آقای اعتمادیان به نظر شما منظور خاص رهبر انقلاب از تعیین مقدمه ای به عنوان حماسه سیاسی برای موضوع حماسه اقتصادی چیست؟
مسلماً منظور رهبر انقلاب برای عنوان حماسه چه در اقتصاد و چه در سیاست به معنی عطف توجه مضاعف و رفع موانع رشد و پیشرفت می باشد. البته از طرح حماسه سیاسی قطع به یقین منظور رهبر انقلاب انتخابات است و به این معنی است که انتخابات سال 92 باید به گونه ای برگزار گردد که منجر به یک حماسه سیاسی در عرصه ملی و بین المللی شود.
پیش بینی من هم همین است که ملت ایران به امید خدا یک حضور استثنایی را رقم خواهند زد و انتخابات خوبی خواهیم داشت.
باید به صراحت عرض کنم که در همه انتخابات های گذشته نگرانی هایی داشتم ولی نسبت به انتخابات آتی هیچ نگرانیای ندارم و دلم کاملاً روشن است.
به نظر شما چه ملاکهایی برای انتخاب رییس جمهور آینده باید لحاظ شود تا بتوانیم انتخاب نزدیکتری به نیاز روز کشور و امر رهبر انقلاب داشته باشیم؟
بگذارید مثالی عرض کنم. در سال 1360 نخست وزیر وقت شهید رجایی اینجانب را به عنوان سرپرست سازمان اوقاف انتخاب نمودند، در آن زمان اعتراض شد که ایشان هم جوان است و هم سابقه ای در این امر ندارد . ایشان پاسخ دادند طبیعی است تازه انقلاب شده و ما فرد انقلابی ای که در امور اداری سازمان اوقاف سابقه هم داشته باشد نداریم!خب یک زمانی شرایط این گونه بود ولی اکنون به لطف خدا سی و پنج سال از عمر با عزت انقلاب اسلامی گذشته است و ما در همه زمینه ها افراد با سابقه انقلابی داریم لذا باید بهترین را انتخاب کنیم.امروز مردم ما هوشیارند و معنی رفتار های خاص تبلیغاتی را می فهمند و به کسانی که از بیت المال سوء استفاده می کنند برای تبلیغات و از امکانات تحت مدیریت خود بهره می برند برای این امور قطعاً رأی نخواهند داد. مردم معنی این کارها را می فهمند!
ملاکهای انتخاب فرد اصلح را چگونه باید به دست آورد؟
رهبر انقلاب ملاکها را می گویند و ما نعمت نماز های جمعه را نباید نادیده بگیریم.
امروز بزرگترین عرصه مشکلات کشور را در چه حوزه ای می بینید؟
مسلماً بیشترین مشکلات امروز در حوزه اقتصاد است و ما به رییس جمهوری نیاز داریم که نه در عرصه شعار و حرف، بلکه در عمل اقتصاد و امور اقتصادی مردم را به خود آنان واگذار کند. چیزی که همواره مورد تأکید امام و رهبر انقلاب نیز بوده اما دولتها به دلایل سیاسی به آن توجه نکرده اند.همه یا فقط شعارش را دادند و قصد عمل نداشتند و یا اگر هم قصد عملش بوده مسیر غلطی را انتخاب کردند که به نتایج معکوس منجر گردید.
ممکن است یک مثال بزنید.
بله یکی از مسائلی که امروز بر سر زبانهاست قیمت پراید است و البته سایر خودروها ابتدا قیمت را دو برابر کردند بعد با کلی تبلیغات و سرو صدا و منت دستور کاهش قیمت صادر شد و از 20 میلیون رسید به 17 تا 18 میلیون. خب این دیگر توضیح ندارد که چنین فجایعی نتیجه مدیریت دولتی در اقتصاد است که ذاتاً نمی تواند به رشد و بهره وری منجر شود و صنایع را ناکارآمد می کند و ضرر ده و نتیجه این می شود.من به شما اطمینان میدهم اگر همین ایران خودرو دست بخش خصوصی بود بعد از سی سال اکنون خودروهایی تولید می کرد به مراتب کم قیمت تر و به مراتب با کیفیت تر زیرا خصوصی است و برای ادامه بقای خود باید بجنگد و بهترین متخصصین را با کمترین هزینه ها در خدمت بگیرد و از زیانده شدن هراس دارد، نه مثل شرکت دولتی که اگر هم زیان داد خزانه جبران می کند خب چرا باید زحمت بکشد؟! اما مثال بر عکسش را هم بزنیم. شهید رجایی به من تلفن زدند و گفتند مقادیر زیادی گندم لازم داریم و فرصت بسیار کم، باید سریعاً وارد کنیم. ما در سازمان اقتصاد اسلامی ترتیب همه کارها را دادیم (سازمان اقتصاد اسلامی همواره به طور صد در صد غیر دولتی اداره شده است) می خواستیم وارد کنیم، دوباره تماس گرفتند و گفتند زمان نداریم، باید آرد وارد کنیم ما ظرف کمتر از پنج روز سفارش را تغییر دادیم و آرد مورد نیاز چند وقت کشور را پنج روزه وارد کردیم. حالا اگر همین کار را از یک سازمان دولتی می خواستند دو ماه طول می کشید تا نامه نگاریهایش تمام شود ! تلفن که اصلاً مسموع نیست! کارمند ساعت 4 می بندد می رود منزل چرا چون تایم اداری تمام شده این فرق سپردن کارهای مردم به مردم است با اداره اقتصاد توسط دولت. ما اگر می خواهیم کشور از مشکلات اقتصادی رهایی یابد باید اول از همه رئیس جمهوری انتخاب کنیم که بپذیرد اقتصاد را واقعاً به دست مردم بسپارد.