت.» (7)

پی نوشت:

1- عیون اخبارالرضا(ع) / ج 2/ ص 417

2- کتابی با همین عنوان «انسان 250 ساله» شامل بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسی-مبارزاتی ائمه معصومین علیهم السلام چاپ شده که مطالب ارزشمندی در خصوص این بخش از زندگی ائمه در این کتاب بررسی شده است و مطالعه این کتاب بر علاقمندان به سیره اهل بیت توصیه می شود.

3- از سال صد و چهل و هشت تا سال صد و هشتاد و سه هجری قمری

4- بیانات در تاریخ 26/7/1368

5- بحار الانوار / ج 48/ ص 100

6- بحارالانوار / ج 48 / ص 144

7- بیانات در تاریخ 23/1/1364

https://shoma-weekly.ir/G9ZUyl