اندیشه

سکوت حکیمانه

وقتی والی مدینه خواست اشیاء گرانقیمتی را که مردم مدینه حق خویش می دانستند، ببرد بین او و مردم درگیری پیش آمد و در نهایت منجر به شورش مردم و اخراج همه امویان از شهر شد.
احمد خسروی- یکی از وقایع دردناکی که بعد از قیام حضرت سیدالشهداء(ع) به وقوع پیوست واقعه حرّه در مدینه و در روزهای پایانی ذیحجه سال 63 هجری قمری است. یکی از سئوالاتی که در خصوص این قیام و سایر حرکت های صورت گرفته بعد از واقعه کربلا وجود دارد، میزان نقش امام زمان وقت یعنی حضرت زین العابدین (ع) در این حرکت ها است. این نقش از دو حال خارج نیست، یا حضرت موافق این قیام ها بودند و یا مخالف. در هر دو حال نیز این سئوال مطرح است که علت موافقت و مخالفت امام چه بوده است؟

هرچند پرداختن دقیق به این موضوع در این مجال اندک ممکن نیست، لکن به اختصار ضمن شرح کوتاهی از واقعه حرّه، به عکس العمل امام سجاد (ع) با این قیام و سایر تحرّکات پس از کربلا می پردازیم.

 

   انگیزه ها و اهداف قیام حرّه

قیام و انقلاب مردم مدینه که در نهایت منجر به واقعه دردناک حرّه شد، هرچند با انگیزه های گوناگونی صورت گرفت لکن در هر حال انگیزه های دینی و حتی شیعی در آن دخیل بودند. البته این انقلاب هم از لحاظ انگیزه و هم از جهت هدف، با انقلاب توابین متفاوت بود. هم اهالی حجاز به ابوبکری و عمری بودن معروف بودند و هم شامیان به اموی گری و این موضوع چه در انقلاب مردم مدینه و چه در نحوه مقابله سپاه شام با آنها تأثیر به سزایی داشت. امویان اهالی مدینه را شریک قتل عثمانی می دانستند که خیلی روی او سرمایه گذاری کرده بودند. مدینه ای ها هم هنوز بذل و بخشش های عمر را از یاد نبرده بودند و لذا حکومت معاویه را که به آنها رسیدگی نمی کرد، چندان به رسمیت نمی شناختند.

مورخین درباره علل این شورش سه روایت نقل کرده اند:

بلاذری می نویسد که عمده دلیل این قیام بیعت اهل مدینه با ابن زبیر و مقاومت در برابر یزید بوده است. ابو الفرج نیز در این خصوص توضیحاتی آورده است. (1)

اما یعقوبی می نویسد که وقتی والی مدینه خواست اشیاء گرانقیمتی را که مردم مدینه حق خویش می دانستند، ببرد بین او و مردم درگیری پیش آمد و در نهایت منجر به شورش مردم و اخراج همه امویان از شهر شد. ابن قتیبه نیز شبیه این روایت را نقل کرده است. (2)

روایت طبری آن است که پس از نصب عثمان بن محمد، او گروهی از بزرگان مدینه را نزد یزید فرستاد تا از آنها دلجویی کند ولی زمانی که آنها بازگشتند، گفتند: «لیس له دین، یشرب الخمر، یغرف بالطنابیر و یضرب عنده القیان و یلعب بالکلاب» یزید، دین ندارد، مشروب می خورد، بر طنبور می کوبد و بردگان نزد او می نوازند و با سگان بازی می کند. لذا گفتند که حاضر به اطاعت او و پذیرش امامتش نمی باشند. (3)

شاید هم هر سه این دلایل دست به دست هم داده باشند. خلاصه اینکه مردم انقلاب کردند و امویان و موالی آنها را، که تقریبا حدود هزار نفر بودند، در خانه مروان بن حکم محاصره کردند و پس از آن با خفت و خواری از شهر بیرون راندند. (4) ظاهراً رهبری شورشیان بر عهده عبدالله پسر حنظله غسیل الملائکه بوده است.

یزید هم در پاسخ این قیام، لشکری چند هزار نفری و مجهز را به مدینه فرستاد و به آنها گفت که اگر پیروز شدید تا سه روز جان و مال و ناموس مردم بر شما حلال است. طبق وعده یزید، آنها از هیچ جنایتی فروگذار نکردند. در این میان علاوه بر کشته شدن عده زیادی، بسیاری از زنان نیز مورد هتک حرمت قرار گرفتند و حتی احترام حرم
رسول الله (ص) شکسته شد و با اسب وارد حرم شده و به کشتار پرداختند. تعداد کشته ها، بنا به نقل ابن قتیبه، هزار و هفتصد نفر از انصار و مهاجر و فرزندان آنها و از س
ایر مردم ده هزار نفر بوده است. (5)

 

   عکس العمل امام سجاد (ع) چه بود؟

درباره نوع نگرش و تفکر و برخورد امام سجاد(ع) در دوران بعد از عاشورا، تحلیل های بسیاری شده است. حتی عده ای چنین نوشته اند که حضرت گوشه گیری اتخاذ کرده و به دور از سیاست به عبادت پرداختند! همین لفظ غلط «امام بیمار» که به حضرت داده اند از این نوع تفکر نشأت میگیرد.

اگر قرار باشد تا جزء جزء حوادث دوران این امام همام گردآوری شوند، باز هم نمی توانیم به استراتژی و هدف گیری نهایی حضرت پی ببریم. رهبر انقلاب اسلامی در این خصوص بیان زیبایی دارند: «آن وقایع جزئی (تاکتیک ها) در پرتو جهتگیری کلی (استراتژی) معنا پیدا می کند و تحلیل می شود. بدون شناخت آن جهت گیری کلی، نه تنها سیره امام علیه السلام روشن نمی گردد، بلکه حوادث جزئی نیز بی معنا یا دارای معنای نادرست می شود.» (6)

در یک کلام کلی باید گفت که سیره نهایی و هدف غایی همه ائمه پس از صلح امام حسن مجتبی (ع) فراهم نمودن مقدمات تشکیل و تأسیس حکومت اسلامی بوده است.

