فوتبال ملی کشورمان طی یک هفته در سه رویداد مهم با سه شکست تلخ روبرو شد!

مهدی یکتا - اشاره: فوتبال ملی کشورمان طی یک هفته در سه رویداد مهم با سه شکست تلخ روبرو شد!
نخست تیم ملی جوانان ایران با شکست تحقیرآمیز 4 بر یک برابر کره جنوبی از راهیابی به جام جهانی باز ماند! سپس تیم ملی فوتسال کشورمان در مسابقات جام جهانی تایلند مقابل تیم نه چندان قدرتمند کلمبیا نتیجه را واگذار کرد! و از صحنه این رقابت ها حذف شد! و آنگاه تیم ملی بزرگسالان ایران با شکست خانگی از ازبکستان کار صعود به جام جهانی 2014 برزیل را سخت کرد و به «اما و اگر» کشاند!
در پی نمایی سه گانه از این شکستهای سریالی خواهیم داشت که خواندن آن خالی از لطف نیست.
زمانی که کاروان ایران در لندن مدالهای طلا، نقره و برنز را یکی پس از دیگری درو میکرد و برای مردم شادی به ارمغان میآورد، کمتر کسی به مخیلهاش خطور میکرد که پس از بازگشت ورزشکاران به وطن، بحث استیضاح وزیر ورزش و جوانان در مجلس شورای اسلامی مطرح شود اما این اتفاق افتاد.
البته طبیعی بود که برخی نمایندگان ورزشی تر مجلس هنوز نتوانسته بودند تغییرات بی دلیل و گسترده در رأس فدراسیونها را آن هم در آستانه المپیک لندن را هضم کنند و بنابراین پرونده استیضاح دکتر عباسی به جریان افتاد. با این وجود وزیر ورزش و جوانان از این استیضاح سربلند بیرون آمد و همان مدالهای لندن به دکتر عباسی کمک شایانی کرد ولی جدای از درخشش ورزشکاران ایرانی در المپیک، وزیر ورزش و جوانان رودررو با نمایندگان مجلس حرفی را زد که هنوز آن را فراموش نکردهایم.
دکتر عباسی در زمان استیضاح گفت: «من یکی مخلص نمایندگان مردم هستم ولی از این عزیزان میخواهم که به خاطر جام جهانی برزیل امضاهای خود را پس بگیرند و...!»
با این مقدمه نسبتاً بلند و یادآوری اتفاقات گذشته میخواهیم از دکتر عباسی بپرسیم: حالا چه جوابی دارید؟
شکستی که تیم ملی فوتبال برابر ازبکستان آن هم در ورزشگاه آزادی به دست آورد اصلاً در شأن مردم فوتبالدوست ایران نیست. باور کنید باید دست همان 43 هزار نفر را هم بوسید که در یک هوای سرد و بارانی به ورزشگاه آزادی رفتند تا تیم محبوب خود را تشویق کنند و دست آخر سرخورده و نومید راهی منازل خود شدند!
متأسفانه به رغم این باخت سنگین و نومیدی برای صعود به جام جهانی باز هم شاهد حمایت کورکورانه برخی مسئولین ورزش از فدراسیون فوتبال بودیم و همین نکته تفاوت میان نگاه مدیران ورزش - و مردم را نمایان میکند!
دکتر حمید سجادی در یک برنامه زنده تلویزیونی بر حمایت کامل از علی کفاشیان اصرار میورزد! در حالی که تمامی دلسوزان فوتبال بر عملکرد فدراسیون فوتبال اعتراض دارند. البته در پی شکست تلخ و سه گانه فوتبال ایران – فوتسال جوانان و بزرگسالان – برخیها عباس ترابیان، اکبر محمدی و کارلوس کی روش را مقصر قلمداد کردند و برخی دیگر علی کفاشیان را اما روی سخن ما با دکتر عباسی است.
وزیر ورزش و جوانان که روزی از نمایندگان مجلس خواست به خاطر جام جهانی استیضاح خود را پس بگیرند حالا باید پاسخگو باشد! دیگر خسته شدیم از بس در فوتبال دنبال مقصر گشتیم و امیدواریم هر چه زودتر با مسببان این ناکامیها برخورد شود. اگر چنین اتفاقی رخ دهد بدون شک فوتبال ایران روزهای درخشانی پیش روی خواهد داشت.
