اندیشه

«صوم الصمت» بالاتر از روزه ظاهری

کسانی که عذر دارند و نمی توانند روزه ظاهری را بگیرند نباید غصه بخورند! آنچه بالاتر از «قلّت اکل» و کم خوردن است؛ آن چیست؟ اینکه جلوی زبانت را بگیر؛ یک ماه رمضان، از اول تا آخر غیبت نکن، دروغ نگو، تهمت نزن، ایذاء مؤمن نکن، برو جلوی آفات زبانت را بگیر؛ روزه، اینجا هم هست. میراث الصوم این است. بله، اگر صحت مزاج داری و عذر شرعی نداری، قلّت اکل هم در کنارش هست تا درد و اِلم گرسنگی و تشنگی را بچشی که آن هم آثاری دارد. البته منظور از این «صوم صمت» که در روایات هست، «حرف نزدنِ» مطلق نیست، بلکه مراد همان کم حرفی و پرهیز از بیهوده‌گویی است.
علی صفاری- روزه را می توان به نبردی در درون انسانها تشبیه کرد، نبردی که انسان ساز است و فرد را برای مواجهه با پیکارهای دشوار بیرونی مهیا می نماید. ماه مبارک رمضان کلاس درسی است که شاگردانش همه مومنین و اساتیدش کتاب الله و پیامبر و ائمه علیهم السلام اند. اگر

میخواهیم در عاشورای زندگی پایمان نلغزد، اگر طالبیم تا در اردوگاه حیات دنیایی تشنگی و گرسنگی و کمبود و سختی ها زمینمان نزند باید در کلاس درس رمضان خوب تمرین کرده باشیم. اصحاب عاشورایی حسین بن علی (ع)، هر یک در حقیقت تربیت شدگان رمضان های عمر خویش بودند.

برای درک بهتر ماه مبارک رمضان باید به سراغ بزرگانی رفت که به رمز و رموز آن واقفند. یکی از اساتید مبرز اخلاق که همه ساله تا آخرین سال عمر خود به برگزاری جلسات معرفتی در شب های ماه مبارک رمضان اهتمام داشت مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی بود. به همین منظور اشاره ای گذرا به مباحث ارزشمند این عالم برجسته در خصوص ثمره روزه داری می اندازیم.

مرحوم آقامجتبی تهرانی معتقد بود روزه ۲ اثر دارد؛ یکی اثر ظاهری که همان کم خوردن است و دومی که ما به آن «صومِ صمت» میگوییم، اگر جلوی زبانت را بگیری و مراعات زبانی داشته باشی، موجب میشود حکمت پیدا کنی و این همان مقام رضا است.

اولین نکته اینکه درباره ماه مبارک رمضان اهل معرفت این تعبیر را دارند که این ماه، دار ضیافت الهی و یکی از منازل سالکین إلیالله است. «سلوک إلیالله» یعنی سیر معنوی روح به سوی خدا و تقرّب به او که البته این سیر و این تقرّب، دارای درجات و مراتب است.

چهار گام سلوک در این ماه، گام اول تجلیه

این سیر و سلوک چهار قدم دارد؛ اهل معرفت از قدم اوّل تعبیر میکنند به «تجلیه»، یعنی آراستن ظاهر به آداب شرع و عمل کردن به دستورات شارع مقدس در این ماه مبارک؛ یعنی همین روزه گرفتن و آداب ظاهری.

گام دوم در این سیر «تخلیه» است. تخلیه پیراستن است نه آراستن؛ پیراستن باطن از رذائل اخلاقی و چه بسا پاک کردن و منزه کردن نفس از آثار آثام یعنی سیّئات و گناهان است. چه بسا اولین دعایی که نسبت به اولین روز ماه مبارک رمضان وارد شده که شخص روزهدار میخواند، اشاره به همین مسئله تخلیه دارد. چون خود را تجلیه کرده، یعنی روزه گرفته و به آداب ظاهری عمل کرده است و حالا از خدا میخواهد که او باطنش را از این آثار پیرایش کند. لذا در روز اول ماه مبارک رمضان این دعا را میخوانیم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَهِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیاً عَنِ الْمُجْرمِینَ». این دعا به همین قدم دوم، یعنی تخلیه اشاره دارد.

گام سوم که از آن تعبیر به «تحلیه» میکنند، این است که انسان روح را به صفات ملکوتیه کمالیه آرایش دهد و خودش را متخلِّق به اخلاق الهیّه کند، که این هم دارای مراتبی است.

