اندیشه

شخصیتی تاریخی که در حقش ظلم شده

به بعضی از شخصیت‌های تاریخی کاشان ظلم شده است؛ یعنی حقّ آنها چنان که باید، شناخته نشده است. یکی از آنها مرحوم فیض کاشانی است. فیض کاشانی، یکی از شخصیتهای کم نظیر و انسانی است که در چندین علم مختلف، جزء سرآمدان است.
احمد قزوینیان- ملا محسن فیض کاشانی را می توان یکی از شخصیت های کم نظیر در طول تاریخ تشیع نامید. شخصیتی که به قول شهید مطهری ذو جنبتین است، هم محدث و فقیه است، هم فیلسوف و حکیم و هم شاعری پر آوازه. در عظمت مقامش همین بس

که و اساتیدی مانند شیخ بهایی، میرداماد و ملاصدرا (استاد و پدر همسر فیض) و شاگردانی همچون علامه مجلسی داشت. آراء فقهی خاص او که ناشی از فکر خلاقش است هنوز هم مورد توجه فقها قرار دارد. در علم حدیث هم سرآمد بود. در فقه الاخلاق هم دستی بر آتش داشت. شرح و تفسیر او بر روایات فوق العاده ارزشمند است. کتاب وافی اش اولین جامع حدیثی متاخر به شمار می رود که می توان آن را دایره المعارف بزرگ شیعی نامید. بیش از دویست اثر ارزشمند از فیض به یادگار ماند که از جمله آنها الشافی فی العقاید و الاخلاق و تفسیر گرانبهای صافی است.

فیض در کلام رهبر انقلاب

«به بعضی از شخصیتهای تاریخی کاشان ظلم شده است؛ یعنی حقّ آنها چنان که باید، شناخته نشده است. یکی از آنها مرحوم فیض کاشانی است. فیض کاشانی، یکی از شخصیتهای کم نظیر و انسانی است که در چندین علم مختلف، جزء سرآمدان است. یک حکیم و فیلسوف بزرگ، یک متکلم برجسته، یک محدث نامآور، یک رجالىِ صاحب مبنا و مکتب، یک فقیه صاحب آراء برجسته، یک شاعر و یک عارف است. همه این خصوصیات در این مرد جمع است. در کتیبه شخصیتهای برجسته مملکت و در چشم خواص و عوام، فیض کاشانی این جلوه را ندارد که در واقع در مقابل چشم کسانی که او را می شناسند، دارد. حتی شنیدم مقبره این عالم بزرگ و فنان در کاشان از آن آبادی و عمرانی که شایسته آن است، برخوردار نیست. البته گویا فیض وصیت کرده است که روی مقبره او سقف نباشد. به هر حال ستایش بزرگانی از قبیل فیض، ستایش علم و معرفت است. (۱۳۸۰/۰۸/۲۰؛ بیانات در دیدار مردم کاشان و آران و بیدگل)

تسبیح تربت یا خاک بهشت!

آیت الله تنکابنی درباره پارسایی و معنویت مرحوم فیض نوشته است: در زمان شاه عباس، پادشاه فرنگ شخصی را فرستاده به سلطان صفوی نوشت که علمای مذهب شما، با فرستاده من در امر دین مناظره کنند، هر که پیروز شد دیگران به دین او در آیند. فرستاده فرنگ علمی داشت که هر کس چیزی را در دست
می
گرفت، آن را کشف می کرد.

سلطان علما را جمع کرد و سرآمد ایشان ملا محسن فیض بود... فرستاده فرنگ به وی گفت: اکنون چیزی در دست بگیر تا من آن را بگویم. فیض کاشانی تسبیح تربت سید الشهدا را در دست گرفت، فرنگی در دریای فکر غوطه ور شد، ملا محسن فرمود: چرا عاجز ماندی؟ فرنگی گفت: عاجز نمانده ام، ولی می نگرم که در دست تو قطعه ای از خاک بهشت است، و جهت فکر من برای این است که خاک بهشت چگونه به دست تو رسیده است؟!

فیض کاشانی گفت: راست گفتی و در دست من، قطعه ای از خاک بهشت است و آن تسبیحی از قبر مطهر دختر زاده پیامبر ما امام حسین (علیه السلام) است، پس حقانیت دین ما و بطلان راه تو آشکار شد، فرستاده پادشاه فرنگ اسلام را اختیار نمود.

شعر زیبای الفت نامه

فیض کاشانی علاوه بر تبحر در علوم مختلف، در سرودن اشعار فارسی و عربی نیز ید طولا داشته است. شعر معروف الفت نامه از آثار اوست:

بیا تا مونس هم، یار هم غمخوار هم باشیم

انیس جان غم فرسوده بیمار هم باشیم

شب آید شمع هم گردیم و بهر یکدگر سوزیم

شود چون روز دست و پای هم در کار هم باشیم

دوای هم، شفای هم، برای هم، فدای هم

دل هم، جان هم، جانان هم، دلدار هم باشیم

به هم یک تن شویم و یکدل و یکرنگ و یک پیشه

سری در کار هم آریم و دوش بار هم باشیم

حیات یکدگر باشیم و بهر یکدگر میریم

گهی خندان ز هم گه خسته و افکار هم باشیم.

https://shoma-weekly.ir/05iRpl