در فوتسال ایران و نحوه اعزام تیم ملی به جام جهانی تایلند شائبههایی وجود دارد که به آن کاری نداریم. بحث استعفاء دادن یا ندادن عباس ترابیان هم آن قدر کش پیدا کرده و لوث شده که از حوصله این بحث خارج است اما به بهانه مصاحبه اخیر رئیس کمیته فوتسال بد ندیدیم نکتهای مهم را یادآوری کنیم:
لابد میدانید برزیل – اسپانیا فینال تکراری جام جهانی فوتسال را برگزار کردند و به احتمال فراوان از نتیجه آن هم با خبر شدهاید ولی شاید آنچه نمیدانید مربوط به اختلاف نظر سرمربی تیم ملی فوتسال برزیل با ستاره این تیم است. گفتنی است سرمربی تیم ملی فوتسال برزیل مدتهاست با «فالکائو» برترین بازیکن تاریخ فوتسال این کشور و جهان به مشکل برخورده و حتی قبل از مسابقات جام جهانی فوتسال شنیده میشد که به احتمال فراوان فالکائو به تایلند نخواهد رفت. شایعه خط خوردن فالکائو از تیم ملی فوتسال برزیل بارها در رسانههای آن کشور به رشته تحریر در آمد و سروصدای فراوانی هم به پا کرد، اما در نهایت سرمربی برزیل کوتاه آمد و به خاطر منافع ملی، ستاره 37 ساله تیمش را با خود به جام جهانی تایلند برد تا در زمان مقتضی بتواند از تجربه این بازیکن به نحو احسن استفاده کند.
جالب آن که در شروع مسابقات و با توجه به قدرت فوتسال برزیل، سرمربی تیم ملی این کشور تصمیم گرفت از وجود فالکائو استفاده نکند. اخبار رسیده از اردوی این تیم ولی حکایت از آسیب دیدگی فالکائو داشت تا مشکل حاشیهای برای تیم ملی فوتسال برزیل پیش نیاید و...
در حالی که تصور میشد مشکلات فی مابین سرمربی تیم ملی برزیل و فالکائو دامنه دار شود ناگهان اتفاق عجیبی رخ داد. برزیل در بازی یک چهارم نهایی و در مصاف با آرژانتین با دو گل عقب افتاد تا ترس تمام وجود برزیلیها را فرا بگیرد ولی تصمیم بزرگ سرمربی تیم ملی برزیل به داد این تیم رسید.
فالکائو در شرایطی که برزیل با دو گل عقب افتاده بود وارد زمین شد؛ دو گل زد و نقش اصلی را در پیروزی 4 بر 2 تیمش ایفا کرد و... باقیاش را هم که خودتان خوب میدانید. نتیجهای که میتوان از این ماجرا گرفت به تفاوت فالکائو و وحید شمسایی برنمیگردد. بلکه موضوع مربوط به اختلاف دیدگاه مسئولان وسرمربی تیم ملی ایران با برزیل است. آنجایی که منافع شخصی بر منافع ملی میچربد و وحید شمسایی در ایران جا میماند تا در شرایطی مشابه فالکائو ناجی برزیلیها شود. آری. این جا فوتبال ایران است و آقای ترابیان «مشهور» هم حق دارد منکر آقای گل وحید شمسایی «گمنام» شود!
زمانی که تیم ملی نوجوانان ایران مدافع عنوان قهرمانی آسیا به رهبری اکبر محمدی از مسابقات حذف شد، همه نومید شدند. سیل انتقادات به سوی مسئولان فدراسیون فوتبال روانه شد و تمام پیش بینیها این بود که به زودی اکبر محمدی برکنار خواهد شد غافل از اینکه ...
مسئولان فدراسیون فوتبال بدون سر و صدا با اکبر محمدی تماس گرفته و از این مربی جوان خواستند تا اطلاع ثانوی سکوت اختیار کند تا آبها از آسیاب بیفتد! اتفاقاً این تدبیر فدراسیون مؤثر واقع شد. فوتبال ایران آن قدر حاشیه داشت و حافظه تاریخی اهالی آن هم آن قدر ضعیف بود که دیگر کسی ناکامی اکبر محمدی را به خاطر نیاورد و بنابر این، این مربی گمنام با ارتقاء سمت، اول به عنوان استعدادیاب(!) تیم ملی جوانان مشغول به کار شده و سپس خیلی زود – زودتر از آنچه ما تصور میکردیم – به عنوان سرمربی این تیم انتخاب شد!
اما این پایان داستان اکبر محمدی نبود. فدراسیون فوتبال که معمولاً دم از نداری و بی پولی میزند و از برپایی اردوهای خارجی گریزان است تا آنجایی که میتوانست اکبر محمدی و تیم ملی جوانان را مورد عنایت ویژه خود قرار داد و به سفرهای اروپایی و برون مرزی اعزام کرد. از ایتالیا و امارات بگیرید تا آسیای میانه و خلاصه آن که همه امکانات برای موفقیت تیم ملی جوانان مهیا شد!