گام چهارم مرحلهای است که اهل معرفت از آن به «فناء فیالله» تعبیر میکنند و مرادشان این است که روح سالک یعنی همان شخصی که سیر معنوی میکند، از إنّیّت در شهود حق فانی شود؛ چه در رابطه با فعلش، چه صفتش و چه ذاتش.

مقدمه دوم

اما نکته دوم اینکه این ماه هم ماه «نزول» است و هم ماه «صعود». اینکه ماه نزول قرآن است را خوب میتوانید بفهمید. در آیات بسیاری هم به آن اشاره شده است. به تعبیر دیگر، ماه رمضان ماه سخن گفتن ربّ است با عبدش؛ یعنی ماهی است که ربّ، برای ساختن عبدش و راهنمایی او به سوی قربِ خویش، با او سخن میگوید.

اما ماه مبارک ماه صعود است یعنی چه؟ درست برعکس «قوس نزولی» در خصوص کلام الهی، اینجا «قوس صعودی» مطرح است. یعنی این ماه، ماه کلام عبد با ربّ است. بله، در همه اوقات عبد میتواند با ربّ خودش سخن بگوید، ولی یک موقعیت خاصی هست که این سخن گفتن، از نظر سازندگی، بُرد بیشتری پیدا میکند.

نکته دیگر اینکه خودِ ربّ به اولیاء خود الهام میکند و اولیاء الهی آن الهامات را در قالب خاصی میریزند و نحوه سخن گفتن با ربّ را به عبد میآموزند که «چگونه با ربّ خودت حرف بزن!» همانطور که او با تو حرف زده است، تو هم با او حرف بزن؛ اما اینگونه که به تو میآموزیم با او حرف بزن.

پاسخ خدایت را نمی دهی!؟

خدا در ماه مبارک رمضان با ما صحبت کرده و کلامش را بر پیغمبر فرو فرستاده و پیغمبر هم قرآن را به ما تحویل داده است. خدا در این خطابهایی که در قرآن هست، مثل «یا أَیُّهَا النَّاس‏» و «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»، دارد حرف میزند و به من و تو خطاب میکند. قرآن را نگاه کن؛ از اول تا آخر او دارد با تو حرف میزند. خب، ما نمیخواهیم جواب بدهیم!؟ پس ماه رمضان ماه کلام ربّ و عبد است.

زیاد دعا کنید

در کتاب وسایل الشیعه از فروع کافی آورده که امام صادق(ع) فرمود علی (ع) فرمود: «بر شما باد در ماه رمضان، به کثرت دعا و استغفار.» در روایت دیگر آمده است که حضرت امام سجاد (ع) در ماه مبارک رمضان اصلاً صحبت نمیکرد، مگر اینکه تمام جملاتی که از ایشان صادر میشد مضامین دعایی داشت.

از نظر ظاهری ما خودمان را آراسته کردهایم به همین آداب ظاهری و دهانمان را از خوردن و آشامیدن بستهایم. این همان قدم اوّل یعنی تجلیه است؛ اما آنچه مهم است گامهای دوم و سوم، یعنی تخلیه و تحلیه است. اینها است که زمینه را فراهم میکند برای اینکه بتوانی با خدای خودت حرف بزنی.

روایت داریم که خداوند در ماه رمضان هنگام افطار هفتاد هزار نفر از افرادی را که مستحق آتش هستند نجات میدهد و در شب آخر از این ماه به اندازه تمام کسانی که در طول این یک ماه نجات داده است، از آتش جهنم نجات میدهد. همه اینها نشانه سرریز شدن فضل و رحمت الهی در این موقعیت زمانی است.

در روایت دیگری آمده است که هر شب با ضریب بالاتر نسبت به شب قبل، تعداد بیشتری از بندگانش را تطهیر میکند، تا این حجابهای ظلمانیه آنها برطرف شود. اینها همه مقدمه این است که این عبد بتواند با او حرف بزند.

قرآن نازل و قرآن صاعد

لذا اهل معرفت گفتهاند که یک «قرآن نازل» داریم و یک «قرآن صاعد» داریم؛ آن هم کلام است، این هم کلام است؛ آن کلام ربّ است با عبد، این کلام عبد است با ربّ؛ هر دو هم قرآن است. بنابر این اصلاً این ماه اختصاص به این ردّ و بدل شدن سخنان بین «ربّ و عبد» و «عبد و ربّ» دارد. از آن طرف، قرآن نازل شده است و از این طرف هم قرآن صاعد -بالا رونده- را داریم که عبارت است از آن راز و نیازهایی که بندگان صالح خداوند و اولیاء خاصّ حق -به اذن ربّ- با او داشتهاند و سخن گفتهاند.

