اگر بخواهیم جواب آخر را در ابتدا بگیریم واقعاً ریشه اصلی همه این جنایات از کجا نشأت میگیرد؟
اگر مقداری دقت کنیم میبینیم این فتنهها و جنایات زیر سر طالبان است، یا القاعده، یا ریشه در گروه سلفیها، یا تکفیریها یا بعثیها، یا گروه صحابه و یا گروههای بینام و نشان دارد. ولی وقتی دقت بیشتر و عمیق تری میکنیم میبینیم که تمام این گروهها یک سلسله جنبان منطقهای دارند به نام وهابیت. دولت سعودی با نقشهها و دلارها از اینها حمایت میکند. در تمام این کشورهایی که نام برده شد به نوعی ناآرامی وجود دارد جز در خود عربستان که غیر از اعتراضات مردمی هیچ صدای انفجار و ترور و حملات انتحاری دیده و شنیده نمیشود؛ چرا که جنایتکاران و فتنه گران و سلفیها ارباب خویش را هیچ وقت هدف قرار نمیدهند!
گرایشاتی که تیغ تکفیر را بر گردن مسلمانان گذارده، با حملات انتحاری و امثال آن نه تنها عدهای را به شهادت میرساند، بلکه باعث اختلاف و تفرقه در بین جامعه اسلامی شده است. گذشته از این باعث اسلام هراسی در سراسر جهان شدهاند. از طرف دیگر تمام درگیریهای قومی، کتابهای اختلاف انگیز، شبکهها و سایتهای شبهه افکن و تهمت نیز ریشه در نقشهها و تلاشها و دلارهای گروههای وهابی و عربستان دارند و صد البته این گروه گمراه سرسلسله جنبان جهانی دارد که همان آمریکاییها و صهیونیستها و در یک کلام قدرتهای فرامنطقهای هستند.
طرف حساب آنها کیست؟ فقط با شیعیان دشمنی دارند؟
وهابیت از ابتدای پیدایش فقط با شیعیان درگیر نبودند و علیه اهل سنت هم میجنگیدند. اما در چند دهه اخیر و مخصوصاً بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تمام عِدّه و عُدّه خویش را علیه شیعیان متمرکز کردهاند و تمام حملاتش را علیه آنها طرح ریزی کرده است. به عبارت دیگر وهابیت، دشمنانش را اولویت بندی کرده است. تا وقتی که شیعه هست نوبت به اهل سنت نمیرسد. چرا که فعلاً تلاش دارند اختلافاتشان با اهل سنت را نادیده بگیرند و با آنها به ظاهر همراه شوند تا پس از اینکه توانستند شیعه را شکست بدهند نوبت به سایر مذاهب برسد.
علت اصلی دشمنی آنها با شیعیان چیست؟
اصل اختلاف نابودی شیعیان است که هدف اربابان آنهاست. سایر موارد هم بهانههایی بیش نیست! مثلاً برای نمونه آنها ادعا دارند که ساخت مقبره و ترفیع قبر و امثال اینها حرام است. لذا فتوا به تخریب حرم عسکریین دادند. اما از اینها میپرسیم مگر امام بخاری در ازبکستان مقبره ندارد؟ مگر صلاح الدین ایوبی در حلب مقبره ندارد؟ مگر محی الدین عربی در اطراف دمشق مقبره ندارد؟ مگر مقبره رسول
اکرم(ص) و خلیفه اول و دوم در مدینه مورد توجه عدهای از مسلمانان نیست؟ پس چرا آنها را تخریب نمیکنند؟ ولی حرم عسکریین، مقبره حجر بن عدی و امثال آن را تخریب میکنند؟ اینها نشان میدهد که بحث عقیدتی و فکری در کار نیست و ریشه دشمنی مسائل کلان سیاسی است.
در سوریه چه فعالیتی انجام میدهند؟ ریشه اختلاف در آنجا که قاعدتاً بحث تشیع به تنهایی نخواهد بود.