چند بازیکن لیگ برتری و لیگ یکی هم به جمع شاگردان محمدی اضافه شدند تا این مربی محبوب فدراسیون فوتبال(!) بتواند پس از سالها ایران را به جام جهانی برساند اما به رغم شروع طوفانی و شکست دادن ژاپن و کویت و ارائه بازی نسبتاً قابل قبول برابر امارات میزبان، تیم ملی جوانان سر بزنگاه «وا» داد. درست آنجایی که سرمربی تیم ملی باید خود را نشان میداد، نیمه مربیان – بخوانید نیمه دوم – را به کره جنوبی باختیم و با 4 گل تحقیر شدیم. تأسف آنجایی بود که بازیکنان نیمکت نشین و جوان تیم ملی معصومانه اشک میریختند و سرمربی جوان(!) تیم ملی جوانان هم به جای آرام کردن آنها و بازگرداندن اعتماد به نفس به تیمش، حرص خورد، عرق ریخت، سرش را گرفت و با عینکاش بازی کرد! ... و خلاصه آن شد که نباید میشد. دوباره با اکبر محمدی باختیم، حرص خوردیم و تحقیر شدیم ولی انگار نه انگار! ماجرا زمانی تأسفبارتر میشود که از زبان یکی از مسئولین فدراسیون فوتبال میشنویم: «اکبرمحمدی یک سرمایه ملی است! و نباید او را از دست داد!» آخر یکی نیست بگوید برادر من! اگر این سرمایه ملی را نخواهیم چه کسی را باید ببینیم؟ باری، با این شرایط اگر امروز و فردا جایی خواندید یا شنیدید که اکبر محمدی جانشین کارلوس کی روش در تیم ملی بزرگسالان شد، چندان تعجب نکنید چون او تنها سرمایه ملی فوتبال ماست. باور کنید!
نخست تیم ملی جوانان ایران با شکست تحقیرآمیز 4 بر یک برابر کره جنوبی از راهیابی به جام جهانی باز ماند! سپس تیم ملی فوتسال کشورمان در مسابقات جام جهانی تایلند مقابل تیم نه چندان قدرتمند کلمبیا نتیجه را واگذار کرد! و از صحنه این رقابت ها حذف شد! و آنگاه تیم ملی بزرگسالان ایران با شکست خانگی از ازبکستان کار صعود به جام جهانی 2014 برزیل را سخت کرد و به «اما و اگر» کشاند!
در پی نمایی سه گانه از این شکستهای سریالی خواهیم داشت که خواندن آن خالی از لطف نیست.
اول: پس گرفتن استیضاح به خاطر جام جهانی
مردمی که غروب چهارشنبه 24 آبان ماه سال جاری تماشاگر بازی دو تیم ایران و ازبکستان بودند علیه علی کفاشیان شعار سردادند و خواهان برکناری رئیس خوش خنده فدراسیون فوتبال شدند در حالی که...زمانی که کاروان ایران در لندن مدالهای طلا، نقره و برنز را یکی پس از دیگری درو میکرد و برای مردم شادی به ارمغان میآورد، کمتر کسی به مخیلهاش خطور میکرد که پس از بازگشت ورزشکاران به وطن، بحث استیضاح وزیر ورزش و جوانان در مجلس شورای اسلامی مطرح شود اما این اتفاق افتاد.
البته طبیعی بود که برخی نمایندگان ورزشی تر مجلس هنوز نتوانسته بودند تغییرات بی دلیل و گسترده در رأس فدراسیونها را آن هم در آستانه المپیک لندن را هضم کنند و بنابراین پرونده استیضاح دکتر عباسی به جریان افتاد. با این وجود وزیر ورزش و جوانان از این استیضاح سربلند بیرون آمد و همان مدالهای لندن به دکتر عباسی کمک شایانی کرد ولی جدای از درخشش ورزشکاران ایرانی در المپیک، وزیر ورزش و جوانان رودررو با نمایندگان مجلس حرفی را زد که هنوز آن را فراموش نکردهایم.
دکتر عباسی در زمان استیضاح گفت: «من یکی مخلص نمایندگان مردم هستم ولی از این عزیزان میخواهم که به خاطر جام جهانی برزیل امضاهای خود را پس بگیرند و...!»
