از آنجایی که مطلوب گرایی و محبوبیت طلبی جزو آیتم های فکری مثبت جامعه است هیچ کس پذیرای آدم خشن و عصبانی نیست و این موضوع باید در برنامه های رسانه های جمعی نمایش داده شود. از طرف دیگر مسئولان جامعه باید از مظلوم حمایت کنند و این حمایت عملیاتی شود، به طوری که فرد زورگو و خشن بفهمد با ارتکاب رفتار خشونت بار ممکن است همسر یا فرزندانش وی را ترک کرده و به مسئولان جامعه که از آن ها حمایت می کنند پناه ببرند. در چنین شرایطی وی رفتار خود را تعدیل خواهد کرد. قانون حمایتی و جایگاه های حمایتی باعث می شود مردان خانواده آزاری نکنند.
نویسنده: طیبه یزدی- خشونت پدیده ای است که باعث رکود قابلیت های انسانی می شود. خشونت کاهش موفقیت ها را در پی دارد و می تواند یک جامعه بزرگ را زمینگیر کند.
متاسفانه خشونت باعث بازدارندگی، تنهایی و انزوا می شود و می تواند همه دارایی های مادی و معنوی انسان ها را تحت تاثیر قرار دهد.
در جوامع زنان نخستین قربانیان خشونت هستند و این موضوع فقط مخصوص جامعه ما نیست و مشکلی است که همه کشورهای جهان با آن دست به گریبان هستند. به عبارت دیگر هر جامعه ای که در حرکت، افت و خیز و تکامل است با این معضل اجتماعی روبه رو خواهد شد. خشونت علیه زنان، درد آشنای هر جامعه ای است بنابراین نحوه برخورد و مقابله با این مشکل بسیار مهم است. نخستین و مهم ترین گام در کاهش خشونت، داشتن اطلاعات و دانش صحیح زندگی است. یک زن باید مفهوم زندگی حقیقی بشر برای رسیدن به تکامل را بداند و با اطلاعات و آگاهی لازم اقدام کند. وی باید به مفهوم حقیقی یک خانواده سالم دست پیدا کند و آن را به کار گیرد.
نکته بعدی این است زنانی که دچار خشونت هستند باید آسیب ها را مورد بررسی قرار دهند، یک زن باید رفتار خشن را ریشه یابی کند. وی باید بفهمد چه شده که دچار این خشونت شده است، اما مساله مهم این است که همه افراد نمی توانند یک مدل آسیب شناسی کنند. هر کس باید آسیب زندگی خود را علت یابی کند زیرا زندگی ها و شخصیت افراد خانواده با یکدیگر تفاوت دارد اما پس از یافتن علت نباید مستقیماً برای رفع آن اقدام کرد. فرد آسیب دیده باید توانایی خود را بالاببرد و در این راه می تواند از یک متخصص کمک بگیرد یا با کارشناس مربوطه تبادل نظر و همفکری کند. بسیاری از خشونت هایی که در زندگی صورت می گیرد ناشی از ندانم کاری و عدم وقوف به روحیات مردان صورت می گیرد. نداشتن دانش و اطلاعات کافی در خصوص فرهنگ رفتاری همسر باعث می شود یک خشم کوچک به یک خشونت بزرگ تبدیل شود.
برای مثال اگر مردی از اتفاقی عصبانی باشد حتی اگر به اشتباه دچار خشم و عصبانیت شده باشد، زن باید ابتدا با درایت و تدبیر سعی کند خشم وی را کاهش دهد و در این هنگام سعی نکند همسرش را متوجه اشتباهش کند. در چنین مواقعی صحیح ترین روش برای کاهش خشونت ایجاد رابطه محبت و عاطفی است. این نکته بسیار مهم است و از محبت خارها گل می شود. محبت یکی از مهم ترین راهکارهای کاهش خشونت و حتی از بین برنده است.
بسیار دیده شده کسی که صد درصد ناسازگار، خشن و منطق ناپذیر است با محبت های بجا و درست به یک فرد متعادل تبدیل شده است.
شناخت فرهنگ قومیتی همسر نیز بسیار اهمیت دارد زیرا همسر با این شناخت مراعات می کند و در کنار این مراعات می تواند با تدبیر به بازسازی و استقرار روش صحیح اقدام کند.
راهکار موثر دیگر برقراری ادب و احترام در خانواده است که باعث می شود همسر شان و منزلت خود را به دست آورد و برای حفظ شان خود، رفتارهای خشن را ازخود دور کند، اما اگر زن دائماً به وی تذکر دهد و مشکلات رفتاری را متذکر شود باعث خواهد شد جایگاه اعتماد سازی در خانواده متزلزل شده و باعث انزجار و افزایش بدی های خانواده می شود که این امر ناپایداری خانوادگی را به ارمغان می آورد. اما جامعه نیز در ازای کاهش خشونت در خانواده وظایفی دارد که نخستین آن ها تدوین قانون و اجرای آن برای بازدارندگی خشونت ها است. مرحله بعدی ارائه آموزش های مستقیم و غیر مستقیم از طریق رسانه ها است به طوری که در برنامه ها، رفتارهای خشن ناخوشایند و غیر قابل پذیرش شمرده شوند و افراد جامعه بدانند جامعه فرد خشن را نمی پذیرد و وی را طرد می کند.