تمام عملکرد امام سجاد در دوره امامتش (از عاشورای سال 61 هجری تا شهادت در سال 94 هجری باید بر اساس این خط کلی و اساسی (یعنی مقدمه سازی برای تشکیل حکومت) تبیین و تحلیل و تفسیر شود. دوران امامت امام چهارم به دو بخش اساسی تقسیم می شود: اسارت و بعد از اسارت. خطابه ها، برخوردها و مقاومت حضرت در برابر دستگاه ستم پیشه وقت خود جای بررسی فراوان دارد. اما در دوره بعد از اسارت بنای حضرت بر تلاش های زیربنایی و ملایم و حساب شده و آرام بود.

 

    چرا آنقدر انقلابی، چرا اینقدر ملایم!؟حال این سئوال مطرح می شود که: چرا امام در دوره اول، آنقدر انقلابی و پرخاشگرانه ظاهر شد و در دوره دوم، نرم و آرام و ملایم و با تقیه!؟

پاسخ آن است که دوره بسیار کوتاه و سرنوشتساز اول، فصلی استثنایی است که باید زمینه تلاش های آینده را برای حکومت الهی و اسلامی فراهم کند. در کوفه و شام امام باید آنچنان تند و برنده و تیز و صریح، مسائل را بیان کند که پیام اصلی «عاشورا» هرگز فراموش نشود و مردم بدانند که چرا امام حسین (ع) به شهادت رسید. نقش امام سجاد (ع) در این سفرها، یعنی پیام رسانی انقلاب حسینی بود.

دوره بلند و سرنوشت ساز دوم، هنگامی آغاز شد که امام در مدینه به عنوان شهروندی محترم مشغول زندگی شد و کارش را از خانه پیامبر (ص) و حرم او آغاز کرد.

بعد از عاشورا وحشت سراسر دنیای اسلام را فرا گرفت چرا که فهمیدند یزید برای ماندگاری حکومتش حتی دست به کشتن فرزندان رسول الله(ص) هم می زند. بعد هم که واقعه دردناک حرّه بر این وحشت افزود. لذا امام صادق (ع) فرمود: «إرتدَّ الناس بعدَ الحُسین (ع) إلّا ثلاث ثمَّ إنّ النّاس لَحِقُوا و کَثَرُوا» مردم پس از امام حسین (ع) مرتد شدند مگر سه نفر و سپس بعد از مدتی مردم به تدریج ملحق و زیاد شدند. پس در چنین اوضاعی امکان حرکت مقتدرانه و جمعی وجود نداشت.

حالا با در نظر گرفتن شرایط آن دوران میتوان به پاسخ سؤالات در خصوص علت سکوت حضرت سجاد (ع) دست یافت. اگر امام در آن شرایط مستقیماً و آشکارا با بنی امیه به مبارزه می پرداخت، یقیناً ریشه شیعه کنده میشد و هیچ زمینهای برای رشد مکتب اهل بیت و دستگاه امامت و ولایت در دوران بعد باقی نمی ماند. به همین دلیل، امام علناً قیام مختار را تأیید نکرد، بلکه در بعضی روایات آمده که آن بزرگوار، نسبت به مختار بدگویی کرد تا رابطه ای بین آنها احساس نشود. البته اگر مختار پیروز می شد، حکومت را به دست اهل بیت
می
داد، اما در صورت شکست، اگر بین امام سجاد (ع) و او رابطه واضحی وجود می داشت، یقیناً پیامد آن، امام و شیعیان مدینه را می گرفت و ریشه تشیع قطع می شد.

از اینجا به پاسخ سئوال ابتدای متن می رسیم که عکس العمل امام در برابر قیام حرّه چه بود و چرا؟ حضرت در واقعه حرّه با دقت تمام روش هوشمندانه و حکیمانه ای را اتخاذ نمودند تا ستون و پایگاه اصلی شیعه دستخوش حملات و هجوم وحشیانه امویان قرار نگیرد.

ضمناً روایاتی که به موضوع تذلّل امام در برابر فرمانده سپاه یزید (مسلم بن عقبه) اشاره دارند، سند درستی ندارند و به یقین دروغ محضند. ضمن اینکه روایات دیگری با مضمون کاملاً متفاوت این موضوع را رد می کنند. البته در این هم شکی نیست که حضرت بنا به آنچه در بالا اشاره شد، برخوردی هم با مسلم بن عقبه نکردند چرا که در این صورت خسارت وارده به پیکره تشیع غیر قابل جبران بود.

و اینجاست که به راز نهفته در این کلام مولا علی (ع) پی می بریم که: «کسی که به وقت یاری رهبرش در خواب باشد، زیر لگد دشمنش بیدار  میشود.» و به راستی اگر این بیداری که بعد از واقعه عاشورا در بین مردم پیدا شد در زمان مناسب و در وقت یاری امام زمانشان ایجاد شده بود و حضرت سیدالشهداء (ع) را تنها نمی گذاشتند، شاید تاریخ از جاده ای دیگر گذر می کرد و سرنوشت تشیع دگرگون می شد؛ و امید اینکه ما در هنگام کارزار و در وقت یاری رهبر و اماممان، جزء غافلین نباشیم. پی نوشت ها در دفتر نشریه موجود است.

 

https://shoma-weekly.ir/WcjBzC