ادب و هنر

شهر سرمازده

آرمان خواهی انسان‌ها مستلزم صبر بر رنج‌هاست، پس برادر خوبمم، برای جانبازی در راه آرمان‌ها یاد بگیر که در این سیاره رنج؛ صبورترین انسان‌ها باشی

شیما احمدی

۱. چادرش را محکم نگه داشته  سوز و سرما امانش را بریده است. هر ازگاهی نفسش را در سینه برای ثانیهای حبس میکند و بعد نفس عمیقی میکشد تا شاید گرمایی هر چند اندک!  توانی باشد برای بیشتر ایستادن. مادر منتظر است و حالا دیر وقت شده برای هنوز در کوچه بودن...

 ۲. نیم ساعت گذشته و در میدانی در زاویه غربی شهر هنوز ماشینی نگه نداشته تا سوار شده و به منزل برسد. بیشتر از دستانش  چادرش یخ زده است! 

 ۳. اما این چهارمین ماشینی است که برای دخترکی بزک کرده در میدانی در زاویه غربی شهر  ایستاده است تا او را به مقصد!  برساند...

۴. چادرش را محکم نگه داشته  و راه را پیاده گز میکند تا خانه،  هوا سردتر میشود اما آسمان هنوز همان تعداد ستاره دارد! 

***

هر چند رنجی اندک باشد اما باید صبور بود که همچنان این سیاره   رنجور بودنش را یدک میکشد...

«آرمان خواهی انسانها مستلزم صبر بر رنجهاست، پس برادر خوبمم، برای جانبازی در راه آرمانها یاد بگیر که در این سیاره رنج؛ صبورترین انسانها باشی
https://shoma-weekly.ir/WWChPA