زنان

فخر شغلی زنان منوط به ایفای کسوت مادری و همسری است

نفیسه زارعی- این روز‌ها زمزمه‌های شبه فمنیستی نسبت به مقوله زن و خانواده و تحرکاتی که گویای ادعای عدالت جنسیتی است زنگ خطری را برای فعالین حوزه زن و خانواده به صدا درآورده است، چرایی مسئله نگاه به اصطلاح عدالت محور جنسیتی به اشتغال زنان که به سبکی دیگر، مجددا قوت گرفته است ما را برآن داشت تا به سراغ دکتر زهرا رزمخواه مدرس حوزه و دانشگاه برویم و به آسیب‌شناسی این مقوله مهم بپردازیم:

آیا اصولا مقولهای به نام عدالت جنسیتی که از جانب گروهی خاص در حوزه زنان مطرح میشود وجود خارجی دارد؟

بحث عدالت جنسیتی را در یک بعد باید از نظر مبحث خلقت مورد بررسی قرار دهیم و از این منظر میبایست گفت در عالم خلقت بین زن و مرد اختلافات و تفاوتهایی در نوع خلقت وجود دارد، خداوند هر موجودی را که خلق کرده است بر حسب آیه قرآن به صورت کامل خلق کرده است و هیچ موجودی نسبت به دیگری نقصی ندارد منتهی ظرفها و مظروفها تفاوت میکند و این مهم به این معنا است که در عالم خلقت از دو جنس زن و مرد چه بهرههایی گرفته میشود و این یک بحثی است که جدا میشود و بازهم این مقوله مبتنی بر عدل خداوند است. خداوند میفرماید هرچیزی را به قدر خودش آفریده است اما در بحث اجتماعی عدالت جنستی باید گفت اگر به عرفهای شرعی دقت کنیم، اختلافی وجود ندارد اما در بحث دیدگاههای گوناگونی که به واسطه افراد ارایه میشود اختلافات جدی وجود دارد و در این مورد هرکسی دیدگاه خودش را قبول دارد و از آن دفاع میکند و همین امر محل مناقشه بین افراد درباره دیدگاههایشان میشود.

به نظر شما، برای رهایی از چنین مناقشاتی در جامعه ما چه اقداماتی صورت گرفته است؟

آنچه ما باید به آن توجه کنیم، این تضارب دیدگاهها نیست منتهی اصل مسئله ما این است که با توجه به اینکه زمان طولانی را از بعد از انقلاب اسلامی تاکنون داشتهایم. متاسفانه برای خانمها کار فرهنگی حقیقی و کار فرهنگی اسلامی نکردهایم، یعنی اولین کاری که توسط جامعه باید صورت بگیرد این است که هویت حقیقی زن را به خودش بشناسانیم و او را به خود معرفی کنیم و این بدین معنا است که زن را با سوالاتی نظیر اینکه جایگاه او کجاست؟ نقش او در کسوت مادری و همسری چیست؟ نقش او در جامعه خانه و اجتماع چیست؟ و سوالاتی از این دست که منجر به شناخت هویت حقیقی او میشود مواجه کنیم.

شما اقداماتی مانند گرایش خارج از عرف زنان به اشتغال در جامعه را با بهانهای مثل عدالت جنسیتی، ناشی از چه میدانید؟

متاسفانه بعد از انقلاب اسلامی یک مسئله مهم در حوزه زنان پیش آمد و آن عبارت بود از اینکه زنان گمان کردند باید برای اشتغال از خانهها بیرون بیایند و یک عده از زنان را با عناوین و پستهای گوناگون فریب دادهاند به جرات میتوان گفت تا همین چند سال پیش پستهای سنگین مدیریتی به زنان داده نمیشد و بیشتر زنان در پستهای شناور قرار میگرفتند و حالا زنان را در پستهای سنگین مدیریتی قرار دادند و بعد فکر میکنند با در نظر گرفتن پستهایی نظیر مدیریت، فرمانداری و شهرداری و این گونه امور یک ارزش ویژهای را برای زنان قائل شدند. اما حقیقت این است که این امور ارزش به حساب نمیآیند و درحقیقت زنان را از هویت حقیقی خود دور میکنند البته باید گفت یک زن میتواند فرماندار خوبی باشد به شرط آنکه بتواند در مرحله اول با شناخت هویت خود یک زن خوب باشد یعنی اول بداند که یک مادر یا همسر است و بداند که حیات یک اجتماع به دست او است اگر این مولفهها را داشته باشد میتواند فرماندار خوبی هم باشد. اما اگر همه این ارزشها را بخواهد فدای شغلش کند خیانت بزرگی را مرتکب شده است که متاسفانه زنان ما وقتی وارد میدان کار میشوند، تقریبا هیچ چیزی برایشان معنا ندارد جز مسئله اشتغالشان. کمااینکه مردان در پستهای مشابه قرار میگیرند، ولی باشناختی که از نقشها و وظایف خود دارند رشد میکنند ولی خانمها متاسفانه به دلیل عدم شناخت از این مهم کار را در اولویت اول خود قرار میدهند و طبیعی است که اولین کسی که در این میان دچار ضربه میشود فرزندان و زندگی آنها است بزرگترین اشکالی که وجود دارد این است که زنان جایگاه خود را درک نکردهاند. این به معنی این نیست که بخواهیم موقعیتی را از آنها بگیریم بلکه به مفهوم این است که اولویتهای اصلی را به او معرفی کنیم و از این راه دیگر فخر هیچ زنی به شغلش نمیشود بلکه نقشهای مادری و همسری محل مباهات او قرار میگیرد.

