اما در این بیداری هرکس به فراخور مسئولیت و سمتی که داشت در گوشه و کنار دنیا رژیم
کودککش اسرائیل را محکوم کرده و به حمایت از زنان و کودکان بیدفاع غزه پرداختند، جز عدهای که البته شمار آنها کم نبوده و وابستگیشان به این رژیم جعلی و پدرخواندهاش آمریکا و انگلیس برای همه محرز شده است. در این میان آنهایی که خود را حامی زنان مظلوم دنیا میدانستند و لنز دوربینهای خود را به سمت جمهوری اسلامی ایران زوم کرده بودند تا اگر ماجرایی برای زنی که دچار جرم سیاسی و یا اجتماعی شده پیش بیاید، به دلیل داشتن جایزه صلح نوبل خود را متعهد به حمایت از وی بدانند و جنجال آفرینی کنند و ایران را ناقض حقوق زنان معرفی نمایند در برابر جنایتهای اخیر اسرائیل نسبت به زنان غزه سکوت را بر سخن گفتن در این باره ترجیح دادند تا مبادا مثل دور قبل درگیریهای این منطقه به ناگاه غزه را متهم به نقض حقوق بشر در برابر اسرائیل کنند و از این طریق بیش از پیش سفاهت خود را برای ذهن بیدار بشریت به نمایش بگذارند.
البته نباید از افرادی نظیر شیرین عبادی تنها زن دارنده صلح نوبل در ایران که موجبات مفاخره عدهای را در زمان اصلاحات مهیا کرد و بعدها به واسطه شدت انحراف آبشخور فکریاش را آشکار کرد، بیش از این توقع داشت و سکوت معنا دار این روزهای او در مورد نسل کشی غزه را باید ناشی از ترس او از اربابانش دانست.
اربابانی که او و هم مسلکانش برایشان حکم دستمال یک بار مصرفی را دارند که بعد از انقضای تاریخ آن دیگر به درد هیچ کاری جز دور افتادن نمیخورد. نکته جالب توجه اینجا است که نه تنها شیرین عبادی، بلکه برخی از به اصطلاح روشنفکران پیرو او نظیر نسرین ستوده که یک روز خود را حقوقدان این مرز و بوم میدانست نیز با اقدامی شبیه عکس گرفتن در کنار یک پلاکارد سکوتی برای زدن مهر تایید به اقدامات اخیر رژیم صهیونیستی البته به شکل هوشمندانهتر از عبادی اختیار کردند تا پس از پایان این جنگ و مطالبه عمومی نسبت به موضع آنان در برابر غزه بازهم مثل همیشه سفسطه کنند و با درآوردن این تصویر سراسر دروغ سربزنگاه بگویند ببینید ما که در آن ایام سکوت نکردیم این عکس هم شاهد عدم سکوت ما است!