اندیشه

عقل و عقلگرایی در اسلام یا اسلام دینی عقلی

روح اسلام، روح خردپروری است و پیوسته میخواهد این چراغ فروزان، فرا راه پیروان راه او باشد، البته این نه به آن معناست که تمام جزئیات وارد در اسلام از طریق خرد قابل تحلیل و استدلال است؛ بلکه معارف اسلامی و کلیات فروع دین همگی قابل تحلیل عقلی و استدلال هستند
سبحانی برجی- در دنیایی زندگی میکنیم که انسانها به مسئله عقل و عقلگرایی اهمیت خاصی میدهند و به دنبال آن کشش انسانها از دیگر ادیان به دین اسلام تحتتأثیر این مسئله میتواند باشد. به عنوان نمونه تاریخ آلبرماله قسمت قرون وسطایی آن را بخوانید. مثلاً مینویسد: یک زن را (با این که زن بیشتر مورد ترحم است) به جرمی خیلی کوچک زنده زنده آتش زدند. چقدر دانشمندانی که به جرم اظهار نظر در مسائلی که کلیسا درباره آنها اظهارنظر علمی کرده است، آنهم مسائلی که مربوط به اصول دین نیست مثل اینکه عناصر چندتاست یا زمین میگردد که مسئله مذهبی نیست، کشته شدند. میگفتند کلیسا در مسئله کلیات اظهارنظر کرده است و دیگر هیچ عالمی حق ندارد در این مسئله برخلاف آنچه کلیسا اظهارنظر کرده است چیزی بگوید.(1)
اما دینی که همیشگی است و برای تمام دورانها برنامه زندگی دارد، همواره مردم را دعوت به عقل و عقلگرایی کرده است، تنها اسلام است و بهترین دلیل برای اثبات این ادعا، رجوع به قرآن و احادیث معصومین (ع) است. اسلامی که عقلی همراه بوده و دردعوت به اصول دین و کلیات فروع، به تعبد سخنگویی بودن اکتفا نکرده است و شعار آن در مقابله با مخالفان، دلیلخواهی و گواهطلبی است و پیوسته میگوید: تل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین(بقره-111).
و در نقد رأی مخالفان میفرماید: ائتونی بکتاب من قبل هذا او اثاره من علم(احقاف-4): اگر راست میگویید کتاب آسمانی پیش از این (قرآن) یا اثر علمی از گذشتگان برای من بیاورید و اگر به آیات قرآن توجه کنیم، میبینیم که در قرآن ماده علم حدود 780 بار به صورتهای مختلف استفاده شده است و ماده عقل 47 بار، ماده فکر18 بار، ماده لُب 16 بار و ماده تدبر4 بار و سرانجام ماده نهی که به معنای عقل است 2بار در قرآن وارد شده است.
بررسی این نوع از آیات ما را با روح اسلام آشنا میکند. این نشان میدهد که جزء جزء قرآن با عقل و اندیشه گره خورده است و معارف قرآن دارای براهین و استدلالهای عمیقی است که تمام فیلسوفان ما قبل و ما بعد از نزول قرآن را به زانو در آورده است.البته بهکار بردن الفاظ تدبر، تعقل و تذکر در قرآن دارای حکمتی میباشد به عنوان مثال در آیات 11 و12 و 13 سوره نحل خداوند میفرماید: ینبت لکم به الذرع و الزیتون والنخیل و الاعنب و من کل الثمرات ان فی ذلک لایه تقوم یتفکرون(11) و سخرلکم الیل و النهار و الشمس و القمر و النجوم مسخرت بامره ان فی ذلک لایت لقوم یعقلون(12) و ماذرألکم فیالارض مختلف الونه ان فی ذلک لایه لقوم یذکرون(13).
