ادب و هنر

سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی فرمود: «خطر منافقین، از خطر شاه بیشتر است!»

دکتر علی لاریجانی

به یاد عالم ربانی، استاد شهید مرتضی مطهری (قدس سره)، که به حق معلم بود و افتخاری برای معلمان. سخن در شخصیت این عالم جلیل‌القدر بسیار می‌توان گفت و ابعاد وسیع تسلط علمی ایشان و نکات برجسته اخلاق حسنه او و روش سلوک علمی و عملی ایشان، همه و همه، جای پندآموزی و تأمل و تفکر دارد، اما آنچه به نظر حقیر، به اعتبار اینکه چند صباحی در التزام ایشان و توفیق معاشرت حاصل بوده، می‌رسد و با توجه به اجمالی که باید در ارائه مطالب این مقال مدنظر داشت، سه ویژگی اساسی در زندگی این بزرگوار می‌توان مطرح نمود که هر یک جای بسط و موشکافی زیاد دارد: الف) استمرار منظم در برنامه‌های علمی و عبادی
در تاریخ تفکرات بشری، هر جا که در زندگانی بزرگان علمی و یا علمای اخلاق غور می‌شود، ردپای مداومت و استمرار را می‌توان جست و اصولا کسب پیشرفت‌های علمی، راهی جز استمرار طولانی در تفحص و تحقیق ندارد. مرحوم مطهری از این نعمت الهی به نحو بسیار عالی برخوردار بود. ایشان اولا در تمام شئونات زندگی، فرد بسیار منظم و منضبطی بودند. اوقات ایشان با برنامه، برای کارهای مشخصی تنظیم شده بود؛ ساعاتی برای عبادت و ساعاتی برای استراحت و ساعاتی را برای مطالعه تنظیم نموده بودند. معمولا 2 ساعت به طلوع فجر، ایشان مشغول عبادت بودند و این برنامه حتی در مسافرت‌ها نیز تغییر نمی‌کرد. هرچند اگر به خاطر کثرت کار در برخی ایام مجبور می‌شدند که دیروقت به بستر استراحت روند، ولی استراحت ایشان هم منظم بود و معمولا ساعت حدود 9:30 یا 10 بعدازظهر، برای استراحت مهیا می‌شدند. البته این توفیق الهی در عبادت، با این نظم لایتغیر، جز در سایه عشق و انس با حضرت حق حاصل نمی‌شد. به‌هرحال، هم در زمینه تحقیقات علمی و ساعات مطالعه، این نظم و ترتیب وجود داشت و هم در موضوعاتی که مورد تحقیق ایشان بود، این استمرار مطالعاتی دیده می‌شد؛ یعنی همان‌طور که ممکن است در جای دیگر این مقاله باز متذکر این معنی گردم، برخی موضوعات بوده است که ایشان سالیان دراز، در مطالعه و تحقیق پیرامون آنها گذرانده‌اند. این وضع در فیش‌ها یا یادداشت‌های ایشان نیز دیده می‌شود؛ برای نمونه، از موضوعات مورد علاقه ایشان، مسائل فلسفی و تعمق در آنها بوده است که همان‌طور که در یکی از کتب، به قلم خودشان مرقوم داشته‌اند: از اوایل که از زادگاه خویش به قصد کسب معارف اسلامی به حوزه‌ها سفر کردند، پیرامون مسائل فلسفی می‌اندیشیده‌اند و علاقه‌مند به کاوش در عقاید فلاسفه بوده‌اند و این وضع تا آخرین روزهای عمر ایشان استمرار داشت. این مطلب از یادداشت‌ها و درس‌های ایشان نیز مشهود است.
