اقتصاد

زخم زبان مسئول دولتی به قربانی سیاست های دولت

تنها یک مورد مانند اجرای هدفمندی یارانه ها از یک سو(افزایش قیمت سوخت کارخانهها و تولیدیها) و ندادن سهم یارانه نقدی تولید کنندگان برای نابودی این صنف در دوسال گذشته کافی بوده است آیا رواست بازهم در چنین شرایطی یک مقام دولتی برای رفع اتهام از سازمان مطبوع خود صنایع آسیب دیده کشور را متهم سازد؟
سید محمد صادق شیرازی- شرایط حساس اقتصادی کشور اعم از همزمانی رکود و تورم با تغییرات شدید در نرخ ارز و اجرای غیر علمی هدفمندی یارانهها در کنار تحریمهایی جدید  وضعیتی را پیش آورده  که بدون استثنا، فضا و بستر و ساختار کلی اقتصاد کشور را با معضل روبهرو کرده است دیگر این مساله به وضوح مشخص و آشکار است و سخن پیرامون آن چیزی است تکراری.
بسیاری  از مردم شریف ایران این شرایط را درک میکنند و به رغم شکایاتی که از وضع موجود دارند، تحمل این شرایط را به دلیل تحمیل شدن آن بر همه (از بالاترین تا پایینترین) جامعه لازم میدانند.
در این میان متاسفانه گاه سخنی از زبان بعضی مسئولین به میان میآید که ناخود آگاه فرد را از تحمل شرایط دلسرد میکند؛ سخنانی که در ماههای اخیر، چندین بار آنها را شنیدهایم.
هفته گذشته مهدی معصومی، رییس مرکز صنایع نوین وزارت صنعت، معدن و تجارت گفته که تعطیلی برخی بنگاههای تولیدی به دلیل کوتاهی خودشان است. وی آشکارا گفته است: برخی صاحبان واحدهای تولیدی، هیچگونه سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه نکردهاند و در همین حال انتظار دارند در شرایط بحرانی، هیچ اتفاقی برای آنها نیفتد.
معصومی گفته است: برخی بنگاههای تولیدی به دلیل کوتاهی خودشان در شرایط سخت اقتصادی از میان میروند. بدون سرمایهگذاری روی بحث کیفیت و تحقیق و توسعه، تولیدکنندگان نمیتوانند انتظار داشته باشند که در شرایط بحرانی پابرجا بمانند.
مسلما هر بنگاه تولیدی باید پیشبینی از شرایط آینده داشته باشد و با سرمایه گذاری روی مباحث مدیریتی و تحقیقات به روز در حوزه کاری خود بتواند از آخرین دستاوردها برای بهبود کسب و کار و مدیریت بحران بهره گیرد  راز باقی ماندن شرکتهای پویا و با بهره وری بالا  در شرایط سخت اقتصادی هم همین مساله است. اما آیا این سخنی است که مسئولین دولتی در چنین شرایطی باید بگویند؟
تطبیق دادن خود با شرایط جدید اقتصادی هرچند دشوار، پیش بینی، مدیریت، سرمایهگذاری بر تحقیقات و فناوریهای نوین در همه بخشهای تولید از مدیریت منابع تا مدیریت سازمانی، در جایی امکانپذیر است که دستکم ثباتی در شرایط اقتصادی و ساختار اقتصادی کشور باشد.
در جایی که تنها مسائل به وجود آمده در یک ماهه اخیر کافی است تا خط بطلانی بزرگ بر ادعای ثبات در فضای اقتصادی کشور بکشیم، آیا سخن گفتن از این که تعطیلی بنگاههای تولیدی تقصیر خودشان است، استدلال درستی است؟ آیا مسئولین کشور در ماهها و حتی سالهای گذشته، زمینهای را فراهم کردهاند که فعالان اقتصادی و مردم عادی در جامعه بتوانند برای یک ماه آینده خود تصمیم درستی بگیرند؟  ویا اصلا بتوانند تصمیم بگیرند؟
روند کارکرد قوای سه گانه بالاخص دولت، شرایط اقتصادی را به وجود آمده که رهبری آن را بیشتر ناشی از سوء تدبیر خواندند تا تحریم ها در ماههای اخیر به گونهای بوده که بدون هیچ شک و شبههای، جای هیچ تصمیمگیری و آینده نگری برای افراد باقی نگذاشته است. بعضاً کارکردهای انفعالی مسئولان در همه قوا، کوچکترین نشانی از ثبات را از فضای اقتصادی جامعه گرفته و توان پیشبینی و مدیریت درست را از افراد دریغ کرده است.
تحمل شرایط سخت اقتصادی و بحران یک چیز است و زخم زبان خوردن در حین تحمل، چیز دیگری. حتماً بنگاههای اقتصادی هستند که در این مدت بیش از همیشه به روشهای نادرست مدیریتی خود پی بردهاند و تاوان آن را نیز در این شرایط به سختی پس دادهاند. هیچ کس در این میان مسئول نیست، جز خود کسانی که برای سالیان دراز به روشهای مدیریتی نادرستشان ادامه داده بودند و شرایط به گونهای نبوده که الزامی در تغییر روش ببینند. سرزنش این دست از فعالان اقتصادی شاید بجا باشد؛ اما نه از سوی مسئولینی که خود در پدید آمدن این شرایط یا وخیمتر کردن آن بیتقصیر نبودهاند. آیا یک چنین روشی در برخورد با مسائل، رفع مسئولیت و به معنای واقعی کلمه فرافکنی نیست؟
تنها یک مورد مانند اجرای هدفمندی یارانه ها از یک سو(افزایش قیمت سوخت کارخانهها و تولیدیها) و ندادن سهم یارانه نقدی  تولید کنندگان برای نابودی این صنف در دوسال گذشته کافی بوده است آیا رواست بازهم در چنین شرایطی یک مقام دولتی برای رفع اتهام از سازمان مطبوع خود صنایع آسیب دیده کشور را متهم سازد؟

https://shoma-weekly.ir/i6MiiO