دولتها در ادواری که در راس کار بودهاند چه اقداماتی در مسیر بازگشت زن به هویت اصلیاش انجام دادهاند؟

متاسفانه در هر دورهای برای زنان یک بابی باز میشود در دورههای قبل به لحاظ ساختاری کارهایی شده بود تا زنان به خانه و تربیت فرزند و همسرداری توجه کنند، اما در کمال تاسف در این دوره مجددا با این طرز فکر که اگر زنی را شهردار و یا فرماندار و غیره کنند این امر را القا میکنند که از این مسیر شانی برای زن در نظر گرفته میشود که حقیقتا این طور نیست.

چرا با وجود آرا و نظراتی که برای تحقق هویت زن مطرح شده است هنوز این مسئله لاینحل به نظر میآید؟

اصل قضیه این است که برای بازگشت زنان به هویت حقیقی خود‌‌ همان طور که حضرت آقا میفرمایند باید یک کار پژوهشی انجام دهیم و خانمها را به خودشان معرفی کنیم؛ معظم له پیشنهاد بسیار عالی را مبنی بر انجام یک کار تحقیقی و علمی در این باب و حضور زن در خانواده و اجتماع ارایه دادند که متاسفانه این امر همیشه مغفول و در حد یک سخنرانی و یا تخصیص دفتری به آنها باقی میماند؛ زیرا مطابق آنچه بنده دیدهام معمولا‌‌ همان خانمی که به قصد کار پژوهشی میآید، ابتدا بیش از حد از خانه و خانواده خود فاصله میگیرد و خود را مشغول انجام یک کار ارزشی برای زنان میکند! و در حقیقت ارزشهای خود را فدای فعالیت خود میکند.

تاثیر اشتغال خارج از عرف زنان بر ساختار خانواده ایرانی-اسلامی چیست و چه آسیبهایی از این طریق متوجه خانواده میشود؟

طبیعی است وقتی مسئله اشتغال در بیرون از منزل در اولویت اول قرار میگیرد ساختار خانوادهها را دچار دگرگونی میکند. در حال حاضر ساختار کلیه خانواده زنانی که بیرون از منزل کار میکنند دچار مشکلاتی است، مگر آنکه زنی در این میان ایثار کرده و تلاش میکند تا تمام ارزشها و مسئولیتها را در جای حقیقی خود حفظ کند. اما یکی از بزرگترین مشکلاتی که با آمدن زنان به محیطهای کاری گوناگون ایجاد شد مسئله اختلاط بین زن و مرد است که الان نسبت به آن بیتوجهی شده است و ادارات آنقدر مختلط شدهاند که برایشان حیا و حجاب هیچ معنا و مفهومی پیدا نمیکند و اولین ضربهای که چه بخواهیم و چه نخواهیم ایجاد میشود و انرژی منفیای را به وجود میآورد تاثیر مخرب این روابط بر روابط درون خانوادگی است.

با توجه به اهمیت بحث فرزندآوری، اشتغال، آن هم به بهانه برقراری عدالت جنسیتی چه اثری بر فرزندخواهی زنان خواهد گذاشت؟

وقتی یک زنی اشتغال بیرون برایش در اولویت نخست قرار داشته باشد این مقوله بر همه چیز و حتی بر شانیت مادری او تاثیر میگذارد یعنی قبل از فرزند دار شدن با خود ارزیابیهای غلطی نظیر اینکه او را به کدام مهد بسپارم و یا چطور او را با خود به محل کار ببرم میکند و بنابراین به این نتیجه میرسد که یک فرزند کافی است و متاسفانه حتی این مسئله در خانمهای خانه دار هم تبدیل به یک پرستیژ شده است این درحالی است که نگاه به آمار بعضی از کشورها و یا برخی فرقههای مذهبی در حوزه فرزندآوری و مقایسه آن با نسل تشیع نشان از خطری جدی است که باید برای مقابله با آن با این دیدگاهها جنگید البته باید گفت فاکتوری مانند تحصیلات و اشتغال باعث میشود زنان به خوبی از عهده نقش تربیتی خود برنیایند و باید این مسائل را کنار هم قرار داد و این مسئله منتج به این میشود که باید زن را به خودش شناساند و اینکه اصولا اصل خلقت زن در چیست؟ آیا در این است که تنها به تحصیلات بالا بپردازد و یا در پستهای مدیریتی سنگین قرار گیرد؟ و یا اصل خلقت بر این است که خداوند او را آفریده تا ستون اصلی جامعه باشد اگر این امر را متوجه شوند از بسیاری از بازیهای دنیای غرب که بر علیه او شکل گرفته است در امان خواهد ماند.

https://shoma-weekly.ir/c5hHOU