اندیشه

عدم اظهار ضعف و ایستادگی در برابر تهدیدها/ به بهانه ولادت باسعادت اسوه صبر و استقامت

دشمن در همه حالات منتظر اظهار ضعف و ذلت از سوی آن حضرت و کاروان اسرا بود. همان‌گونه که امروز استکبار جهانی سال‌هاست منتظر این اظهار ضعف از سوی ملت ماست اما سخنان آن حضرت نشان می‌دهد که چون کوهی استوار در برابر تمام مشکلات، کمبودها، تهدیدها و تحریم‌ها ایستاده است.
حجتالاسلام سید محمود مرتضوی- اینکه گفتهاند عاشورا حسینی الحدوث و زینبی البقاء بوده حرف صحیحی است. اگر سیدالشهدا (ع) پدیدآورنده عاشوراست، پرورشدهنده این پدیده زینب بنت على (س) بود. این زینب کبری (س) بود که پیام هیهات منّا الذلّه را به سراسر بلاد اسلامی و حتی به همه جهانیان رساند.

اما عالمه آل علی چگونه باید این وظیفه خطیر را به سرانجام میرساند؟ او با جمعیتى روبروست که صمٌ وبکماند! گویى گوششان ناشنوا و چشمانشان نابیناست. با این جماعت سادهلوح و فریبخورده و نادان چگونه سخن بگوید تا هوشیارشان کند؟ زینب کبری (س) میبایست از کوچکترین وقایع و از هر وضعیتی به بهترین نحو بهره ببرد و با زبان حال و قال آنان را از غفلت‏ بیدار کند تا شاید حس مسئولیتپذیری آنها و فهم حقایق و حقطلبی را بیدار کند. خطبههای آتشین او بود که همه زحمات سی و اندی ساله امویان را نقش بر آب کرد. عقیله بنیهاشم همچون رعدوبرق شورشى بنیادین علیه بنیامیه وارد آورد و کاخ امویان را براى همیشه لرزاندو واژگون کرد. در زیر به چند روش تبلیغى آن بانوى بزرگوار اشارهای خواهیم داشت.

آگاهی بخشی در سوگواری

نخستین کاری که حضرت زینب (س) به آن اقدام نمود در همان لحظات ابتدایی پس از شهادت برادر بود. بهسرعت سوی میدان رفت و با دیدن پیکر خونآلود شیون کنان گفت: «ایکاش آسمان بر زمین ویران مى‏شد و ایکاش کوه‏ها از هم مى‏پاشیدند و به بیابان‏ها مى‏ریختند.» (1) و زمانى که به پیشنهاد شمر لعین کاروان اسیران را از کنار بدنهای قطعهقطعه شده‏ شهیدان عبور میدادند و زینب (س) پیکر شهدا و بدن پارهپاره شده برادرش را دید خم شد و بدن پارهپاره برادر را در آغوش گرفت و دهانش را روى حلقوم بریده برادر نهاد و میبوسید و میگفت: «برادرم، اگر مرا بین سکونت در کنار تو -کربلا- و بین رفتن بهسوی مدینه مخیر مى‏نمودند، سکونت در نزد تو را برمیگزیدم، گرچه درندگان بیابان گوشت‏ بدنم را بخورند.» (2)

و در برخى از مقاتل آمده است: در این هنگام رو به مدینه کرده و میگوید: فریاد اى محمد صلیالله علیه و آله درود فرشتگان آسمان بر تو باد این حسین تو است که در خون غوطهوراست، اعضایش قطعشده و دختران تو بهعنوان اسیر عبور داده مى‏شوند... (3) راوى میگوید: زینب کبرى (س) بهگونهای روضه خواند و گریه کرد که: «سوگند به خدا هر دوست و دشمن از گریه و گفتار زینب (س) گریه کرد.» (4)

محتشم کاشانى در دوازده بند معروف خود دراینباره چنین سروده است:

پس با زبان پر گله آن بضعه الرسول

رو در مدینه کرد که یا ایها الرسول

این کشته افتاده به هامون حسین توست

وین صید دستوپا زده در خون حسین توست...