شاید محتوای دفاتری که ایشان دارند و شروع تشعشعات افکار فلسفی ایشان است، نمایانگر تحقیق در زمینه مسائل فلسفی باشد یا در زمینه تحقیق و تدبر در اشعار حافظ، در یادداشت‌های ایشان که در تاریخ‌های مختلفی نوشته شده، یک حرکت تحقیقی از گذشته نسبتا دور را نشان می‌دهد و جالب‌تر این است که ایشان در فرصت‌های مختلف، این موضوعات را تعقیب می‌نمودند، حتی در مسافرت‌ها و در برخورد با شخصیت‌هایی که در این زمینه‌ها کاوش داشتند. روزی سرور بزرگوار و فاضل و مهذب آقای حاج نجات ــ که از دوستان نزدیک مرحوم مطهری بودند ــ می‌فرمودند: در چند سال گذشته که مرحوم مطهری چند روزی به شیراز، جهت استراحت خود و خانواده مسافرت نموده بودند، ایشان از فرد نانوایی که اطلاعات عمیقی در اشعار حافظ داشت، سخن به میان آوردند و به اصرار شهید مطهری، به منزل او رفتند و چند ساعت پیرامون نکات مبهم در زندگی حافظ صحبت شد و بعد مرحوم مطهری اظهار علاقه‌مندی کردند که در فرصت بیشتری این مباحث دنبال شود! یا در زمینه مسائل اجتماعی و اقتصادی، یادداشت‌ها و سخنرانی‌های ایشان که از سالیان دراز، حتی تا چند روز قبل از شهادت ایشان ادامه داشت. در مسائل اقتصادی آن‌طور که به ذهن دارم، شاید از سی سال پیش‌تر، تحقیقات شروع شده و آثار آن بعضا وجود دارد و چند روزی قبل از شهادت ایشان در مسجد فرشته تهران، ایشان چند سخنرانی پیرامون مسائل اقتصادی اسلام داشتند و حتی در کیفی که همراه ایشان بود «طرح نظام اقتصادی اسلامی» در روزهای اوایل پیروزی انقلاب ــ که کمتر کسی در فکر چنین موضوعاتی بود ــ وجود داشت. در مقدمه کتاب «انسان و سرنوشت» چنین آمده است:
«
اینجانب درست به یاد ندارد که از چه وقت با مسئله علل انحطاط دینی آشنا شده است؟ و از چه زمانی شخصا به بحث و تحقیق در این مسئله علاقه‌مند گردیده و درباره آن فکر می‌کرده است؟ ولی می‌تواند به طور یقین ادعا کند که متجاوز از بیست سال است که این مسئله نظر او را جلب کرده و کم‌و‌بیش در اطراف آن فکر می‌کرده و نوشته‌های دیگران را در این زمینه می‌خوانده است. از آن زمان تاکنون هر وقت به گفته یا نوشته‌ای در این موضوع بر‌می‌خوردم با علاقه می‌خواندم و یا گوش می‌کردم و خیلی مایل بودم رأی و نظر گوینده یا نویسنده را دریابم».

ب) ویژگی‌هایی در روش تحقیقاتی
در نزد مطهری، علم و حکمت و عالم و حکیم معزز بود. او احترام خاصی برای اظهارنظرهای علمی قائل بود، هر چند که با آن نظر مخالفت داشت. او کمتر به حواشی و فرعیات و تشخصات جانبی عالم می‌پرداخت. او طالب علم بود و کوشش او، در دریافت لُب مطلب علمی گوینده یا نویسنده بود و هرگز علوم را شرقی و غربی نمی‌کرد؛ به این معنی که چون این مطلب از فلان عالمِ فلانِ دیار با چنان فکری است، پس باید کنار گذارده شود، بلکه او در مطلب غور می‌کرد و با موضوع علمی، برخورد علمی می‌نمود. او در مسیر تحقیقات علمی خود، با بسیاری از افکار انحرافی برخورد می‌نمود، ولی برخوردی علمی، دقیق و متقن؛ لذا بحث‌های ایشان، از استحکام زیادی برخوردار است. در مطالعات فلسفی، آرای بسیاری از