دیری نگذشت که دکتر خود را با مخالفت افکار عمومی مواجه و به قول معروف هوا را ابری دید. برای مرحوم شاه آبادی پیغام فرستاد که شما با پشتوانه مردمی کار خود را انجام دادی. اگر به مراجع قضائی مراجعه میکردی آن قدری قدرت داشتم که به راحتی جوابشان را میدادم؛ اما این شیوه را پیشبینی نکرده بودم. (مجله دیدار شماره 43)
*****
نهی از منکر سوهانی!
حجتالاسلام قرائتی در یکی از خاطرات خود میگوید: در قم دوستی داشتم که میگفت: وقتی میخواهم به مسافرت بروم، مقداری سوهان قم و شیرینی میخرم و همین که وارد اتوبوس شدم به راننده و شاگرد راننده تعارف میکنم. در بین راه یا موسیقی روشن نمیکند و یا اگر روشن کرد با تذکر من خاموش میکند! (خاطرات قرائتی- بهشتی - ج2 ص 36)
*****
گاهی توجه به مقدمات از اصل هم مهمتر است
در برخی امور باید زمینهها و مقدمات امر به معروف و نهی از منکر را فراهم نمود و حتی اگر لازم شد در آن زمینه اقدامات تحقیقاتی انجام داد. امام موسی صدر (1328 ه.ش) وقتی وضعیت نابسامان حجاب در لبنان را دید حدود یک سال در خصوص علل و راههای مبارزه با آن تحقیق کرد.
خودش گفته پس از یک سال مطالعه عامل اصلی این بی بند و باری را در بی سوادی و دور بودن زنان از تعالیم اخلاقی و دینی یافتم و فهمیدم که نخست باید سطح فکری و تربیتی آنان از جهت دینی و اخلاقی تقویت بشود؛ ولی دو مانع بزرگ در پیش داشتم که عبارت بودند از:
الف : زنان لبنان برخلاف زنان ایران در مسجد و مجالس عزاداری به هیچ وجه شرکت نمیکردند.
ب : شخصیت زنان به طور معمول با زیبایی، تظاهر به تجمل و مد آمیخته بود.
جمعیتی به نام «جمعیت برّ و احسان» تشکیل داد و حضور زنان را در آن آزاد نمود و مسئولیتهای متعددی همچون توزیع کمک به فقرا را به آنها سپرد و به مرور روح انسانی را در آنها تا حدودی زنده کرد به گونهای که درک کردند که به جز مدپرستی و لباس خوبپوشیدن زنان جنبههای دیگری هم دارند بعد از آن نیز مجموعههایی به نام (خانه دختران) (آموزشگاه پرستاری) (مرکز پزشکی) (موسسه قالیبافی) (حوزه علمیه) تأسیس کرد. حزبالله امروز ثمره اقدامات اولیه امام موسی صدر است. (کتاب پیکار با منکر در سیره ابرار، ص 187)
یک چراغ دیگر رد کنی پشت سرت نماز نمیخوانم!
حجتالاسلام مروی در بخشی از خاطرات خود مینویسد: نیمه شب بود و همراه شهید بهشتی به تهران آمدیم. چراغ اول را که رد کردم شهید بهشتی یک تکانی خوردند، دومین چراغ قرمز بود که فریادشان بلند شد و گفتند: آقای مروی اگر از این چراغ هم عبور کنی دیگر نمیشود پشت سرت نماز خواند، زیرا چراغ قرمز اول گناه صغیره است و اصرار بر آن گناه کبیره و موجب سلب عدالت از افراد میشود؛ ضمن اینکه من هم از ماشینت پیاده میشوم.
گفتم اینها قانون طاغوت است، نباید به آن عمل کرد. آیتالله بهشتی با ناراحتی دست گذاشتند روی داشبورد و محکم گفتند: انسانیترین قوانین دنیا همین قوانین راهنمایی و رانندگی است و طاغوتی و غیر طاغوتی هم ندارد!