بله. آنجا هدف چیز دیگری است که البته در نهایت به مبارزه با تشیع میانجامد. دولت عربستان سلفیهای افراطی و تکفیریهای تندرو را با امکانات وسیع به سمت سوریه فرستادند تا دست به هرگونه جنایتی بزنند و در نتیجه خط مقدم مقاومت منطقه در برابر اسرائیل را تضعیف و ایران و حزب ا... را در منطقه محدود نمایند. حضور شیوخ وهابی در سوریه و لبنان هم نمادهایی از این قضیه است. وزارت امور خارجه سوریه در نامهای به دبیرکل سازمان ملل اطلاع داد که شبکه القاعده با طرفهایی از ترکیه و عربستان برای انتقال جنگجویان القاعده به ترکیه و از آنجا به سوریه قراردادی را امضا کردهاند. این سند سرّی نشان میدهد که مقامهای سعودی دستور دادهاند یک گروه از خطرناکترین مجرمان محکوم به مرگ را در مقابل رفتن به سوریه و جنگیدن با نظام این کشور آزاد کنند. علاوه بر حمایتهای نظامی، حمایتهای رسانهای نیز از طریق شبکههایی مانند العربیه عربستان و الجزیره قطر نسبت به تکفیریها انجام میگیرد.
فتواهای سراسر فتنه و فساد نیز به نفع فتنه گران صادر میشود. برای نمونه شیخ محمد العریفی مفتی وهابی عربستان اعلام کرد که مبارزان مسلح در سوریه میتوانند برای برطرف کردن نیاز جنسی، زنان سوری را به عقد خود درآورند. او حتی در این فتوا اشاره کرده این ازدواج علاوه بر اینکه تمایلات شهوانی جنگجویان را رفع مینماید، عزم آنان را برای مبارزه با دولت بشار افزایش میدهد. او حتی در این فتوا بهشت را به آن دسته از زنانی که به این نوع ازدواج با شبه نظامیان القاعده تن دهند وعده داده است.
فتنهگری وهابیان در سوریه فقط به اینجا ختم نمیشود بلکه با جنایات فجیع از قبیل آتش زدن افراد، کشتن کودکان در مقابل مادران، تجاوزهای وحشیانه به زنان، اهانت به قبور بزرگان چهره اسلام و مسلمانان را به شدت خدشه دار نمودهاند و آنان را انسانهایی وحشی و به دور از کمترین فهم و درک و عاطفه معرفی کردهاند. به تازگی فتنه وهابیان به قدری رسوا و بیپرده شده است که برای نابودی زیرساختهای سوریه و تقویت تکفیریها قرارداد پنجاه میلیون دلاری اسلحه با رژیم صهیونیستی بستهاند.
یکی از کشورهایی که وهابیت و سلفیان در آن دخالت بسیاری دارد یمن است. وضعیت در آنجا چگونه است؟
پس از عربستان سعودی که خواستگاه القاعده است یمن دومین کشوری است که محل تاخت و تاز این گروه است. مخصوصاً از نیمه دهه ۱۳۸۰ به بعد بسیاری از چهرههای سرشناس القاعده یمن را پایگاه خویش قرار دادهاند. عربستان برای مبارزه با شیعیان از اتحاد دو یمن جلوگیری کرد. تکفیریها را تقویت کرد.
حضور عناصر وهابی و تکفیری در هر کشوری فقط فتنهای چند جانبه ایجاد میکند. از یک طرف آتش جنگهای قومی را شعله ور میکنند که در یمن هم همین شد و عناصر القاعده علیه شیعیان زیدی و غیر آنها وارد جنگ شدند. از طرف دیگر با دولت یمن به ظاهر درگیر میشوند و دولت هم خود را متولی مبارزه با آنها جلوه میدهد و حضور آمریکا را در منطقه به این شکل توجیه مینمایند. وهابیها و دولت سعودی به این مقدار از فتنهگری نیز اکتفا نکرده و در سال ۲۰۰۹ علاوه بر کمک سه میلیارد دلاری به دولت یمن و قبول هزینههای جنگ علیه شیعیان حوثی، نیروی نظامی خود را وارد یمن کردند و با این شیعیان مقابله نمودند. فتنه دیگر آنها نفوذ در بین انقلابیون بود مثل حضور حزب اصلاح با اندیشه سلفیگری در جمع انقلابیون و همینطور پیوستن علی محسن الاحمد فرمانده لشکر زرهی ارتش یمن به انقلابیون.