با دقت در فرازهای سخنان آن حضرت مشاهده میکنیم که حتی در لابلای گریه و شوین نیز بیاناتی شیوا و روشنگرانه به بیدارگری میپرداخت. اینکه هنگام مواجهه با بدن برادر و باحالتی بسیار حزنانگیز رابطه برادرش را با رسول اسلام بیان میکند تا لشکریان غافل بدانند این فرد کشتهشده دشمن خارجی نیست بلکه نواده رسول اکرم (ص) و پاره تن اوست. او باید به آنان بفهماند که جنگشان، جنگ با قرآن، آورنده قرآن و ایمان آورندگان به قرآن بوده است.

عزاداری بدون جهتگیری هدف
حضرت زینب (س) نبود

نمونه دیگر تبلیغ از طریق برانگیختن احساسات به زمانی بازمیگردد که حضرت در شام اقامت داشتند. در محلى به نام «دار الحجاره‏» مراسم عزادارى برپا میکردند و نوحهسرایی و گریه و زارى مى‏کردند. این مراسم بهقدری مردم را
تحت تأثیر قرارداد که افراد شرکت
کننده تصمیم گرفتند به خانه یزید هجوم برند و او را به قتل برسانند. (5)

نمونه مشابه دیگر هنگام بازگشت به مدینه است. پس از تحمل تمام مصائب به مدینه بازگشته و در شهر پیامبر (ص) و در خانه خود به سوگوارى بر امام و دیگر یاران او پرداختند. در این مراسم عزادارى، هرروز گروهگروه از زنان مدینه به خدمت آن حضرت آمده، ضمن تسلیت ‏به ایشان، به ندبه و گریه مى‏پردازند تا آنجا که بهتدریج زنان قبایل و عشایر، تصمیم به خونخواهى شهداى کربلا مى‏گیرند و قیام مى‏کنند(6) در حقیقت میبینیم که حضرت زینب (س) هیچکدام از مراسمهای سوگواری را بهصرف عزاداری بدون محتوا و جهتگیری برگزار نمیکرد و در تمام آنها قصد بیدارگری و افزایش بصیرت و ایجاد انگیزه مبارزه و مقابله با باطل را داشت. عجیب آنکه هنوز بعد از گذشت هزار و اندی سال برخی به این هدف پی نبردهاند و گمان میبرند عزاداری برای سیدالشهدا (ع) باید خنثی و بدون هرگونه جهتگیری باشد!

خطابههای علی وار

هنگامیکه کاروان اسیران، در آن جو پر از ظلم و خفقان به کوفه رسید، برخى ناراحت و برخى بهتزده و گروهى از شدت تأثر اشک مى‏ریختند. شاید در چنین شرایطی جز گریه کار دیگری از هر مصیبتزدهای برنیاید اما حضرت
زینب (س) باصلابتی علوی موقعیت را تشخیص داد و نگاهى به مردم کرد و با اشاره خواست همه سکوت کنند و با انتخاب بهترین فرصت‏ها و زیباترین کلمات و جملات و با شجاعتى بى‏نظیر بر مسند خطابه ایستاد. خطابه آن بانو حاوی والاترین پیام
ها و دقیقترین نکات است:

«حمد و سپاس مخصوص خداوند است و درود بر پدرم محمد و اهلبیت پاک و برگزیده او باد، اما بعد هان اى مردم کوفهای اهل نیرنگ و فریب، گریه مى‏کنید؟ ایکاش هیچگاه اشک چشمهایتان تمام نشود و هرگز ناله‏هایتان خاموش نگردد، همانا مثل شما مثل زنى است که رشته‏ى خویش را پس از خوب تابیدن، باز مى‏کرد، شما سوگندهاى خود را دستآویز فساد، در میان خویش قرار دادهاید، آیا در شما جز چاپلوسى و آلودگى و سینه‏هاى پرکینه و تملق‏گویى کنیزان و خریدن ناز دشمنان دین، خصلتى هست؟ مثل شما، مثل گیاه و علفى است که در مزبله مى‏روید یا نقره‏اى آلایش قبیرى به آن عوده مى‏شود...» (7)