فلاسفه غرب و شرق را می‌دید و راه علم را در دایره محدودی مشخص نمی‌کرد. در آثار اجتماعی و تاریخی نیز، چنین بود. از کتابخانه ایشان و حواشی‌ای که بر کتب مختلف دارند، این نکته مشهود است. نکته مهم دیگر در تحقیقات علمی ایشان، جهت‌دار بودن فعالیت علمی ایشان بود. در یکی از کتب، ایشان در ابتدا توضیح فرموده‌اند قریب به این مضمون که: هیچ‌گاه قلم نمی‌زدم، مگر برای حل مشکلی از جامعه اسلامی و حل معضلی از معضلات تفکَرات اسلامی، که در مسیر حرکت یک جامعه قرار گرفته است. این یک شعار بسیار مهم و جالب برای یک نویسنده است، که حقا در تمام آثار ایشان این روش دیده می‌شود. زمانی که تاریخ تألیف کتب استاد مطهری را مورد مطالعه قرار دهید و موضوعات مطروحه در آن زمان را مدنظر داشته باشید، مطلب فوق آشکار می‌شود و لذا برای نیل به این هدف، ایشان می‌بایست که عالم به زمان می‌بود، چه موضوعات مورد بحث در یک برهه از زمان یک جامعه، با زمان‌های گذشته غالبا تفاوت دارد و استاد مطهری انصافا در موضوعات علمی مبتلا به تفکرات اسلامی جوانان، مسلَط و صاحب‌نظر بود و این چیزی نیست که امروز نیز بتوان از آن تغافل نمود! امروز هم صاحب‌نظران اسلامی باید با مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه به مقتضای روز، تسلط یابند تا درحرکت‌های فرهنگی و اجتماعی مؤثر واقع شوند.

ج) تعمَق و رسوخ در علم
آنانی که با آثار مرحوم مطهری آشنایی دارند، این نکته را به خوبی درک می‌نمایند که ایشان در تحقیقات علمی، هیچ‌گاه به نقل قول بسنده نمی‌کرد. شکافنده موضوعات علمی بود و بر موضوعات مورد تحقیق، چنان مسلَط می‌گردید که بتواند درباره آن به قضاوت بنشیند و این شیوه در تحقیقات علمی ایشان باعث شده بود که اکثر آثار ایشان، از استحکام خاصی همچون براهین ریاضی برخوردار باشد! واقع مطلب این است که این شرایط، از عشق و علاقه به تحقیقات علمی و علاقه‌ای که در پیگیری تحقیقات علمی داشتند نشئت می‌گرفت. یادم هست روزی در خدمت ایشان، بحث از برهان بطلان تسلسل در حکمت قدیم به میان آمد. بحث در این بود که اشکال این برهان در این است که ما تساوی و برابری را در مورد اجسام محدود تعریف کرده‌ایم؛ مثلا اینکه اگر دو جسم محدود تمام اعضایش بر هم منطبق شوند، این دو برابرند یا مساوی‌اند، ولی در مورد اجسام نامحدود، تساوی و برابری را تعریف نکرده‌ایم تا بتوانیم از آن، برابری این دو خط نامحدود یا نابرابری آنها را دریابیم، علاوه بر اینکه در ریاضیات جدید برای حل این مشکل، چنین آمده است که جمع یک مقدار محدود به بی‌نهایت، تأثیری در مقدار بی‌نهایت ندارد و همین طور کسر مقدار محدود از بی‌نهایت، در مقدار آن تأثیری ندارد و... . به‌هرحال استاد مطهری، با دقت به نظریات جدید ریاضی در این زمینه توجه می‌فرمودند و در عین حال از برهان فلسفی گذشته دفاع می‌کردند و کاری به اینکه بر این نظریه سالیان دراز گذشته، نداشتند.
ویژگی دیگر روش فیش‌برداری ایشان است که این مطلب و پراکندگی موضوعات آن، جای بحث زیادی دارد که قاعدتا در مجال دیگری، باید آنها را مطرح نمود.
