کتب تربیتی مرحوم آقای قاضی در حوزه سلوک عرفانی و معنوی، مکتب برگرفته از کتاب و سنّت بود. ایشان یکی از نمایندگان مکتب عرفانی تشیّع به حساب میآمد و حقیقتاً ترجمان عرفان وحیانی یا قرآنی و اهلبیتی بود. عرفان وحیانی، عرفان زندگی است، عرفان زندگیساز است و نه عرفان زندگیسوز. عرفان زندگیگرا است و نه زندگیگریز. عرفانی است که با فرهنگ و تمدن و سیاست و تدبیر صحیح جامعه بیگانه نیست و از آن طرف عرفانی است که با ظلم و فساد و نظامهای سلطه درگیر است. یک عرفان درونگرا نیست که افراد را فارغ از مسئولیتهای اجتماعی و تعهداتی تربیت کند که نسبت به حیات اجتماعی دارند.
کنگرهی بزرگداشت مرحوم آیتالله قاضی، فقیه و عارف برجستهی معاصر، چند روز پیش در شهر تبریز برگزار و در آن، متن سخنان رهبر انقلاب در دیدار با اعضای ستاد این کنگره قرائت شد. حضرت آیتالله العظمی خامنهای در این سخنان اشاره کرده بودند که مرحوم آقای قاضی نه فقط برای علما و خواص بلکه میتواند الگوی عموم مردم باشد. آنچه در پی می آید منتخبی از گفتوگوی حجتالاسلام دکتر محمدجواد رودگر، رئیس پژوهشکده دینپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این خصوص است:
* نکتهی قابل توجه سخنان رهبر انقلاب در جمع اعضای ستاد کنگره بزرگداشت مرحوم آیتالله سید علی آقای قاضی، الگوبودن آن عالم ربانی علاوه بر خواص، برای عموم مردم و جامعه است. به نظر شما با توجه به مقام رفیع و ویژه مرحوم آقای قاضی در بین علما و عرفای شیعه، جنبههای الگوگیری از ایشان کدام است؟
الگو -همانطور که از نامش پیدا است- وقتی الگو است که به صورت تمامعیار و همهجانبه قابلیت پیروی و پیادهسازی در متن زندگی افراد و جامعه داشته باشد. یعنی مردم بتوانند آن را در همه ابعاد و ساحتها سرمشق زندگی خود قرار دهند؛ چه در ساحتهای عقلانی و مباحث مربوط به جهانبینی و منطق فکری و فلسفهی حیات و چه در اخلاق و سلوک و معنویت و تربیت روحی و باطنی، و چه در مقولهی اجتماعیات و تبعیت از احکام الهی و باید و نبایدهای دینی.
مرحوم آیت الله العظمی قاضی رضواناللهتعالیعلیه از آنجا که یک شخصیت تربیتیافته در مکتب اهلبیت علیهمالسلام و تجلیگاه آموزههای وحیانی به شمار میرفت، از شخصیت جامعی برخوردار بود که هم برای خواص جامعه و هم برای تودهها و مجموعهی آحاد مردم الگو بود.
* چه ویژگیهایی در این شخصیت جامع وجود داشت که حتی امروزه هم میتوان از آن الگو گرفت؟
یکی از ویژگیهای بارز ایشان که در اثر مجاهدت و ریاضتهای علمی بود، یافتن این توفیق بود که توانست یک اسلامشناس و عالِم دین و فقیه متأله و متبحری بشود و به «تفقه در دین» جامه عمل پوشاند؛ یعنی همان تفقه مورد اشاره آیه ۱۲۲ سوره توبه که عبارت است از تفقه در دین به معنی فهم عمیق، دقیق، همهجانبه و فراگیر در مجموعه دین، هم در اصول و مبانی و اعتقادیات و هم در اخلاقیات و معنویات و هم در شرعیات و احکام دینی.
یک شخصیت اینچنینی در حد بسیار اعلا توانست از یک موقعیت ممتاز علمی برخوردار باشد و مدرّس خوبی در حوزههای مختلف دینی اعم از فقهی و اصولی و همینطور فلسفه و حکمت و کلام و عرفان و اخلاق و تربیت و سلوک باشد. چنین شخصیتی یقیناً میتواند یک الگوی مناسب برای کسانی باشد که میخواهند در مسیر مستقیم سلوک علمی و عملی قرار بگیرند. مرحوم علامه طباطبایی گفته بودند که هرچه دارم، از میرزاعلی آقای قاضی است. این «هرچه دارم» فقط در حوزه معنویت و آن کرامات وجودی به معنی سلوک عرفانی نیست، در حوزههای علمی هم هست. حتی بعضی بزرگان گفتهاند که مرحوم علامه طباطبایی این «روش تفسیر قرآن به قرآن» را نیز با الهام از روش تفسیری مرحوم قاضی توانست تحقق ببخشد.
