اقتصاد

ما اسراف گر هستیم

از زمانی که بورژوازی و خرده‌سرمایه‌داری وارد کشور ما شد. یعنی تجدد با ورود خود به جامعه ما مصرف‌گرایی را هم وارد کرد. بعد از انقلاب کبیر فرانسه جامعه اروپا به سمت مصرف‌گرایی حرکت می‌کرد که دولتمردان و مغزهای متفکر به داد جامعه رسیدند. در کشور ما دقیقاً از اوایل سلطنت پهلوی مصرف‌گرایی، زندگی اشرافی و تفاخر وارد زندگی اجتماعی مردم شد.
امیر زینلی - در خبرها آمده بود که گاز مصرفی ایران از گاز مصرفی کل اروپا بیشتر است. این خبر فارغ از دلایلی که دارد نشان از یک فرهنگ غلط درجامعه ما دارد. فرهنگی که مدت هاست گریبان مارا گرفته: «مصرف گرایی»! ما در مصرف همه چیز در حال شکستن رکوردها هستیم.گاز فقط بخش کوچکی از مصرف گرایی افراطی ما را نشان می دهد. هر چقدر هم که توجیه کنیم که اروپایی ها از انرژی های دیگر هم استفاده می کنند، دکتر ابهری جامعه شناس، اما نظرات دیگری دارد که خواندنی است.

***

در خبرها خواندیم گاز مصرفی ایران از گاز مصرفی کل اروپا بیشتر است. این ماجرا یک مقداری دلایل فنی دارد، از جمله این که در اروپا فقط گاز مصرف نمیشود و منابع دیگر انرژی هم دارند...

مصرف اصلیشان گاز است. آقای زینلی! من آنجا زندگی کردهام. این حرفها توجیه است، چون برق بهقدری گران است که کسی جرئت نمیکند طرفش برود. در برلین آلمان زندگی کردهام. در مصرف گاز هم مثالی که می توان زد آن که همه شوفاژها را باز نمیکنند. فقط یک شوفاژ را باز میکنند و لباس گرمتر میپوشند و با لباس نازک و تابستانی در منزل نمیگردند. اما در جامعه ما همسایه ما بهقدری خانهاش گرم بود که متأسفانه بهجای آن که یکی دو شوفاژ را ببندد پنجرهاش را باز کرده بود. اصلاً ملت اسرافکاری شدهایم. فقط بحث مصرف گاز نیست.

به نظر شما مصرف گرایی از چه زمانی در جامعه ما آغاز شد؟

بعد از پایان جنگ تحمیلی کمکم زندگی اجتماعی افراد جامعه به سوی زندگی مصرفگرایانه و بیتوجه به سادهزیستی حرکت کرد. در این مسیر تغییر سبک زندگی تحت تأثیر فیلمها و سریالهای شبکههای ماهوارهای باعث شد زندگی از مدار سادهزیستی و اقتصادی زیستن به سوی اسراف و زندگی اشرافی حرکت کند. البته هنوز هستند افرادی که ممکن است به نان شب خود محتاج باشند، ولی در همه احوال ما ایرانیها مردم اسرافگری هستیم. علیرغم تأکیدات دین مبین ما مبنی بر صرفهجویی و رعایت اعتدال در مصرف هنوز یکی از پرمصرفترین مردمان دنیا هستیم.

یکی از دوستانمان نشریه «مکتب اسلام» سال 42 را مطالعه میکردند. آن موقع نوشته بود مصرف لوازم آرایشی در ایران خیلی زیاد و در مقایسه با آمار کشورهای دیگر سرسامآور است. فرهنگ مصرفگرایی ما از چه زمانی ایجاد شده است؟

از زمانی که بورژوازی و خردهسرمایهداری وارد کشور ما شد. یعنی تجدد با ورود خود به جامعه ما مصرفگرایی را هم وارد کرد. بعد از انقلاب کبیر فرانسه جامعه اروپا به سمت مصرفگرایی حرکت میکرد که دولتمردان و مغزهای متفکر به داد جامعه رسیدند. در کشور ما دقیقاً از اوایل سلطنت پهلوی مصرفگرایی، زندگی اشرافی و تفاخر وارد زندگی اجتماعی مردم شد.

فکر میکنید این همه سختیای که داشتیم چه در زمان طاغوت و چه در زمان جنگ، کمکی نکرد به این که فرهنگمان به این روز بیفتد؟

نخیر، سختیها باعث پرمصرفی نمیشوند، زیرا باید از آنها عبرت بگیریم و الگوی مصرف را اصلاح کنیم. این پرمصرفگرایی در تربیت اجتماعی ما قرار گرفته و در هیچ شرایطی از آن خارج نشده است.

