مجردان دیروز یعنی همان متأهلان امروز که امروز در وصال دوران تجرد دیروز میسوزند، میخواهند بهطور توافقی جدا شده و پس از آن دوباره بفراشند تا وام را از دولت کلیدداران حقوقساز، بستانند! اما ظاهرا ماجرا به همین وام و طلاق بازی محدود نمیشود و در ادامه با این وام مسکن، این اتفاقات در پیش است:
۱- افزایش علاقه به تجدید فراشهای متعدد با اجازه همسر قبلی! (طبق محاسبات خانمهای اول در صورت موافقت با ۱۴ ازدواج همسر باوفا! میتوانند صاحب خانهای در فرمانیه شوند!)
۲- از بین بردن زشتی طلاق در جامعه، هر کسی که خواست طلاق بگیرد، یعنی میخواهد صاحب خانه شود! ملت به هم میگویند: «میخواهی طلاق بگیری؟ به سلامتی! مبارکه! حالا کجا میخواهید خونه بخرید؟»
۳- رشد فضای شغلی برای شاهدان طلاق و ضامنهای عزیز! تشکیل شغلهای تخصصی شاهدی و ضامنیت! (رشتههای دانشگاهی: مهندسی عمران - ضمانت، مدیریت شاهدی)
۴- گسترش فرهنگ زیبای ازدواج به خاطر مسکن!
۵- تغییر خطبه عقد با این عنوان: دوشیزه مکرمه مجلله موقره متوقعه و متوکلاسه... آیا به بنده وکالت میدهید به شرط یک بار طلاق قطعی و در نهایت ۵۰ میلیون وام ازدواج شما را به عقد آقای... در بیاورم!
نکته شاهکلیدی: این مسئله میتواند پتانسیلهای فرار آقایان را افزایش دهد و آقایان با این بهانه که طلاق بگیرند و بعد دوباره برای گرفتن وام ازدواج کنند، همسر مبارک را فریبی کوچولو دهند و از مسئولیت خطری ازدواج بگریزند و حتی از دور، پس از طلاق پشت سر خود را نگاه نکنند!
در صورت حمایت دولت محترم از ازدواجهای متعدد و دادن وام به اندازه لازم میتوان امیدهای روشنی برای دختران دید و باشد که این عزیزان از این قحطی شدید و بحران جانگداز و جانسوز و خانمانبرانداز و بنیانبرافکن و غمانگیز و سوزناک و دردآور بیهمسری نجات پیدا کنند!
(خدایا چنان کن سرانجام کار، پسرها وامدار شوند و دخترها شوهردار!)
به تعبیر آن عالم متفکر گوهر سخن متأهل مجردمنش: ازدواج مانند قلعهای است که هر که در آن است، دوست دارد حتی ۵۰ میلیون وام دستی بدهد، از آن خارج شود و هر که بیرون از آن است میخواهد ۵۰ میلیون وام بگیرد و داخل شود!