اندیشه

مؤسسات آموزش‌زبان یا پیشقراولان‌ ناتوی‌فرهنگی؟

در این شرایط از کودک و نوجوان این مرز و بوم که زیر بمباران دائم «انیمیشن‌های والت‌دیزنی» و «عروسک‌ها و لوازم‌التحریر شخصیت‌های کارتونی غربی» و «کتاب‌های آموزش زبان آن چنانی» است، چه توقعی می‌رود که در آینده‌ای نه چندان دور، سرباز جان بر کف اسلام و انقلابش بوده و سر تعظیم در مقابل مستکبرین جهانی فرود نیاورد!

محمد صالح زندی- یکی از خصلتهای اولیه و غیر قابل کتمان نظام لیبرالیسم غرب، ماهیت منفعتطلبانه و سودجودیانه آن است. در همین حال در پس پرده موضوع به ظاهر زیبا و پرطمطراق «جهانیسازی» نیز فرجامی غیر از سلطه روزافزون کشورهای سرمایهدار در به بند کشیدن ملتهای زیرمجموعه، قابل تصور نخواهد بود!

فلسفه تشکیل موسسات و نهادهای بینالمللی چون سازمان ملل متحد؛ بانک جهانی؛ سازمان تجارت جهانی و...، را نیز میتوان در راستای تحقق فرمانروایی «جهانفرادستها» یا کشورهای توسعهیافته، بر ملل به اصطلاح جهانسومی یا‌‌ همان «جهانفرودستها» عنوان نمود!

یکی از پیوستهای بدیهی مفهوم Globalization (جهانیسازی)؛ همسانسازی نحوه تکلم، ترویج زبانی مشترک یا به عبارت بهتر تبلیغ رسمالخطی اتوکرات و تمامیتخواهانه است که اقسام ملل نیز لاجرم به یادگیری آن زبان جدید خواهند بود.

در این میان اما برنامهریزان و طراحان «دهکدهجهانی»، با در اختیار داشتن تجربه مخالفت و ممانعت فرهنگهای گوناگون در به حاشیه رانده شدن رسومات و صدالبته زبان متبوعشان، از اعمال حربه پلورالیسم فرهنگی نیز غافل نشده و برای خرده فرهنگها نیز ارزش و احترام قائل میشوند اما در عین حال با هدفگذاری ترویج سبک زندگی غربی، در درازمدت و به مرور زمان آن خرده فرهنگها را منسوخ نموده و فرهنگ و زبان مدنظر خویش را شایع میسازند.

با مروری بر روند تاریخی تحمیل زبانهای بیگانه از جنوب قاره آمریکا گرفته تا شبه قاره هند و شمال آفریقا، با نام استعمارگران کهنهکاری مانند پرتغال؛ فرانسه؛ اسپانیا؛ هلند و بریتانیا مواجه میشویم که سعی ویژهای در القای فرهنگ و زبان خویش بر مستعمرینشان داشتند.

طی سده اخیر و با توجه به توفیقات جبهه متفقین به سرکردگی روباه پیر و شیطان بزرگ در دو جنگ اول و دوم جهانی، زبان فاتحان این جنگها که‌‌ همان زبان انگلیسی بود، با سرعت سرسامآوری در کشورهای مختلف فراگیر شد.

به تبع این همه گیری جبری زبان انگلیسی، کشورهای خاورمیانه بالاخص ایران نیز تحت تأثیر آن قرار گرفته و پروژه شوم بازنگری در زبان رسمی کشورشان را آغاز نمودند.

در این برهه که با روی کار بودن پهلوی اول در ایران همزمان است، بدعتهای ننگینی چون «کشف حجاب از بانوان»؛ «متحدالشکل نمودن پوشش مردان» و «تغییر رسم الخط فارسی» بنیان نهاده میشوند!

جالب آنکه در موضوع تغییر رسم الخط فارسی، پیشنهاد میشود که به تقلید از کشور ترکیه، به جای استفاده از حروف عربی در نگارش واژگان فارسی، از حروف انگلیسی یا به اصطلاح رسم الخط «Fingilish» استعمال شود تا بدین صورت روند ترویج زبان انگلیسی میان ایرانیان، سرعتی مضاعف به خود گیرد!

پروژه غربی سازی جماعت ایرانی از نوک پا تا فرق سر، در دوران پهلوی دوم نیز با شدت بیشتری استمرار مییابد تا آنکه با وقوع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در بهمن ۱۳۵۷، تمام رشتههای استعمار را به تلی از پنبه بدل میسازد!

با گذشت حدود یک دهه از عمر انقلاب اسلامی، کشور در قبضه تکنوکراتهای تازه به قدرت رسیدهای قرار میگیرد که تنها راه جبران کاستیها و عقب ماندگیهای جنگ تحمیلی ۸ ساله را در گرو تقلید طوطی وار از تکنولوژی باختران میدانستند و بدین سان به مونتاژگران بیجیره و مواجب غربیها در ایران تبدیل شدند!

این تغییر رویکرد ایران نسبت به غرب اما محیطی بسیار مناسب را برای پیگیری مجدد اهداف معلق غربیها در کشور فراهم آورد که یکی از مهمترین آنها شیوع دوباره تب یادگیری زبان خارجی در میان جوانان بود. در همین هنگام، فعالیت بسیاری از موسسات آموزش زبان، که عمدتاً تحت نظر سفارتخانههای کشورهای اروپایی نیز بودند، در ایران از سرگرفته میشوند.