با این مقدمه نسبتاً بلند و یادآوری اتفاقات گذشته میخواهیم از دکتر عباسی بپرسیم: حالا چه جوابی دارید؟
شکستی که تیم ملی فوتبال برابر ازبکستان آن هم در ورزشگاه آزادی به دست آورد اصلاً در شأن مردم فوتبالدوست ایران نیست. باور کنید باید دست همان 43 هزار نفر را هم بوسید که در یک هوای سرد و بارانی به ورزشگاه آزادی رفتند تا تیم محبوب خود را تشویق کنند و دست آخر سرخورده و نومید راهی منازل خود شدند!
متأسفانه به رغم این باخت سنگین و نومیدی برای صعود به جام جهانی باز هم شاهد حمایت کورکورانه برخی مسئولین ورزش از فدراسیون فوتبال بودیم و همین نکته تفاوت میان نگاه مدیران ورزش - و مردم را نمایان میکند!
دکتر حمید سجادی در یک برنامه زنده تلویزیونی بر حمایت کامل از علی کفاشیان اصرار میورزد! در حالی که تمامی دلسوزان فوتبال بر عملکرد فدراسیون فوتبال اعتراض دارند. البته در پی شکست تلخ و سه گانه فوتبال ایران – فوتسال جوانان و بزرگسالان – برخیها عباس ترابیان، اکبر محمدی و کارلوس کی روش را مقصر قلمداد کردند و برخی دیگر علی کفاشیان را اما روی سخن ما با دکتر عباسی است.
وزیر ورزش و جوانان که روزی از نمایندگان مجلس خواست به خاطر جام جهانی استیضاح خود را پس بگیرند حالا باید پاسخگو باشد! دیگر خسته شدیم از بس در فوتبال دنبال مقصر گشتیم و امیدواریم هر چه زودتر با مسببان این ناکامیها برخورد شود. اگر چنین اتفاقی رخ دهد بدون شک فوتبال ایران روزهای درخشانی پیش روی خواهد داشت.
دوم – تفاوت «فالکائو» و «وحید شمسایی» چه بود؟
عباس ترابیان رئیس ناکام کمیته فوتسال به تازگی گفته است: «چه کسی گلهای شمسایی را شمرده که میگویند او آقای گل جهان است؟در فوتسال ایران و نحوه اعزام تیم ملی به جام جهانی تایلند شائبههایی وجود دارد که به آن کاری نداریم. بحث استعفاء دادن یا ندادن عباس ترابیان هم آن قدر کش پیدا کرده و لوث شده که از حوصله این بحث خارج است اما به بهانه مصاحبه اخیر رئیس کمیته فوتسال بد ندیدیم نکتهای مهم را یادآوری کنیم:
لابد میدانید برزیل – اسپانیا فینال تکراری جام جهانی فوتسال را برگزار کردند و به احتمال فراوان از نتیجه آن هم با خبر شدهاید ولی شاید آنچه نمیدانید مربوط به اختلاف نظر سرمربی تیم ملی فوتسال برزیل با ستاره این تیم است. گفتنی است سرمربی تیم ملی فوتسال برزیل مدتهاست با «فالکائو» برترین بازیکن تاریخ فوتسال این کشور و جهان به مشکل برخورده و حتی قبل از مسابقات جام جهانی فوتسال شنیده میشد که به احتمال فراوان فالکائو به تایلند نخواهد رفت. شایعه خط خوردن فالکائو از تیم ملی فوتسال برزیل بارها در رسانههای آن کشور به رشته تحریر در آمد و سروصدای فراوانی هم به پا کرد، اما در نهایت سرمربی برزیل کوتاه آمد و به خاطر منافع ملی، ستاره 37 ساله تیمش را با خود به جام جهانی تایلند برد تا در زمان مقتضی بتواند از تجربه این بازیکن به نحو احسن استفاده کند.
جالب آن که در شروع مسابقات و با توجه به قدرت فوتسال برزیل، سرمربی تیم ملی این کشور تصمیم گرفت از وجود فالکائو استفاده نکند. اخبار رسیده از اردوی این تیم ولی حکایت از آسیب دیدگی فالکائو داشت تا مشکل حاشیهای برای تیم ملی فوتسال برزیل پیش نیاید و...
در حالی که تصور میشد مشکلات فی مابین سرمربی تیم ملی برزیل و فالکائو دامنه دار شود ناگهان اتفاق عجیبی رخ داد. برزیل در بازی یک چهارم نهایی و در مصاف با آرژانتین با دو گل عقب افتاد تا ترس تمام وجود برزیلیها را فرا بگیرد ولی تصمیم بزرگ سرمربی تیم ملی برزیل به داد این تیم رسید.
