اندیشه

ستاره ای درخشان و گمنام در تاریخ علم ایران

امروز متن پیامی برگرفته از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی است که در جمع دست اندرکاران برگزاری کنگره بین المللی علامه حکیم قطب الدّین شیرازی منتشر شد که با تاکید بر ضرورت تبیین دوران شکوفایی علمی در کشور و همچنین معرفی شخصیتهای برجسته به عنوان الگو برای نسل جوانِ امروز، خاطر نشان کرده بودند: با وجود این الگوها، لزومی ندارد که ما افرادی را از اعماق تاریکی‌های قرون وسطای اروپا بیرون بکشیم و آنانرا به عنوان یک شخصیت معرفی کنیم.
مریم رضایی- امروز متن پیامی برگرفته از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی است که در جمع دست اندرکاران برگزاری کنگره بین المللی علامه حکیم قطب الدّین شیرازی منتشر شد که با تاکید بر ضرورت تبیین دوران شکوفایی علمی در کشور و همچنین معرفی شخصیتهای برجسته به عنوان الگو برای نسل جوانِ امروز، خاطر نشان کرده بودند: با وجود این الگوها، لزومی ندارد که ما افرادی را از اعماق تاریکی‌های قرون وسطای اروپا بیرون بکشیم و آنانرا به عنوان یک شخصیت معرفی کنیم.
اما بد نیست طبق خواسته رهبری نقبی بر زندگی علامه قطب الدّین شیرازی داشته باشیم. آنچه بیش از هر چیز دیگر موجبات اهمیت قطب الدین را فراهم کرده است جامع العلوم بودن او و اشراف دقیق و جامعیت وی بر علوم دوران خود است. تا آنجا که در مورد ابداعات او در موسیقی عقیده بر این است که مفهوم «مقام» که به نظر می رسد از عرفان به عاریت گرفته شده اولین بار توسط قطب الدین شیرازی در رساله «دره التاج» وضع شده است. شاید برای دوران ما شگفت آور باشد که علامه ای نت موسیقی بداند، فیلسوفی به طبابت بپردازد، متکلمی شعر بگوید و قاضی ای سفیر شود، اما قطب الدین چنین بود و در چنین فضای پیوسته ای است که موسیقی در سایه حکمت رنگ معرفت شناختی به خود می گیرد و فلسفه در پیوند با ادبیات گونه شهودی دارد. نکته حائز اهمیت در پیام رهبر فرزانه انقلاب نیز نقدی بر تخصص گرایی فعلی بود. ایشان با اشاره به اینکه بزرگان اسلامی همچون  قطب الدّین شیرازی شخصیتی چند بعدی داشته اند و "مهمترین شرح قانون بوعلی را او نوشته؛ در زمینه فلسفه، یک فیلسوف به معنای حقیقی کلمه؛ در زمینه نجوم و هیئت، یک انسان وارد و متخصّص است؛ ادیب و شاعر است" افزوده اند: تخصّص گرایی به معنای محدود کردن ذهن و فکر انسان، یک نکته برجسته ای نیست ...  چون ظرفیّت ذهن انسان خیلی وسیع است و میتواند در همه این امور صاحب نظر باشد. این‌جور نباشد که کسی که پزشک است، مثلاً در زمینه علوم دینی یا در زمینه فلسفه، یک آدم عامی ای محسوب بشود... البتّه این به معنای تعطیل کردن تخصّصها به هیچ وجه نیست، بلکه به معنای بهره مند کردن ذهن متخصّصین از محیط های فراتر از حدّ تخصّص آنها است."