شما آماری هم در باره مصرف بالای ایرانی ها دارید؟

بله! مصرف نمک ما سه برابر و مصرف انرژی پنج برابر استاندارد دنیاست. ما چهار برابر مردم جهان نوشابه مصرف میکنیم. در مصرف گاز و بنزین همین طور. متأسفانه در مصرف دارو جایگاه بالایی در دنیا داریم. در مصرف لوازم آرایش بانوان ما نیز رکورد ویژهای در جهان دارند. ما هفتمین کشور مصرفکننده لوازم آرایش در جهان و دومین در آسیا هستیم. بنابراین ملاحظه میکنید از زندگی ساده

فاصله گرفته ایم.

زندگی ساده یا همان ساده زیستی اصلاً با جامعه امروز و سبک زندگی امروز هم خوانی دارد؟

فاصله گرفتن از زندگی ساده نه به معنای این است که روی حصیر بنشینیم یا به نان و خرما اکتفا کنیم. دورریز نان ما برابر نان مصرفی قاره اروپاست! اینها آمار و ارقامی است که خود مسئولین اعلام میکنند و اینجانب آنها را یکی یکی از رسانهها گلچین کردهام. اگر در تمام ابعاد زندگی ما مطالعه شود، از نگاه رفتارشناسی عادت به خرید اقلامی داریم که اصلاً مورد نیاز ما نیستند و ممکن است یک وقتی به دردمان بخورد. اگر به خانه هر کدام از ما ایرانیها سری بزنید، در یخچالها، کمدها یا کابینتهای ما داروهای مصرف شده، مصرف نشده یا حداقل یک بار مصرف شده به میزان قابل توجهی دیده میشود. این داروها را از دسترس نیازمندان و مدار دارویی کشور خارج میکنیم. کسی که به آنها احتیاج دارد، باید ساعتها در داروخانهها به دنبالش بگردد.

گویا شما خاطره تلخی از اسراف هم دارید.

وقتی اینجانب در انگلستان دانشجو بودم، نانوایان اعلام کردند در 48 ساعت آینده اعتصاب خواهند کرد. طبق عادت همیشگی فوراً به سوپرمارکت رفتیم تا نان ذخیره کنیم. هشت بسته نان برداشته بودم. در مقابل صندوق یک خانم مسن جلویم را گرفت. پرسید: «چند نفرید؟» جواب دادم: «یک نفر». گفت: «هشت بسته نان را کجا میبری؟ نانوایان دو روز اعتصاب کردهاند. برایت دو بسته نان کافی است. بقیه را کجا میبری؟» آن قدر شرمنده شدم که تا زندهام این صحنه را فراموش نخواهم کرد.

و در کشور ما ؟

در کشور ما برای یک روز تعطیلی عاشورا، روز قبل از آن صفهای نانوایی را ملاحظه کردهاید. با این که در این روز مردم به عشق اباعبداللهالحسین(ع) در هر کوی و برزن آن قدر غذا میدهند که دیگر کسی به آن توجه نمیکند. نمیدانم انبار و ذخیره کردن نان برای یک روز و سپس را خشک کردن و دور ریختن چه نامی میتواند داشته باشد؟ متأسفانه نهادهای فرهنگی و رسانهها هم در این مقوله فعالیت چندانی ندارند. تلویزیون ما بهجای تشویق پرهیز از مصرف و اسراف ترغیب به مصرف میکند. انواع سسها، چیپسها و لوازم منزل تبلیغ میشود. تبلیغات از نگاه رفتارشناسی در انسان ایجاد نیاز کاذب میکند. بنابراین ملاحظه میکنید در مصرف گاز و آب همین طور است. بعد از تبلیغات سازمان آب و برق، مصرف اینها کمتر شده است، اما هنوز چراغهایی را که احتیاج نداریم روشن میگذاریم. یا حاضر نیستیم در خانه کمی لباس بیشتر بپوشیم و همه شوفاژها یا بخاریها را روشن نکنیم. بارها ملاحظه کردهایم بعضی از شهروندان ما آن قدر منزلشان را گرم میکنند که مجبور به باز کردن پنجره هستند. بنابراین کارهای فرهنگی کمی در این زمینه انجام گرفته است. خانوادهها، آموزش و پرورش و رسانهها باید به افراد جامعه صرفهجویی و رعایت اعتدال در مصرف را بیاموزند که هم به نفع خود فرد و خانواده اوست و هم به نفع منافع ملی کشور.

نکاتی که فرمودید منطقی و قابل قبول هستند، اما بعضیها میگویند اگر در کشورهای اروپایی جریمهها زیاد نباشد، آنها هم رعایت نمیکنند و شاید این راهحلی برای ما باشد.

