نگاه

روحت را هم تاب نیاوردند

تویی که مقابل مومنان نرم خو و متواضع و در مقابل مستکبران و ظالمان قاطع بودی. تویی که به جسد به آسمان پر کشیده ات هم رحم نکردند و شهادتت را کشته شدن تیتر کردند. و تویی که فتنه گرها حتما آن قدر از تو زخم داشتند که در این قصه خود را در کنار تکفیری ها و در مقابلت ببینند.
در رثای سردار شهید حسین همدانی- چقدر ماندگار بودی که هم در انقلاب بودی و هم در جبهه! حالا هم شهادتت در جایی رقم خورد، همان نزدیکی های بهشت. از کجا می دانستی؟ که آخرین بار گفتی:« این بار شهید خواهم شد» و انگار از همان دوران جوانی ات، یکی بودی برای این روز های ما!

آن روزها که درگیر کشتی شده بودی و چه میدانیم که چه آرزوهای دور و درازی که برای خودت تصور نکرده بودی. اما فقط به دلیل آن که باید به معیشت خانواده ات می رسیدی!

تویی که تنها مکانی که زانو زدی شبِ «عملیات بدر» بود، اردوگاه شهید محرمی جاده اهواز-خرمشهر، اما برای چه؟ برای مناجات و تضرع به آستان حضرت حق!. تو که هیچ گاه لباس جهاد را از سال های دهه 50 و از انقلاب گرفته تا جنگ و از فتنه گرفته تا تکفیری ها از تن در نیاوردی.

تویی که مقابل مومنان نرم خو و متواضع و در مقابل مستکبران و ظالمان قاطع بودی. تویی که به جسد به آسمان پر کشیده ات هم رحم نکردند و شهادتت را کشته شدن تیتر کردند. و تویی که فتنه گرها حتما آن قدر از تو زخم داشتند که در این قصه خود را در کنار تکفیری ها و در مقابلت ببینند.

خوشا به حالت که به قول دوستت در صراط حق بودی! شهادت گوارای وجود!

https://shoma-weekly.ir/jZjUMq