
نفیسه اقبال - همزمان با شکلگیری انقلاب عظیم اسلامی در ایران که تا آن روز مهد صهیونیست و کانونهای فراماسونری در خاورمیانه و شاهرگ حیاتی ابر قدرتهای جهان جدید به حساب میآمد؛ استعمار نوین طرحهایی برای براندازی نظام به جهت ساختار در دست اقدام قرار داد این اقدامات بعضاً عبارت بود از جنگهای گوناگون اعم از جنگ سخت، تهاجم فرهنگی و غیره که لابیهای صهیونیستی ساعات متمادی در اتاقهای فکر خود آن را ساخته و پرداخته می کردند و با صرف بودجههای کلان میکوشیدند آن را به نحو احسن در ایرانی که اسلامیزه شده و با مضامین ناب شیعه شکل یافته بود پیاده نمایند در این بین فعالیت در حوزه زنان و خانواده در اولویت نخست قرار داشت زیرا هدف قرار دادن این کانون به منزله فروپاشی یکی از ارکان اساسی اسلام به حساب میآمد.
در برهه جنگ تحمیلی که دشمن حتی لحظهای نتوانست مردان و زنان را از میدان مبارزه دور کند؛ این لابیها فعالانه در جهت برنامهریزی برای روزهای بعد از جنگ مشغول به طراحی توطئه بودند بعد از روزگار جنگ نه به ناگاه بلکه در فرآیندی نرم؛ تهاجمی عمیق بر پیکره اندیشههای نابی که انقلاب بر پایه آن شکل گرفته بود آغاز شد در این تهاجم که بخشی از آن را می توان در حوزه عفاف و حجاب شاهد بود دیگر همچون دوران سیاه رضاخانی نیازی به کشیدن چادر به اجبار از سر زنان نبود بلکه ابزار رسانه و حامیان این ابزار که دستاورد دنیای نوین برای استعمار و تأثیرگذاری بر روی بشر بود این بار نه به اجبار بلکه با تضعیف ارادهها و نیز توجیههای غیردینی، بدحجابی به نوبهای توانست پروژه فتح سنگر به سنگر تا رسیدن به سنگر نهایی را در این حوزه به منصه ظهور برساند زیرا به اعتقاد سردمداران صهیون جهان حجاب عامل بازدارنده در جهت اجرای برنامه دستیابی آنان به ذخایر انسانی واقتصادی کشورهای اسلامی است؛ در حقیقت اینان حجاب را به منزله سد استواری در مقابل خود احساس میکنند که این سد ریشه در هویت دینی ارزشهای معنوی و بنیان های عقیدتی مسلمین دارد. اما در فاز نخست و دوم پروژه کشف حجاب به شیوه نوین بعد از دوران سازندگی که مقدمات این امر بنیان نهاده شد اصلاحات به این مهم دامن زد گویا اصلاحاتچیان همچون اربابان صهیونیست خود بر عقیده سد بودن حجاب در راه اصلاحات غربی تأکید داشتند و هر چند در دوران قبل از آنها با چراغ خاموش در این خصوص طی طریق میشد اما در این زمان شفافیت مواضع ضد اسلامی یاران کیان با محوریت تفکر سروش و افرادی نظیر وی کاملاً مبرهن شد و درست در همین زمان است که شیرین عبادی، شادی صدر و زنانی که بعدها تشت رسوایی شان از بام فرو میافتد در مسیر تئوری جامعه مدنی جان لاک که ایرانیزه شده است گام برداشتند اهدای جایزه نوبل، قلمفرسایی زنان با نام آزادی، تأسیس کمپین حمایت از حقوق زنان و هزاران طرح دیگر در حکم کارناوال آزادی غربی اصلاحات به شمار میرفت این جریان تا جایی ادامه یافت که چندی بعد همین زنان داعیهدار جامعه مدنی با وجود اینکه خود میدانستند بازیچه دست لابیهای صهیونیست هستند در مقابل چشم رسانه ها حجاب از سر برداشتند و میزان تقیّد خود را به اصلاحات نشان دادند اما گذشته از این امر تسری اندیشه کشف حجاب به شیوه نوین در این دوران در سینما، تئاتر و البته هنر ایران قابل رؤیت است به گونه ای که چندی بعد اگر تصویر هنرپیشه و یا هنروری با حجاب کامل پخش میشد این گونه القاء میشد که گویا وی از تمدن به دور افتاده است تزریق این تفکر به نسل جوان سبب شد تا در دوران بعد از اصلاحات بی حجابی که جایگزین بدحجابی شده بود علناً تبدیل به یک ناهنجاری اجتماعی شود. با وجود قوانین قضایی و مدنی که در این خصوص وجود دارد گویا اقدامات اخذ شده برای پیشگیری از این واقعه در حکم نوشدارو بعد از مرگ سهراب باشد و هر چند در این مجال اقدماتی نظیر گشت ارشاد که با بازخورد نیمه منفی جامعه مواجه بود و نیز اقدامات فرهنگی چون نامیدن یک روز به عنوان روز عفاف و حجاب در تقویم اما همچنان سایه شوم بی حجابی نیازمند تدبّری عاقلانهتر نسبت به این معضل است زیرا جنگ نرم دشمن هرگز بر علیه ایران پایان نخواهد داشت هر چند یک روز در قامت اصلاحات و روز دیگر در قواره جریان انحرافی قد علم میکند اما تنها بهترین راهبرد در این زمینه اندیشه والای مقام معظم رهبری است که در این زمینه فصلالخطاب به حساب میآید چنانچه در این زمینه موکداً میفرمایند: هر حرکتی که برای دفاع از زنان انجام میگیرد باید رکن اصلی آن رعایت عفاف زن باشد.