اقتصاد

ضرورت ترمیم کابینه به نفع اقتصاد مقاومتی

در اقتصاد مقاومتی 80 درصد کار، اجراست و 20 درصد مقدمه. مجری این اقتصاد هم دولت است. هر شخص حتی اگر سلطنت‌طلب، ضدانقلاب و هر حزب، گروه یا ایده و مجتهد مسلم و حتی لامذهب کامل اگر در ایران زندگی می‌کند، بالاخره باید اقتصاد ایران بچرخد که او بماند. بچه‌اش کار می‌خواهد یا نه؟ پس او هم باید تلاش کند تا مشکل اقتصاد حل شود.
یحیی آل اسحاق- در اقتصاد یک تعداد واقعیت است مانند روابط پولی، بانکی، اقتصاد خرد و کلان، بیمه، تولید، توزیع، خدمات و.... اینها همه یک علم است که برای آن منابع علمی و اطلاعاتی زیادی وجود دارد. پس نمی‌توانیم بگوییم که می‌خواهیم بخشی از این اقتصاد را ساماندهی کنیم بدون اینکه به واقعیت‌های علم اقتصاد و مدیریت اقتصاد توجه واقعی و علمی کنیم. منتهی این واقعیت یک زمان سکولار است مثلاً دودوتا چهارتا که هر جا آن را ببری و بروی همین 4 می‌شود. یک زمان هم گفته می‌شود که اقتصاد برگرفته از علوم اجتماعی است و اجتماع، آرمان و اعتقادات مطرح است. حداقل اینکه باید بدانیم می‌خواهیم این واقعیات اقتصادی را در جمهوری اسلامی ایران پیاده کنیم. هر سیاست، تئوری و نظریه‌ای را که می‌خواهیم در حوزه اقتصاد پیاده کنیم باید 3 پایه جمهوری (مردم)، اسلام و ایران را در نظر بگیریم. در این میان به اسلام که می‌رسیم، مقدار زیادی لنگ هستیم. یعنی نمی‌خواهیم واقعیت‌های اقتصاد را با واقعیت‌های آرمانی همخوانی بدهیم. در مدل اقتصادی که می‌خواهیم پیاده کنیم باید واقعیت‌های ایران، واقعیت‌های مردم و واقعیت‌های علم اقتصاد را در نظر بگیریم و همه اینها باید زیر خیمه آرمان‌ها قرار گیرد. از اسلام هم که حرف می‌زنیم منظور اسلام حکومتی یعنی دیدگاه‌های امام(ره) و مقام معظم رهبری است که بار حقوقی و اعتقادی را با هم دارد؛ چه اینکه براساس اصل 110 قانون اساسی، خط‌مشی‌ها و سیاست‌های کلی را مقام معظم رهبری مشخص می‌کند. باز هم می‌گویم به آن نسبتی که در دولت یازدهم به هر دو جنبه آرمان‌ها و واقعیت‌ها پرداخته شد، در ریز اجرا، در سیاست، در تصمیم‌سازی، در مدیریت و در تئوری موفق بود و خب، برخی جاها هم نشد؛ مثل یارانه‌ها؛ دولت دهم گفت درآمدها را عادلانه تقسیم می‌کنیم و به همه نیز می‌دهیم. تا یک سال اول هم پرداخت کرد و همه چیز عالی بود اما با این روش، تورم تا آنجا افزایش پیدا کرد که شخص باید در برابر یارانه 45500 تومانی، 80 هزار تومان هزینه می‌پرداخت. سپس دولت در تأمین منابع پرداخت یارانه به مشکل برخورد و ناچار شد از محل بودجه‌های عمرانی بردارد و در نهایت به پیسی خورد ولی در عوض یک موج حمایت پوپولیستی به‌دست آورد. به‌رغم به دست آوردن حمایت چند میلیونی اما چنان به حوزه‌های دیگر ضربه زد که توان جبرانش نبود. اینکه یارانه‌ها هدفمند شود و انرژی ذخیره شود، خوب است اما اینگونه پرداختن یارانه نقدی، همه بودجه را می‌خورد. پس باید کنترل و صرف تولید و سرمایه‌گذاری شود و بخشی از آن براساس مدل اجتماعی به نیروهای آسیب‌پذیر که حدود 10 میلیون نفر برآورد شده بود، پرداخت شود. دولت یازدهم که بر سر کار آمد، سیاسیون دولتی گفتند یارانه یعنی رأی! پس اگر یارانه‌بگیران غیرنیازمند را حذف کنیم یعنی 20 میلیون طرفدار پریده است چون انتخابات شورا، مجلس و ریاست جمهوری داریم.