* مکتب تربیتی و عرفانی مرحوم آقای قاضی چگونه است و مهمترین ویژگیهای آن چیست؟
مکتب تربیتی مرحوم آقای قاضی در حوزه سلوک عرفانی و معنوی، مکتب برگرفته از کتاب و سنّت بود. ایشان یکی از نمایندگان مکتب عرفانی تشیّع به حساب میآمد و حقیقتاً ترجمان عرفان وحیانی یا قرآنی و اهلبیتی بود. عرفان وحیانی، عرفان زندگی است، عرفان زندگیساز است و نه عرفان زندگیسوز. عرفان زندگیگرا است و نه زندگیگریز. عرفانی است که با فرهنگ و تمدن و سیاست و تدبیر صحیح جامعه بیگانه نیست و از آن طرف عرفانی است که با ظلم و فساد و نظامهای سلطه درگیر است. یک عرفان درونگرا نیست که افراد را فارغ از مسئولیتهای اجتماعی و تعهداتی تربیت کند که نسبت به حیات اجتماعی دارند.
* ظاهراً حضرت امام خمینی هم دیدار پر رمز و رازی در نجف با ایشان داشتند. درست است؟
بله، در آن دیدار مرحوم قاضی با ظرافت خاصی به حوادث ایران و جریان استبداد و نظام حاکم بر ایران اشاره کردند و این را که نظام باید برچیده شود و یک نظام عادلانه جایگزین آن گردد. طرح این موضوع با مرحوم امام به این منزله است که حضرت آقای قاضی نسبت به جامعه خود و جامعه ایران آگاهی داشتند.
عدهای از دانشجویان را خدمت مرحوم آیتالله العظمی بهجت بردیم. از ایشان مطالبه شد که دانشجویان میخواهند شما نصیحتی داشته باشید. فرمودند به اینها بگویید به آنچه که میدانند، عمل کنند، خدا روزیِ فهم و دانستن آنچه را که نمیدانند نیز به آنها خواهد داد.
خدمت آیتالله العظمی حسنزاده آملی هم بودیم. از سیر و سلوک سؤال شد. فرمودند سه عنصر را در نظر بگیرید: از محرّمات اجتناب کردن، واجبات الهی را در حد میسور انجام دادن و روزی حلال به دست آوردن. اینها زیربنای سیر و سلوک معنوی است. پس راه، معلوم است و خود ما میدانیم که مثلاً غیبتکردن، تهمتزدن، زخم زبان، حسادت، کینه، حرامخواری و مواردی از این قبیل حرام است.
* نکتهی قابل توجه سخنان رهبر انقلاب در جمع اعضای ستاد کنگره بزرگداشت مرحوم آیتالله سید علی آقای قاضی، الگوبودن آن عالم ربانی علاوه بر خواص، برای عموم مردم و جامعه است. به نظر شما با توجه به مقام رفیع و ویژه مرحوم آقای قاضی در بین علما و عرفای شیعه، جنبههای الگوگیری از ایشان کدام است؟
الگو -همانطور که از نامش پیدا است- وقتی الگو است که به صورت تمامعیار و همهجانبه قابلیت پیروی و پیادهسازی در متن زندگی افراد و جامعه داشته باشد. یعنی مردم بتوانند آن را در همه ابعاد و ساحتها سرمشق زندگی خود قرار دهند؛ چه در ساحتهای عقلانی و مباحث مربوط به جهانبینی و منطق فکری و فلسفهی حیات و چه در اخلاق و سلوک و معنویت و تربیت روحی و باطنی، و چه در مقولهی اجتماعیات و تبعیت از احکام الهی و باید و نبایدهای دینی.
مرحوم آیت الله العظمی قاضی رضواناللهتعالیعلیه از آنجا که یک شخصیت تربیتیافته در مکتب اهلبیت علیهمالسلام و تجلیگاه آموزههای وحیانی به شمار میرفت، از شخصیت جامعی برخوردار بود که هم برای خواص جامعه و هم برای تودهها و مجموعهی آحاد مردم الگو بود.