مع الأسف این دست موسسات که خود را از هرگونه نظارتی در امان میدیدند، براساس برنامه ریزی حساب شدهای، علاوه بر آموزش زبان متبوع به نسل آینده ساز ایرانی؛ هنجارها، باورها و در یک کلام سبک زندگی غربی را نیز به نوجوانان و جوانان جمهوری اسلامی نیز القا مینمودند!

کار به جایی میرسد که در دوران اصلاحات، از درون برخی از اساتید و زبان آموزان اعزامی این موسسات به خارج از کشور، خرابکاران آموزش دیده و جاسوسان مجرّبی بیرون میآیند که خیانت به موطنشان را نسبت به خدمت بدان، ارجح میپنداشتند!

در این بین ذکر این نکته اساسی ضروریست که یادگیری زبانی مضاعف بر زبان مادری، نه تنها مذموم نیست بلکه پسندیده نیز محسوب میشود اما زمانی که این یادگیری زبان جدید با تغییر هنجارهای فرهنگی و تحمیل انحطاطات اخلاقی بر زبان آموز همراه شود، آنگاه نداستن آن مفیدتر از دانستنش خواهد بود. در این راستا، رهبری فرزانه انقلاب در دیدار اخیرشان با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی چنین میفرمایند: «الان آموزش زبان انگلیسى خیلى رواج پیدا کرده، آموزشگاههاى فراوانى بوجود مىآورند. مراکز آموزش هست؛ همه کتابهاى آموزش که خیلى هم با شیوههاى جدید و خوبى این کتابهاى زبان انگلیسى تدوین شده، منتقلکننده سبک زندگى غربى است، سبک زندگى انگلیسى است. خب این بچه ما، این نوجوان ما و جوان ما این را میخواند، فقط زبان یاد نمیگیرد؛ حتّى ممکن است آن زبان یادش برود، اما آنچه بیشتر در او اثر میگذارد آن تأثیر و انطباعى که بر اثر خواندن این کتاب از سبک زندگى غربى در وجود او به وجود مىآید؛ این از بین نمىرود؛ این کارها را دارند میکنند. * (۱۹/۹/۱۳۹۲)»

طی سالهای گذشته در کشور ما، کتابهای «interchange» به عنوان کتب مرجع در زمینه آموزش عمومی زبان انگلیسی شناخته میشدند که اخیراً جای خود را به سری کتابهای جدید الورود «English Result» دادهاند. با تدقیق و تأمل بر محتوای سری کتب English Result که در اکثر آموزشگاههای زبان انگلیسی کشور در حال تدریس است، میتوان به نکاتی جالب و البته تأسف برانگیزی دست پیدا کرد!

به عنوان مثال در جلد نخست یا Elementary این کتاب، زبانآموزی که تجربه هیچگونه آشنایی با زبان انگلیسی را ندارد، در‌‌ همان ابتدای یادگیریاش، بایست معانی لغاتی همچون Pet (حیوان خانگی [سگ])؛ Pub & Wine (محل فروش مسکرات)؛ Church (کلیسا)؛ Pork (گوشت خوک)؛ Boy & Girl Friends (دوستی با جنس مخالف)؛ Dancing (رقص و پایکوبی)؛ Spy (جاسوسی) و... را بداند. یا اینکه با بیوگرافی و حتی تاریخ تولد (!) بازیگران و خوانندگان مبتذلی مانند George Clooney؛ Madonna؛ Brad Pitt؛ Nicole Kidman؛ Enrique Iglesias؛ John Lennon آشنایی داشته و آنها را برای قبولی در امتحان Final به خاطر بسپارد!

موارد فوق تنها نمونهای کوچک و جزئی از ترویج سبک زندگی منحط غربی در کلاسهای آموزش زبان کشور است که لزوم بازبینی و تغییر فوری محتوای کتابهای آموزش زبان را دوچندان میکند.

لازم است بدانیم که در بسیاری از کشورهای غیرانگلیسی زبان، محتوای کتب آموزشی زبان بیگانه توسط کارشناسان فرهنگی و متخصصین زبانشناس‌‌ همان کشور تهیه و تدوین شده و سعی میشود که درون این کتابها، مفاهیمی منطبق و هم راستا با مذهب، فرهنگ ملی و رسم و رسوم بومی در آن گنجانده شود؛ اما متأسفانه ما در کشورمان نه تنها شاهد هیچگونه تولیدی در زمینه آموزش زبانهای بیگانه در عین حفظ فرهنگ اصیل اسلامی-ایرانی نبوده و نیستیم بلکه هیچ نظارتی را بر محتوای هنچارشکن و غیراخلاقی کتابهای وارداتی اعمال نمینماییم!

در این شرایط از کودک و نوجوان این مرز و بوم که زیر بمباران دائم «انیمیشنهای والتدیزنی» و «عروسکها و لوازمالتحریر شخصیتهای کارتونی غربی» و «کتابهای آموزش زبان آن چنانی» است، چه توقعی میرود که در آیندهای نه چندان دور، سرباز جان بر کف اسلام و انقلابش بوده و سر تعظیم در مقابل مستکبرین جهانی فرود نیاورد!

کوتاه سخن آنکه شایسته است با توجه به تواصی مؤکد رهبری معظم انقلاب مبنی بر وجوب مقابله با هجمه تهاجمات فرهنگی دشمن غربی، کار امروز را به فرا وانگذارده و مروج سبک زندگی اسلامی ایرانی در میان نوباوگان ایران عزیز باشیم.

https://shoma-weekly.ir/Z3P0jm