در نتیجه موضوع حذف یارانه پردرآمدها وتو شد و هرچه اقتصادیون دولت داد زدند راهی که دارید می‌روید، عوضی است و نتیجه ندارد، سیاسیون گوش نکردند و آن بلای تاریخی کشور که سیاست‌زدگی اقتصادی است، روی داد. باشگاه سیاست دولت یازدهم سایه‌اش را از سر اقتصاد برنداشت و نمی‌‌دارد و اقتصاد مظلومانه، خود را زیر سایه اینها کشیده است. حرف اقتصادیون شنیده نشد و الان دولت برای پرداخت یارانه نقدی به پیسی خورده است. دوباره دعوا همان دعواست؛ آقای نوبخت که تا دیروز می‌گفت نباید یارانه نقدی را به این صورت داد در جریان تصویب لایحه بودجه 95 در مجلس تأکید کرد باید یارانه 24 میلیون نفر دهک‌های پر درآمد را پرداخت کرد و نمی‌توانیم آنها را حذف کنیم. ایشان خودش در کتابی که گفته اینگونه روش پرداخت یارانه نقدی را نمی‌توان اجرا کرد و باید قطع شود اما جریان سیاسی، کار را به جایی می‌کشاند که مرد اقتصادی دولت در حالی که بودجه عمرانی را هم ندارد بپردازد، می‌گوید بروند حتی اگر لازم است از منابع دیگر بزنند و یارانه نقدی را پرداخت کنند.

حال کار به جایی رسیده که وزیر صنعت اعلام کرده شهرک‌های صنعتی درحال سوختن و از بین رفتن است اما کسی حرفش را گوش نمی‌کند. مدل اقتصادی که دولت الان دارد اجرا می‌کند به حرف وزیر صنعت اعتنا نمی‌کند. 80 درصد اشتغال کشور مربوط به واحدهای کوچک و متوسط است اما یکی‌یکی در حال تعطیل شدن است یا با 30 درصد ظرفیت کار می‌کند. اینها دارد آماس می‌کند. در اقتصاد مقاومتی توجه ویژه‌ای به بنگاه‌های کوچک و متوسط شده است. باورم این است چنانچه همان مدلی که از دل کمیته اقتصاد داخلی بیرون آمد و به صورت کتاب تقدیم رئیس‌جمهور شد اجرا می‌شد، این مشکلات نبود یا خیلی کمتر‌ بود اما این دولت هم مانند همه دولت‌های قبل گرفتار نگاه تاریخی شد و آن اینکه اقتصاد را زیر سایه مسائل سیاسی ساماندهی کرد. الان هم اگر دایره سیاسی دولت، سایه خود را از سر اقتصاد بردارد، اقتصاد می‌تواند نفس بکشد. نتیجه سایه گستراندن سیاسیون این شده که وزیر اقتصاد و دارایی صدایش درآمده، نعمت‌زاده نامه می‌نویسید و زنگنه دادش به هوا برخاسته است.

در شرایط کنونی ضرورت بازسازی کابینه روحانی حتمی است. در شرایط اقتصادی پس از برجام، مشکلات حوزه‌های اقتصادی بویژه در تولید، ناهنجاری‌های زیادی را به وجود آورده که هماهنگی بین تیم اقتصادی دولت لازم است اما این نگاه سه‌بعدی که اکنون در تیم اقتصادی دولت حاکم است نمی‌تواند حتی اگر نگاه هم مثبت باشد، مشکلات را حل کند، چراکه هر کدام به یک جهت می‌روند آن هم در شرایطی که جاده سنگلاخ و راننده خسته است. انتظار مردم و توقعی که بویژه تولیدکنندگان و صنعتگران از دولت دارند این است که گشایشی شود. البته فعالان اقتصادی هم باید اعتماد کنند، گارد خود را باز و سرمایه‌گذاری کنند. اکنون اعتماد جامعه ضربه دیده است با این حال نیروهای شناخته شده جدید می‌توانند اعتماد را بازگردانند. البته مردم و فعالان اقتصادی باید آنها را بشناسند. نیروهای جدید نیز باید روحیه فعال و بانشاط داشته باشند، مردد و ناتوان نباشند و با نگاه جهادی کار کنند. اکنون گلادیاتور لازم است. یعنی نیروهایی که دارای روحیه برخورد باشند. برخی مدیران اتوکشیده هستند که اینها الان نمی‌توانند کار کنند، چراکه جاده سنگلاخی و ماشین‌شان جیپ است. مدیر باید نترس باشد و جلو برود. در 5/1 سال باقی مانده تا پایان عمر دولت یازدهم، یک سالش را به دولت بعد فکر می‌کنند یعنی باز هم رنگ و بویش سیاسی است. پس تصمیم‌گیری‌ها به طور عمده سیاسی است. در سیر بازسازی کابینه، نیروهای جدید باید با رئیس‌جمهور، بانک مرکزی و معاون اول و مردم همراه باشند. نیروهای جدید باید آدم‌های همراهی باشند که بتوانند مدیریت بحران کنند.

در اقتصاد مقاومتی 80 درصد کار، اجراست و 20 درصد مقدمه. مجری این اقتصاد هم دولت است. هر شخص حتی اگر سلطنت‌طلب، ضدانقلاب و هر حزب، گروه یا ایده و مجتهد مسلم و حتی لامذهب کامل اگر در ایران زندگی می‌کند، بالاخره باید اقتصاد ایران بچرخد که او بماند. بچه‌اش کار می‌خواهد یا نه؟ پس او هم باید تلاش کند تا مشکل اقتصاد حل شود.

https://shoma-weekly.ir/5Ky4LL