 او شخصیتی است که پل و حلقه ارتباطی میان اندیشه های پیشین با اندیشه های پسین، میان فارابی و ابن سینا، به ویژه شیخ اشراق با ملاصدراست. اینکه قطب الدین بعد از حمله مغول توانست مفاهیم و علوم گذشته را به عصر بعد از مغول انتقال دهد، موجب شد تا وی میراث دار علوم پیشینیان گردد و حق بزرگی بر گردن اندیشه اسلامی داشته باشد. دکتر داروی اردکانی در این خصوص با اشاره نقش قطب الدین شیرازی در رواج زبان فارسی در فلسفه اسلامی ، می افزاید: «دانشمندان معتقدند پس از ابن سینا فیلسوفی نداریم که اشراقی باشد، همه فلاسفه پس از ابن سینا مشایی اند و امروز هم استادان فلسفه ایران حکمت مشاء را تدریس نمی کنند، اما مطالعه «دره التاج» نشان می دهد که او چگونه توانسته است نظریه های ابن سینا و شیخ اشراق را تجمیع کند. ما همواره از فلاسفه و نوابغی که در تاریخ اسلام بوده اند غافل شده ایم و به دلیل بی توجهی به آنها، این نوابغ نتوانستند مشهور و نامی شوند. ابن سینا را می توان راهگشای فلسفه اسلامی نامید. تا آنجا که فکر فلسفه اسلامی و تصویر آن بدون ابن سینا تقریباً بی معناست. با این حال، میزان اشراف قطب الدین شیرازی به دانش و علوم را می توان از نظر جامعیت و صورت با ابن سینا هم سطح دانست.»
او در فلسفه شاگرد خواجه نصیر الدین طوسی بود. اما قطب الدین جامع تر از نصیرالدین طوسی است زیرا خواجه نصیر الدین طوسی در طب و موسیقی مهارت قطب الدین را نداشت. هم چنین گفته می شود قطب الدین از کتاب موسیقی شیخ الرئیس استفاده کرده اما ابن سینا هم در موسیقی و نجوم به قطب الدین نمی رسد. برخی اصلی ترین کار قطب الدین را در عرصه پزشکی شرح او بر کتاب «قانون» ابن سینا می دانند. اما متاسفانه از آنجا که تحفه السعدیه هنوز به زبان امروزی باز نویسی نشده متأسفانه داروهایی که قطب الدین در آن از آنها نام برده هنوز قابل شمارش نیست. نقل است که قطب الدین سه نسخه شرح بر کتاب اول قانون نوشته است. وی اولین نسخه را پس از عزیمت به مصر در 1282 میلادی و کسب نسخه هایی از شروح قبلی بر این کتاب به نگارش درآورد. پس از دوازده سال، نسخه دوم را نگاشت و چند ماه پیش از مرگش نسخه سوم را به نگارش درآورد. اما هیچ یک از این نسخ به چاپ نرسیده اند و می توان گفت اکثر نسخ موجود از نسخه نهایی باشند که البته جای تعجب هم ندارد.
می توان زندگی وی را به شش دوره تقسیم کرد. دوره اول مبتنی بر تعلیم و تربیت مادر و پدر قطب الدین است. دوره دوم زندگی او از 14 سالگی آغاز شد؛ زمانی که او به جای پدر به طبابت پرداخت و نبوغش موجب شد در مدت کوتاهی علوم را فرا بگیرد. دوره سوم زندگی او دوران هجرت برای کسب علم است. او در 24 سالگی به گروه دانشمندان در مراغه پیوست و آشنایی با خواجه نصیرالدین طوسی و دانشمندان بزرگ دیگر تأثیر زیادی بر وی گذاشت. دوران بعدی را باید دوران پختگی و کسب معرفت دانست؛ دورانی که او با مولانا دیدار می کند و نزد صدرالدین قونوی آموزش می بیند. اما دوران پنجم زندگی قطب الدین، آغاز فعالیتهای سیاسی و اجتماعی او بوده است؛ او از سوی سلطان احمد ایلخان به عنوان سفیر آشتی به مصر فرستاده شد. اما دوره پایانی زندگی او به گوشه گیری و تدریس سپری شد؛ دورانی که در آن تنها همدم او کتابها و دست نوشته هایی بودند که در نظر داشت آنها را به رشته تحریر درآورد.

https://shoma-weekly.ir/2kCc4O