بالاخره قصه فرهاد مجیدی هم در فوتبال ما به سر رسید و ستاره محبوب استقلالیها با نوشتن نامهای بلند بالا برای همیشه کفشهایش را آویخت.
مهدی یکتا- بالاخره قصه فرهاد مجیدی هم در فوتبال ما به سر رسید و ستاره محبوب استقلالیها با نوشتن نامهای بلند بالا برای همیشه کفشهایش را آویخت.
برای قهرمانان تمام سالهایی که در دنیای ورزش سپری میکنند با همه بدیها و خوبیهایش سالهای پرخاطره و دوست داشتنی زندگیاش است. سالهایی که در آنها پیروزی و شکست های بسیار نقش بسته است و چه شکستها و پیروزیهایی که با شادی و غم خود در همه عمر از فکر و ذکر این ستارهها هرگز خارج نخواهند شد. اما به راستی خداحافظی هر یک از این قهرمانان برای خود آنها سخت تر است یا طرفداران پرتعدادشان؟ شاید بتوان گفت: هر دو!
عمر سالهای ورزشی چه زود میگذرد. انگار همین دیروز بود که جوانی تکنیکی از تیم صنایع پارچین در مسابقات جوانان کشور قد علم کرد و خود را به عنوان استعدادی بی بدیل به همه شناساند. پس از آن رقابتها بود که «فرهاد مجیدی» به تیم نوپای بهمن پیوست و به رغم سن و سال کم آن قدر در این تیم درخشید تا چشم محمد مایلی کهن او را گرفت. مجیدی جوان خیلی زود به پیراهن تیم ملی بزرگسالان رسید و پلههای ترقی را دو تا یکی پیمود. محبوبیت او از 20 سالگی و پوشیدن پیراهن شماره 7 استقلال آغاز شد. گلها و دریبلهای دلپذیر فرهاد مجیدی در جمع آبی پوشان فراموش نشدنی است، مثل حضورش در امارات!
دوران ورزشی نسبتاً بلند مدت این بازیکن تکنیکی حوادث، پیروزیها و شکستهای را به خود دید و شاید تاریکترین آن بوسه زدن بر تمثال یکی از شیوخ عرب بود!
در شرایطی که روابط سیاسی دو کشور همسایه ایران و امارات بر سر جزایر سه گانه خلیج همیشه فارس تیره و تار شده بود. فرهاد مجیدی پس از گلزنی با پیراهن زرد رنگ الوصل آن حرکت ناشایست را انجام داد و قلب بسیاری از ایرانیان را جریحهدار کرد، با این حال فارغ از این اتفاق این فوتبالیست نابغه لحظاتی ناب به یاد ماندنی را به ویژه برای استقلالیها به وجود آورد. آنچه «فرهادمجیدی» را از سایر همبازیان خود متمایز کرد، غروب فوتبالش بود که شباهت عجیبی به طلوع فوتبال او داشت. مجیدی در اوج و زمانی که میتوانست حداقل یکی دو فصل دیگر و با قدرت بازی کند، ناخواسته مجبور به خداحافظی شد تا خاطراتش نزد هواداران لکه دار نشود. شاید اگر این فوتبالیست دوست داشتنی که در روزهای بد استقلال نامش در ورزشگاهها شنیده میشود، میخواست، میتوانست کماکان ادامه دهد اما رفت تا فراموش نشود. ما نیز به نوبه خود ضمن عرض خسته نباشید به فرهاد مجیدی برای او در ادامه زندگی سلامت و موفقیت روزافزون را آرزومندیم.
برای قهرمانان تمام سالهایی که در دنیای ورزش سپری میکنند با همه بدیها و خوبیهایش سالهای پرخاطره و دوست داشتنی زندگیاش است. سالهایی که در آنها پیروزی و شکست های بسیار نقش بسته است و چه شکستها و پیروزیهایی که با شادی و غم خود در همه عمر از فکر و ذکر این ستارهها هرگز خارج نخواهند شد. اما به راستی خداحافظی هر یک از این قهرمانان برای خود آنها سخت تر است یا طرفداران پرتعدادشان؟ شاید بتوان گفت: هر دو!
عمر سالهای ورزشی چه زود میگذرد. انگار همین دیروز بود که جوانی تکنیکی از تیم صنایع پارچین در مسابقات جوانان کشور قد علم کرد و خود را به عنوان استعدادی بی بدیل به همه شناساند. پس از آن رقابتها بود که «فرهاد مجیدی» به تیم نوپای بهمن پیوست و به رغم سن و سال کم آن قدر در این تیم درخشید تا چشم محمد مایلی کهن او را گرفت. مجیدی جوان خیلی زود به پیراهن تیم ملی بزرگسالان رسید و پلههای ترقی را دو تا یکی پیمود. محبوبیت او از 20 سالگی و پوشیدن پیراهن شماره 7 استقلال آغاز شد. گلها و دریبلهای دلپذیر فرهاد مجیدی در جمع آبی پوشان فراموش نشدنی است، مثل حضورش در امارات!
دوران ورزشی نسبتاً بلند مدت این بازیکن تکنیکی حوادث، پیروزیها و شکستهای را به خود دید و شاید تاریکترین آن بوسه زدن بر تمثال یکی از شیوخ عرب بود!
در شرایطی که روابط سیاسی دو کشور همسایه ایران و امارات بر سر جزایر سه گانه خلیج همیشه فارس تیره و تار شده بود. فرهاد مجیدی پس از گلزنی با پیراهن زرد رنگ الوصل آن حرکت ناشایست را انجام داد و قلب بسیاری از ایرانیان را جریحهدار کرد، با این حال فارغ از این اتفاق این فوتبالیست نابغه لحظاتی ناب به یاد ماندنی را به ویژه برای استقلالیها به وجود آورد. آنچه «فرهادمجیدی» را از سایر همبازیان خود متمایز کرد، غروب فوتبالش بود که شباهت عجیبی به طلوع فوتبال او داشت. مجیدی در اوج و زمانی که میتوانست حداقل یکی دو فصل دیگر و با قدرت بازی کند، ناخواسته مجبور به خداحافظی شد تا خاطراتش نزد هواداران لکه دار نشود. شاید اگر این فوتبالیست دوست داشتنی که در روزهای بد استقلال نامش در ورزشگاهها شنیده میشود، میخواست، میتوانست کماکان ادامه دهد اما رفت تا فراموش نشود. ما نیز به نوبه خود ضمن عرض خسته نباشید به فرهاد مجیدی برای او در ادامه زندگی سلامت و موفقیت روزافزون را آرزومندیم.