فالکائو در شرایطی که برزیل با دو گل عقب افتاده بود وارد زمین شد؛ دو گل زد و نقش اصلی را در پیروزی 4 بر 2 تیمش ایفا کرد و... باقیاش را هم که خودتان خوب میدانید. نتیجهای که میتوان از این ماجرا گرفت به تفاوت فالکائو و وحید شمسایی برنمیگردد. بلکه موضوع مربوط به اختلاف دیدگاه مسئولان وسرمربی تیم ملی ایران با برزیل است. آنجایی که منافع شخصی بر منافع ملی میچربد و وحید شمسایی در ایران جا میماند تا در شرایطی مشابه فالکائو ناجی برزیلیها شود. آری. این جا فوتبال ایران است و آقای ترابیان «مشهور» هم حق دارد منکر آقای گل وحید شمسایی «گمنام» شود!
سوم – اکبر محمدی جانشین کارلوس کی روش!
شنیدیم به اکبر محمدی سرمربی ناکام تیم ملی جوانان توصیه شده است که کمتر آفتابی شود و در دسترس رسانهها قرار بگیرد تا فدراسیون بتواند دوباره از وجود وی بهرهمند شود!زمانی که تیم ملی نوجوانان ایران مدافع عنوان قهرمانی آسیا به رهبری اکبر محمدی از مسابقات حذف شد، همه نومید شدند. سیل انتقادات به سوی مسئولان فدراسیون فوتبال روانه شد و تمام پیش بینیها این بود که به زودی اکبر محمدی برکنار خواهد شد غافل از اینکه ...
مسئولان فدراسیون فوتبال بدون سر و صدا با اکبر محمدی تماس گرفته و از این مربی جوان خواستند تا اطلاع ثانوی سکوت اختیار کند تا آبها از آسیاب بیفتد! اتفاقاً این تدبیر فدراسیون مؤثر واقع شد. فوتبال ایران آن قدر حاشیه داشت و حافظه تاریخی اهالی آن هم آن قدر ضعیف بود که دیگر کسی ناکامی اکبر محمدی را به خاطر نیاورد و بنابر این، این مربی گمنام با ارتقاء سمت، اول به عنوان استعدادیاب(!) تیم ملی جوانان مشغول به کار شده و سپس خیلی زود – زودتر از آنچه ما تصور میکردیم – به عنوان سرمربی این تیم انتخاب شد!
اما این پایان داستان اکبر محمدی نبود. فدراسیون فوتبال که معمولاً دم از نداری و بی پولی میزند و از برپایی اردوهای خارجی گریزان است تا آنجایی که میتوانست اکبر محمدی و تیم ملی جوانان را مورد عنایت ویژه خود قرار داد و به سفرهای اروپایی و برون مرزی اعزام کرد. از ایتالیا و امارات بگیرید تا آسیای میانه و خلاصه آن که همه امکانات برای موفقیت تیم ملی جوانان مهیا شد!
چند بازیکن لیگ برتری و لیگ یکی هم به جمع شاگردان محمدی اضافه شدند تا این مربی محبوب فدراسیون فوتبال(!) بتواند پس از سالها ایران را به جام جهانی برساند اما به رغم شروع طوفانی و شکست دادن ژاپن و کویت و ارائه بازی نسبتاً قابل قبول برابر امارات میزبان، تیم ملی جوانان سر بزنگاه «وا» داد. درست آنجایی که سرمربی تیم ملی باید خود را نشان میداد، نیمه مربیان – بخوانید نیمه دوم – را به کره جنوبی باختیم و با 4 گل تحقیر شدیم. تأسف آنجایی بود که بازیکنان نیمکت نشین و جوان تیم ملی معصومانه اشک میریختند و سرمربی جوان(!) تیم ملی جوانان هم به جای آرام کردن آنها و بازگرداندن اعتماد به نفس به تیمش، حرص خورد، عرق ریخت، سرش را گرفت و با عینکاش بازی کرد! ... و خلاصه آن شد که نباید میشد. دوباره با اکبر محمدی باختیم، حرص خوردیم و تحقیر شدیم ولی انگار نه انگار! ماجرا زمانی تأسفبارتر میشود که از زبان یکی از مسئولین فدراسیون فوتبال میشنویم: «اکبرمحمدی یک سرمایه ملی است! و نباید او را از دست داد!» آخر یکی نیست بگوید برادر من! اگر این سرمایه ملی را نخواهیم چه کسی را باید ببینیم؟ باری، با این شرایط اگر امروز و فردا جایی خواندید یا شنیدید که اکبر محمدی جانشین کارلوس کی روش در تیم ملی بزرگسالان شد، چندان تعجب نکنید چون او تنها سرمایه ملی فوتبال ماست. باور کنید!