حضرت اینجا نیز مانند کربلا ابتدا سخنانش را با دادن آدرس نسبی به رسول مکرم اسلام (ص) آغاز میکند تا به جماعت غافل کوفی بفهماند این اسرا آل الله و نوامیس
نبی اسلام هستند. همین آغاز خطبه برای برانگیختن هیجان و تحریک احساسات و عواطف کوفیان کافی بود تا مجلس به ولوله بیفتد و اشک از دیدگان جاری شود. عقیله بنی
هاشم سپس به بزرگترین نقطهضعف کوفیان یعنى سستعنصری و پیمانشکنی آنان اشاره مى‏کند و با این کلمات و جملات مى‏خواهد آنان را بر این خصلت آگاه سازد؛ و در فرازى دیگر از خطبه با نگرش دقیق و ظریف با صفاتى همچون «درمان دردها»، «چراغ راه امت‏»، «پناهگاه جمع‏» و غیره به معرفى شخصیت امام مى‏پردازد تا جاى شک و تردیدى براى آن قوم سستعهد باقى نماند. حضرت با صراحت تمام آنان را کشنده فرزند رسول خدا میخواند و بهگونهای صحنه را تغییر داد که زنان موهاى خود را افشان کرده بودند و خاکبرسر و روى خود مى‏ریختند. (8) نمونه دیگر خطابه عجیب و اثرگذار آن عالم بی معلم را در شرایط سخت و فشار و خفقان مجلس یزید در شام شاهدیم که در برابر سیل تهمتها و تحقیرها با سخنان على گونهاش چنان او را رسوا کرد و او را به گریه واداشت که توان پاسخ گفتن از او سلب شد.

تبلیغ عملی احکام دین

یکی دیگر از روشهای مؤثر تبلیغی عقیله بنیهاشم تبلیغ با غیر زبان و با عمل بوده است. حضرت همواره تلاش مى‏کرد که به وظیفه الهى خود عمل کند و در رعایت‏ حلال و حرام الهى هیچگونه سهلانگاری نمیکرد و از هیچ وظیفه شرعى فروگذار نمیکرد. یکى از موارد عملى تبلیغ حضرت
زینب (س) حفظ حجاب است، او نه
تنها در حالت عادى، بلکه در بحرانیترین لحظات زندگى اهتمام زیادى در حفظ خود از انظار و دیدههای مردم داشت. حضرت با عمل به مردم اثبات نمود که بنیامیه نسبت‏ به احکام الهى نهتنها بیاعتنا هستند بلکه احکام الهى را واژگون کردهاند.

عدم اظهار ضعف و ایستادگی در برابر تهدیدها

دشمن در همه حالات منتظر اظهار ضعف و ذلت از سوی آن حضرت و کاروان اسرا بود. همانگونه که امروز استکبار جهانی سالهاست منتظر این اظهار ضعف از سوی ملت ماست. ازاینرو حضرت زینب (س) براى اینکه دشمنان را مأیوس کند در روز یازدهم وقتیکه در کنار جسد برادر آمد توقف کرد و با خلوصى خاص متوجه خدا گردید و عرض کرد: «اللهم تقبل منا قلیل القربان‏» (9) خداوندا این قربانى کوچک را از ما قبول کن. این کلام و سایر سخنان حضرت نشان میدهد که چون کوهی استوار در برابر تمام مشکلات، کمبودها، تهدیدها و تحریمها ایستاده است. نکته پایانی اینکه هرچند رعایت اصول و قواعد روانشناسی در تبلیغ و سخنوری از علوم جدید و معاصر است ولی وقتی به تکتک واژهها و جملات حضرت زینب (س) توجه مینماییم مشاهده میکنیم که حضرت در امر رساندن پیام امام حسین (ع) به جهانیان از این اصول ازجمله تحقیر دشمنان، تکریم دوستان، تحریک عواطف و مخاطب شناسى استفاده نموده است. حتی با مقایسه دو خطبه کوفه و شام و تفاوتهای آنها میبینیم که اصل مخاطب شناسی در آنها بهدقت رعایت شده است. در کوفه مخاطبین مردم عواماند که جاهل و ناداناند. آنجا به آگاه ساختن آنان و شناساندن مقام شهید کربلا میپردازد؛ اما در شام که همه خواص هستند و جهلی در کار نیست لحن خطاب فرق میکند و درنتیجه به رسوا کردن و مأیوس نمودن یزیدیان میپردازد. البته شجاعت، شهامت، فصاحت و بلاغت، وقتشناسی و بسیاری از امور دیگر را نیز باید از روش‏هاى تبلیغى آن بزرگوار بدانیم که در این مجال فرصت پرداختن به آنها نیست. (پینوشتها در دفتر نشریه موجود است)

https://shoma-weekly.ir/ujdVlQ