تفاوت ندا و دعا با مناجات

ما از آن سخن گفتنها، به «ادعیه ماثوره» ائمه اطهار تعبیر میکنیم. اصلاً ماه رمضان ماه قرآن و دعا به صورت توأمان است. حضرت علی (ع) در مناجات ابتدا صلوات میفرستد بعد شروع میکند به گفتن «وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ» تا به اینجا میرسد که «وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ». اینجا دیگر بحث «مناجات» است. «ندا» یعنی اینکه انسان کسی را با صدای بلند فرا بخواند. «دعا» هم با صدا است، اما صدای بلند نیست.

«مناجات و نجوا» بیصدا است. لذا اینجا تعبیر میکند «وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ»، دیگر نمیگوید «وَ اسْمَعْ»؛ چون مناجات جنبه صوتی ندارد و صدا و آهنگ ندارد؛ بلکه یک امر درونی و قلبی است. این از تعبیرات زیبا و لطیف حضرت است. البته هم دعا و هم ندا و هم نجوا، نوعی رابطه دو طرفه هستند، ولی این تفاوتها را با یکدیگر دارند.

حجابهای استجابت دعا

یک وقت هست که یک سنخ از اعمال، حجاب میشوند برای اجابت دعا؛ مثل گناه. یعنی معصیتهایی که از ناحیه اعضا و جوارح من و شما صادر میشود، مانع اجابت دعا است. لذا «اطاعت» با «اجابت» رابطه دارد؛ اگر مطیع خدا شدی، آنجا است که خداوند هم درخواست تو را اعتنا میکند و میپذیرد. یک وقت هم هست که یک سنخ ملکات و امور درونی هستند که مانع اجابت دعا میشوند. این موانع مربوط به ملکات سیّئه درونی عبد است که موجب میشود این گوش دل راز الهی را نشنود. چون گفتیم که ماه مبارک رمضان ماه «راز و نیاز» است؛ امّا گاهی راز از ربّ است و اظهار نیاز از عبد است. اینکه در روایت فرمود که خدا شب اوّل ماه مبارک رمضان درهای آسمان را باز میکند، یعنی چه؟ یعنی میخواهد بگوید از ناحیه آن عوالم برتر وجودی هیچ مانع و حاجبی در کار نیست. پس هر چه حجاب و مانع هست، از طرف من است. او دارد راز میگوید، اما گوش من نمیشنود.

ثمره نهایی روزه

در حدیث معراج داریم که پیغمبر اکرم(ص) وقتی به معراج رفت، در آنجا خطاب شد: ای احمد، میدانی روزه چه اثری در پی دارد و چه چیزی به ارث میگذارد؟ «قَالَ: لَا. ثُمَّ قَالَ: مِیرَاثُ الصَّومِ قِلَّهُ الْأکْلِ وَ قِلَّهُ الْکَلَامِ وَ مِیرَاثُ الصَّمْتِ أنَّهَا تُورِثُ الْحِکْمَهَ وَ...»؛ روزه دو اثر دارد؛ یکی اثر ظاهری است که همان کم خوردن است و دومی که بالاتر است، کم صحبت کردن و سکوت است که ما به آن «صومِ صمت» میگوییم. اگر جلوی زبانت را بگیری و مراعات زبانی داشته باشی، این موجب میشود که حکمت پیدا کنی. آن وقت میراث حکمت، معرفت است و معرفت هم یقین را از خود به ارث میگذارد و ثمره یقین هم «مقام رضا» است و این همان مقامی است که با آن میتوانی حجابها را برطرف کنی.

پس با این تعبیر دیگر کسانی که عذر دارند و نمی توانند روزه ظاهری را بگیرند نباید غصه بخورند! آنچه بالاتر از «قلّت اکل» و کم خوردن است؛ آن چیست؟ اینکه جلوی زبانت را بگیر؛ یک ماه رمضان، از اول تا آخر غیبت نکن، دروغ نگو، تهمت نزن، ایذاء مؤمن نکن، برو جلوی آفات زبانت را بگیر؛ روزه، اینجا هم هست. میراث الصوم این است. بله، اگر صحت مزاج داری و عذر شرعی نداری، قلّت اکل هم در کنارش هست تا درد و اِلم گرسنگی و تشنگی را بچشی که آن هم آثاری دارد. البته منظور از این «صوم صمت» که در روایات هست، «حرف نزدنِ» مطلق نیست، بلکه مراد همان کم حرفی و پرهیز از بیهودهگویی است.
https://shoma-weekly.ir/b9evc5