در آیات فوق بعد از بیان سه بخش از نعمتهای الهی مردم را دعوت به اندیشه کرده، منتها در یک مورد میگوید: در اینها نشانههایی است برای قومی که تفکر میکنند. در مورد دیگر میگوید برای قومی که تعقل دارند و در مورد سوم برای قومی که متذکر میشوند، این اختلاف تعبیر مسلماً جنبه تفنن در عبارت ندارد، بلکه آنچه از روش قرآن میدانیم هرکدام اشاره به نکتهای است و شاید نکته این تفاوت آن باشد که در مورد الوان نعمتهای موجود در زمین آنقدر مسئله روشن است که تنها تذکر و یادآوری کافی است ولی در مورد زراعت و زیتون و نخل و انگور و به طور کلی میوهها کمی بیشتر اندیشه لازم است تا با خواص غذایی و درمانی آنها آشنا شویم و به همین جهت تعبیر به تفکر میکند.
اما در مورد تسخیر خورشید و ماه و ستارگان و اسرار شب و روز بازهم اندیشه بیشتری لازم است، لذا تعبیر به تعقل که گویای سطح بالاتری از اندیشه است، فرموده. در هرحال روی سخن قرآن همهجا با اندیشمندان، متفکران و صاحبان مغز و عقل است. اینگونه آیات قرآن تقریباً در همه سورهها گسترده است، به وضوح میگوید مذهب راستین زائیده اندیشه و تفکر و تعقل است و اسلام در همهجا سروکار با متفکران، اندیشمندان و اولوالالباب دارد، نه با جاهلان و خرافاتیان یا روشنفکرنمایان بیمنطق.(2) همچنین منظور از تعقل ادراک توأم با سلامت فطرت است، نه تحتتأثیر امیال نفسانی.
اهمیت و ارزشدادن به تعقل و تفکر در روایات ما هم دیده میشود و محدث بزرگ شیعه ثقهالاسلام، شیخ المشایخ، محمدبن یعقوببن اسحاقکلینی رازی کسی که از تشنگان پاکباخته علم حدیث بهشمار میآید. ایشان کتاب خود را که به نقل احادیث ائمه معصومین در آن پرداخته است با
باب عقل و جهل آغاز کردهاند. از باب نمونه به چند حدیث از این کتاب شریف کافی اشاره میکنیم.
امام باقر(ع) فرمود: خدا در روز قیامت نسبت به بندگان خود به اندازه عقلی که به آنها داده خردهگیری میکند.
رسول خدا (ص) فرمودند: اگر حسن حال مردی به گوش شما رسید، در حسن عقلش ملاحظه کنید، همانا به اندازه عقلش پاداش دارد.(3)
با توجه به این آثار چشمگیر باید بگویم روح اسلام، روح خردپروری است و پیوسته میخواهد این چراغ فروزان، فرا راه پیروان راه او باشد، البته این نه به آن معناست که تمام جزئیات وارد در اسلام از طریق خرد قابل تحلیل و استدلال است؛ بلکه معارف اسلامی و کلیات فروع دین همگی قابل تحلیل عقلی و استدلال هستند(4) حتی خود قرآن بر حکمت یک رشته واجبها و حرامها اشاره کرده و براهین آنها را در کنارش ذکر کرده است مانند: «اقم الصلاه ان الصلاه تنهی من الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر(عنکبوت- آیه45). نماز را برپا دار که نماز انسان را از زشتیها و اعمال ناپسند بازمیدارد و یاد خدا بزرگتر و برتر است.»
از ارائه این نمونهها میتوان به نگرش اسلام به عقل و خرد پیبرد.

پاورقی:
مجموعه آثار شهید مطهری، ج24، ص378
تفسیر نمونه، ج11، ص177، آیتالله مکارم شیرازی
اصول الکافی، ترجمه کمرهای، ج1، ص37
مدخل مسائل جدید در علم کلام، تألیف آیتالله شیخ جعفر سبحانی، جلد اول، ص17
منابع در دفتر نشریه موجود است


https://shoma-weekly.ir/vtET2g