
یکی از همراهان در جلسه ای به ایشان گفت: شنیده ایم که روزی ملای رومی با شمس تبریزی در بیابانی می رفتند، به شط آبی رسیدند شمس گفت:«یا علی» و از آب گذشت ولی ملای رومی در آب فرو رفت، شمس از او سؤال کرد: مگر تو چه گفتی؟ گفت: همان که تو گفتی. شمس گفت: نه تو هنوز به آن مقام نرسیده ای که علی دستت را بگیرد، تو باید بگویی «یا شمس» و من باید بگویم « یا علی».
ایشان از نقل این قصه ناراحت شد به دوست ما گفت: من برای شما حدیث و روایت می خوانم،شما برای من قصه می گویید! از خصوصیات علی (ع) این بود، در زمان حیات دنیائیش که امام همه بود دربان و حاجب نداشت، حالا که از دنیا رفته و دستش بهتر باز است، واسطه لازم دارد؟
آنها نه این را بگویند و نه در کلماتشان تصریح کنند که انسان به مقامی می رسد که مستقلا از جلال و جمال الهی استفاده می کند و به وساطت انبیاء و ائمه (علیهم السلام) کاری ندارد. خود در عرض پیامبر (ص) واقع می شود و آنچنان که پیامبر و امام در احکام و شریعت و طریقت و حقیقت و فیوضات ظاهری و معنوی از خدا استفاده می کنند، او هم استفاده می کند. (از کتاب پرواز روح)