* چه ویژگیهایی در این شخصیت جامع وجود داشت که حتی امروزه هم میتوان از آن الگو گرفت؟
یکی از ویژگیهای بارز ایشان که در اثر مجاهدت و ریاضتهای علمی بود، یافتن این توفیق بود که توانست یک اسلامشناس و عالِم دین و فقیه متأله و متبحری بشود و به «تفقه در دین» جامه عمل پوشاند؛ یعنی همان تفقه مورد اشاره آیه ۱۲۲ سوره توبه که عبارت است از تفقه در دین به معنی فهم عمیق، دقیق، همهجانبه و فراگیر در مجموعه دین، هم در اصول و مبانی و اعتقادیات و هم در اخلاقیات و معنویات و هم در شرعیات و احکام دینی.
یک شخصیت اینچنینی در حد بسیار اعلا توانست از یک موقعیت ممتاز علمی برخوردار باشد و مدرّس خوبی در حوزههای مختلف دینی اعم از فقهی و اصولی و همینطور فلسفه و حکمت و کلام و عرفان و اخلاق و تربیت و سلوک باشد. چنین شخصیتی یقیناً میتواند یک الگوی مناسب برای کسانی باشد که میخواهند در مسیر مستقیم سلوک علمی و عملی قرار بگیرند. مرحوم علامه طباطبایی گفته بودند که هرچه دارم، از میرزاعلی آقای قاضی است. این «هرچه دارم» فقط در حوزه معنویت و آن کرامات وجودی به معنی سلوک عرفانی نیست، در حوزههای علمی هم هست. حتی بعضی بزرگان گفتهاند که مرحوم علامه طباطبایی این «روش تفسیر قرآن به قرآن» را نیز با الهام از روش تفسیری مرحوم قاضی توانست تحقق ببخشد.
* مکتب تربیتی و عرفانی مرحوم آقای قاضی چگونه است و مهمترین ویژگیهای آن چیست؟
مکتب تربیتی مرحوم آقای قاضی در حوزه سلوک عرفانی و معنوی، مکتب برگرفته از کتاب و سنّت بود. ایشان یکی از نمایندگان مکتب عرفانی تشیّع به حساب میآمد و حقیقتاً ترجمان عرفان وحیانی یا قرآنی و اهلبیتی بود. عرفان وحیانی، عرفان زندگی است، عرفان زندگیساز است و نه عرفان زندگیسوز. عرفان زندگیگرا است و نه زندگیگریز. عرفانی است که با فرهنگ و تمدن و سیاست و تدبیر صحیح جامعه بیگانه نیست و از آن طرف عرفانی است که با ظلم و فساد و نظامهای سلطه درگیر است. یک عرفان درونگرا نیست که افراد را فارغ از مسئولیتهای اجتماعی و تعهداتی تربیت کند که نسبت به حیات اجتماعی دارند.
* ظاهراً حضرت امام خمینی هم دیدار پر رمز و رازی در نجف با ایشان داشتند. درست است؟
بله، در آن دیدار مرحوم قاضی با ظرافت خاصی به حوادث ایران و جریان استبداد و نظام حاکم بر ایران اشاره کردند و این را که نظام باید برچیده شود و یک نظام عادلانه جایگزین آن گردد. طرح این موضوع با مرحوم امام به این منزله است که حضرت آقای قاضی نسبت به جامعه خود و جامعه ایران آگاهی داشتند.
عدهای از دانشجویان را خدمت مرحوم آیتالله العظمی بهجت بردیم. از ایشان مطالبه شد که دانشجویان میخواهند شما نصیحتی داشته باشید. فرمودند به اینها بگویید به آنچه که میدانند، عمل کنند، خدا روزیِ فهم و دانستن آنچه را که نمیدانند نیز به آنها خواهد داد.
خدمت آیتالله العظمی حسنزاده آملی هم بودیم. از سیر و سلوک سؤال شد. فرمودند سه عنصر را در نظر بگیرید: از محرّمات اجتناب کردن، واجبات الهی را در حد میسور انجام دادن و روزی حلال به دست آوردن. اینها زیربنای سیر و سلوک معنوی است. پس راه، معلوم است و خود ما میدانیم که مثلاً غیبتکردن، تهمتزدن، زخم زبان، حسادت، کینه، حرامخواری و مواردی از این قبیل حرام است.