اگر قرار باشد با جریمه و قیمت گران جامعه الگوی مصرف اعتدالی پیدا کند، اصلاً ارزشی ندارد. ممکن است در اروپا یا امریکا قیمت گاز و برق گرانتر باشد، اما در مورد سایر اقلام نمیتوان این حرف را زد. در جامعه ما بدون این که نیاز به خودرو داشته باشیم اتومبیلمان را برای کوچکترین کار به حرکت درمیآوریم. این بستگی به تربیت و فرهنگ جامعه دارد، نه جریمه، گران شدن و مجازات.

آیا راهحلی برای این که مصرفمان در موارد مختلف پایین بیاید دارید تا از این مصرفگرایی جدا شویم؟

ابتدا باید از خانوادهها شروع کرد. همه میدانیم پدران و مادران ما وقتی مهمان در منزل دارند، بیش از تعداد مهمانان غذا میپزند. از اینجا تربیت ما آغاز میشود. آموزش چگونگی مصرف به افراد جامعه و خانوادهها باید از طفولیت آغاز شود، آموزش و پرورش، رسانهها و در رأس آنها صدا و سیما در این زمینه رسالت بسیار شگفتانگیزی دارند. الگوهای مصرف رفتاری باید اعتدال را به مردم منعکس کند. وقتی یک هنرپیشه یا ورزشکار خودروی چند میلیونی سوار میشود دیگر نمیتوان به جوانان آن جامعه اعتدال و رعایت صرفهجویی را یاد داد.

به نظر شما ما عموماً مردم مصرفگرایی هستیم. آیا در کشورمان الگوهایی برای تقلید از سبک زندگی آنها نداریم ؟

در شرح احوال حضرت امام خمینی(ره) میبینیم که وقتی ایشان لیوان آبی درخواست میکردند، اگر مقداری از آن را مینوشیدند یک ورق کاغذ یا شیء تمیزی روی لیوان میگذاشتند که بقیه را بعداً مصرف کنند. این یعنی الگوی رفتار سالم. در کشورمان افرادی را داریم که اعتدال را در مصرف رعایت میکنند، اما در اکثریت نیستند. هر کدام از ما بهنوعی به مصرفگرایی گرایش داریم. فرقی نمیکند، چه در عزا باشد، چه در شادی، در عروسی یا مهمانی. به خاطر کمکاری در آموزش فرهنگ درست مصرف در این باره ضعیف هستیم. البته ابتدا باید با برقراری جرایم یا مجازات برای افراد پرمصرف اجبار را در زمینه مصرف به کار گرفت و همزمان با آن آموزش و تعلیم را آغاز کرد. در این صورت میتوانیم امیدوار باشیم که این همه در محورهای مختلف دارای رکورد مصرف در جهان هستیم، اقلاً بعضی از موارد آن اصلاح یا کاهش یابد.

میگویند در جامعه ما هر چیزی اول خودش میآید و بعد از سالها فرهنگش وارد میشود. آیا این را قبول دارید؟

همین طور است. مثلاً در ایران آپارتمانسازی وارد شد و هنوز که هنوز است فرهنگ آپارتماننشینی وارد نشده است، خودرو وارد شد و فرهنگ استفاده از آن وارد نشد. نباید به انتظار واردات فرهنگی بمانیم. نهادهای متولی و مسئولین ما قبل از ورود یک دستاورد باید بستر فرهنگی آن را مهیا کنند. این گونه فرآیندها زلزله و آتشفشان نیستند که ما را غافلگیر کنند. با مقدمات قبلی وارد جامعهمان میشوند و بیتفاوت میمانیم تا جامعه ما را قبضه کنند، سپس به فکر پیدا کردن راهحل میافتیم.

بعضی از افراد در کشور ما میگویند پولش را میدهیم و مصرف میکنیم. این تفکر را در کشوری مثل ژاپن نداریم. طرز تفکر در آن کشور و خلاف آن در اینجا چیست؟

در کشورهایی نظیر ژاپن و یا بعضی از کشورهای اروپایی علیرغم این که پول یک قلم کالا را میپردازید، حق اسراف در مصرف آن را ندارید. این فرهنگ غلطی است که از بیرون به جامعه ما وارد شده است. برای این که کالاها و محصولاتشان را در جامعهمان به حداکثر فروش برسانند، فلسفه غلط را وارد فرهنگ ما کردند؛ مثلاً چهاردیواری است و اختیاری، در حالی که اصلاً این طور نیست. قرار نیست چون اختیار خانه خود را دارم سگ در خانه نگه دارم و اسباب زحمت همسایگان شوم یا چون پول آب و برق را میدهم شب تا صبح شیر آب را باز بگذارم. بسیاری از اقلامی که این فلسفه غلط را در مورد آنها به کار میبریم جزو سرمایههای ملی و متعلق به نسلهای آینده ما هستند. پول ما در مقابل نسل آینده یا مردم جامعه چه ارزشی میتواند داشته باشد؟

https://shoma-weekly.ir/o9OEDE