از آنجایی که مطلوب گرایی و محبوبیت طلبی جزو آیتم های فکری مثبت جامعه است هیچ کس پذیرای آدم خشن و عصبانی نیست و این موضوع باید در برنامه های رسانه های جمعی نمایش داده شود. از طرف دیگر مسئولان جامعه باید از مظلوم حمایت کنند و این حمایت عملیاتی شود، به طوری که فرد زورگو و خشن بفهمد با ارتکاب رفتار خشونت بار ممکن است همسر یا فرزندانش وی را ترک کرده و به مسئولان جامعه که از آن ها حمایت می کنند پناه ببرند. در چنین شرایطی وی رفتار خود را تعدیل خواهد کرد. قانون حمایتی و جایگاه های حمایتی باعث می شود مردان خانواده آزاری نکنند.
متاسفانه خشونت باعث بازدارندگی، تنهایی و انزوا می شود و می تواند همه دارایی های مادی و معنوی انسان ها را تحت تاثیر قرار دهد.
در جوامع زنان نخستین قربانیان خشونت هستند و این موضوع فقط مخصوص جامعه ما نیست و مشکلی است که همه کشورهای جهان با آن دست به گریبان هستند. به عبارت دیگر هر جامعه ای که در حرکت، افت و خیز و تکامل است با این معضل اجتماعی روبه رو خواهد شد. خشونت علیه زنان، درد آشنای هر جامعه ای است بنابراین نحوه برخورد و مقابله با این مشکل بسیار مهم است. نخستین و مهم ترین گام در کاهش خشونت، داشتن اطلاعات و دانش صحیح زندگی است. یک زن باید مفهوم زندگی حقیقی بشر برای رسیدن به تکامل را بداند و با اطلاعات و آگاهی لازم اقدام کند. وی باید به مفهوم حقیقی یک خانواده سالم دست پیدا کند و آن را به کار گیرد.
نکته بعدی این است زنانی که دچار خشونت هستند باید آسیب ها را مورد بررسی قرار دهند، یک زن باید رفتار خشن را ریشه یابی کند. وی باید بفهمد چه شده که دچار این خشونت شده است، اما مساله مهم این است که همه افراد نمی توانند یک مدل آسیب شناسی کنند. هر کس باید آسیب زندگی خود را علت یابی کند زیرا زندگی ها و شخصیت افراد خانواده با یکدیگر تفاوت دارد اما پس از یافتن علت نباید مستقیماً برای رفع آن اقدام کرد. فرد آسیب دیده باید توانایی خود را بالاببرد و در این راه می تواند از یک متخصص کمک بگیرد یا با کارشناس مربوطه تبادل نظر و همفکری کند. بسیاری از خشونت هایی که در زندگی صورت می گیرد ناشی از ندانم کاری و عدم وقوف به روحیات مردان صورت می گیرد. نداشتن دانش و اطلاعات کافی در خصوص فرهنگ رفتاری همسر باعث می شود یک خشم کوچک به یک خشونت بزرگ تبدیل شود.
برای مثال اگر مردی از اتفاقی عصبانی باشد حتی اگر به اشتباه دچار خشم و عصبانیت شده باشد، زن باید ابتدا با درایت و تدبیر سعی کند خشم وی را کاهش دهد و در این هنگام سعی نکند همسرش را متوجه اشتباهش کند. در چنین مواقعی صحیح ترین روش برای کاهش خشونت ایجاد رابطه محبت و عاطفی است. این نکته بسیار مهم است و از محبت خارها گل می شود. محبت یکی از مهم ترین راهکارهای کاهش خشونت و حتی از بین برنده است.
بسیار دیده شده کسی که صد درصد ناسازگار، خشن و منطق ناپذیر است با محبت های بجا و درست به یک فرد متعادل تبدیل شده است.
شناخت فرهنگ قومیتی همسر نیز بسیار اهمیت دارد زیرا همسر با این شناخت مراعات می کند و در کنار این مراعات می تواند با تدبیر به بازسازی و استقرار روش صحیح اقدام کند.
راهکار موثر دیگر برقراری ادب و احترام در خانواده است که باعث می شود همسر شان و منزلت خود را به دست آورد و برای حفظ شان خود، رفتارهای خشن را ازخود دور کند، اما اگر زن دائماً به وی تذکر دهد و مشکلات رفتاری را متذکر شود باعث خواهد شد جایگاه اعتماد سازی در خانواده متزلزل شده و باعث انزجار و افزایش بدی های خانواده می شود که این امر ناپایداری خانوادگی را به ارمغان می آورد. اما جامعه نیز در ازای کاهش خشونت در خانواده وظایفی دارد که نخستین آن ها تدوین قانون و اجرای آن برای بازدارندگی خشونت ها است. مرحله بعدی ارائه آموزش های مستقیم و غیر مستقیم از طریق رسانه ها است به طوری که در برنامه ها، رفتارهای خشن ناخوشایند و غیر قابل پذیرش شمرده شوند و افراد جامعه بدانند جامعه فرد خشن را نمی پذیرد و وی را طرد می کند.
از آنجایی که مطلوب گرایی و محبوبیت طلبی جزو آیتم های فکری مثبت جامعه است هیچ کس پذیرای آدم خشن و عصبانی نیست و این موضوع باید در برنامه های رسانه های جمعی نمایش داده شود. از طرف دیگر مسئولان جامعه باید از مظلوم حمایت کنند و این حمایت عملیاتی شود، به طوری که فرد زورگو و خشن بفهمد با ارتکاب رفتار خشونت بار ممکن است همسر یا فرزندانش وی را ترک کرده و به مسئولان جامعه که از آن ها حمایت می کنند پناه ببرند. در چنین شرایطی وی رفتار خود را تعدیل خواهد کرد. قانون حمایتی و جایگاه های حمایتی باعث می شود مردان خانواده آزاری نکنند.
حقوقدان ومشاور خانواده