درباره آینده سلفیگری در یمن پیش بینی شما چیست؟
با تمام این اوضاعی که ذکر شد وهابیها و سلفیها در آینده یمن جایی ندارند. زیرا اولاً مردم یمن از سلفیان هرگز خاطره خوشی ندارند و نام آنها را مترادف کشتار میدانند. از طرفی جمع زیادی از مردم یمن شافعی هستند و بیش از سی درصد نیز زیدیاند که با اندیشه سلفی و وهابی مخالفند. نکته سوم اینکه یکی از علل رشد اندیشه سلفی در این کشور استفاده آمریکا از آنها برای مبارزه با شیعیان آن منطقه بود. لذا طبیعی است که با از بین رفتن دولت عبدا... صالح و کوتاه شدن دست آمریکا از این کشور، زمینه رشد سلفیگری هم از بین خواهد رفت.
قطعاً با توضیحات فوق میشود فهمید که دشمنی و جنایت وهابیت در بحرین برای آنها از اهمیت بالایی برخوردار باشد!
مسلم همین طور خواهد بود. آل سعود چند هدف را در بحرین دنبال میکند. یکی گسترش اندیشه سلفی و تکفیری و دادن تابعیت به افرادی با این تفکر از کشورهای پاکستان و عربستان و غیره. همچنین تشکیل حزب جمعیت الاصاله الاسلامیه توسط غانم ابوالعینین که از طرفداران تفکر سلفی است. در بحرین نوعاً سنی و شیعه کنار هم بودند. حتی حزب تنفیدیه را شیعیان و اهل سنت در این کشور تشکیل داده بودند. یکی از اهداف تکفیریها تلاش برای اختلاف افکنی بین شیعه و سنی است. خصوصاً در ماه محرمها اختلاف و فتنه انگیزی و جنایات خود را به اوج میرسانند. آنها به دنبال تغییر بافت جمعیتی بحرین هستند. چرا که حدود ۷۰ درصد جمعیت را شیعیان تشکیل میدهند و سلفیها میخواهند موازنه جمعیتی را به هم بزنند. یکی از نویسندگان بحرینی میگوید تغییر بافت در این کشور یکی از مهمترین عواملی بود که موجب شد سلفیها و اهل سنت ۵۰ درصد کرسیها را در انتخابات سال ۲۰۰۲ تصاحب بکنند.
نقش عربستان و وهابیت و سلفیگری در عراق چیست؟
مهمترین مشکل برای عربستان وجود یک دولت شیعی در منطقه بوده و هست خصوصاً که این دولت رابطه خوبی هم با ایران داشته باشد. وزیر خارجه عربستان در سال ۲۰۰۵ گفت که ایرانیان در همه شئون حکومت عراق نفوذ کردهاند! عربستان نیز در سالهای اخیر تمام تلاش خود را برای فتنه انگیزی به کار برده از جمله اینکه از گروههای سنی حمایت کردند، گروههای تکفیری را به سمت عراق متوجه نمودند، از القاعده و بعثیهای تندرو پشتیبانی جدی به عمل آوردند و به تازگی هم که به صورت کاملاً علنی گروه داعش را تشکیل و حمایت کردهاند که آنها نیز بعضی شهرهای عراق را تصرف کردهاند. قطع یقین امروز وهابیت بزرگترین غده سرطانی در منطقه است و خطر آن نه تنها شیعیان، بلکه کل جهان اسلام را تهدید میکند.