نکته دیگر، حریت و آزادگی مرحوم استاد در زمینه ارائه مسائل علمی و همچنین در مواجهه با مسائل اجتماعی بود. در این زمینه شواهد زیادی هست، که پندآموز و روشنگر است، که فعلا به ذکر چند نمونه از آن بسنده می‌کنم:
در نگاشتن کتاب با ارزش «مسئله حجاب»، با توجه به اینکه اکثر علما و فقها، وجه و کفین را مستثنی می‌دانستند، ولی ارائه آن را به مصلحت نمی‌دانستند، ایشان با توجه به اینکه این ملاحظه را برای عدم ارائه نظریه واقعی صحیح نمی‌دانستند، مطلب را با آزادی ارائه کردند و عده زیادی اطلاع دارند که در آن زمان، چه مخالفت‌هایی در این زمینه انجام شد، ولی مرحوم مطهری در ارائه نظریه صحیح اسلامی، ملاحظات دیگر را به هیچ وجه مدنظر قرار نمی‌دادند. بعد از سال‌ها و در آستانه انقلاب اسلامی، استحکام دیدگاه استاد مطهری در دوره ارائه آن نظریه، روشن و عیان گردید. یا در اظهار نظرهای ایشان پیرامون عقاید انحرافی و یا لغزش‌های ایدئولوژیک گروه‌های سیاسی، همین حریت و آزادگی دیده می‌شود. در مقدمه‌ای که بر کتاب «علل گرایش بر مادی‌گری» نوشته‌اند، انحرافات گروه‌ فرقان و بعضی از گروه‌های سیاسی و التقاط این افکار با افکار مارکسیستی را آزادانه و مستند نشان داده‌اند. در مسائل اجتماعی نیز، در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در محیط‌های دانشجویی، اغلب یک حالت چپ‌زدگی دیده می‌شد و اکثرا آثار اصیل اسلامی را راغب نبوده و دنباله‌رو بعضی کتب سطحی و بعضا التقاطی بودند و در آن شرایط، شاید اظهارنظر بسیار مشکل بود، ولی مرحوم مطهری به خاطر روحیه آزادگی که در طول عمر پربرکت‌ خویش داشتند، چون خطر اعوجاج را در افکار نسل جوان مشاهده می‌کردند، صریحا اظهارنظر می‌فرمودند. البته این رویکرد در چنان شرایطی، در بعضی از محیط‌های دانشجویی، انعکاس‌هایی نیز داشت؛ تاحدی که در بعضی از کتابخانه‌های انجمن‌های اسلامی، آثار مرحوم استاد مطهری را جمع‌آوری نمودند!! ولی بعد از پیروزی انقلاب، به‌مرور حقانیت روش و کار ایشان بر عموم دانشجویان و محصلین و سایر اقشار روشن گردید. این روحیه که یک روحانی بامعلومات، مردم‌زده نشود و در جریان شعارآلود، استقلال نظر خود را از دست ندهد، از اختصاصات استاد شهید مرتضی مطهری بود. روحش گرامی باد، چقدر ایشان دوراندیش بود. روزی در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی می‌فرمودند:
«
خطر منافقین از خطر شاه بیشتر است!». این حرف را در آن زمان، شاید هیچ‌کس باور نمی‌کرد، ولی چون این استاد بزرگوار و اندیشمند والا، مبانی افکار آنها را خوب دریافته بود، می‌توانست حرکت آینده این گروه را پیش‌بینی نماید و درست چند سال بعد از انقلاب، ما توانستیم قدر این حرف را دریابیم که منافقین، چه شخصیت‌هایی را از ما گرفتند، که شاید شاه جرئت گرفتن یک نفر آنها را نداشت! در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، این واقع‌نگری در همان چند صباحی که ایشان در شورای انقلاب بودند، نمود داشت. حضرت آیت‌الله مهدوی‌کنی می‌فرمودند: مرحوم مطهری در شورای انقلاب، بیش از همه در برگزیدن متدها و روش‌های اسلامی در به حرکت درآوردن چرخ اقتصاد و فرهنگ جامعه، همت داشتند.
از خداوند متعال توفیق رهروی در مسیر حرکت فکری استاد بزرگوار را برای نسل جوان امروز خواستارم.

https://shoma-weekly.ir/IyIK8M