اقتصاد

راز پیروزی اقتصاد مقاومتی در درگیری تمدنی

دشمن توان اصلی خود را روی اقتصاد گذاشته است و وقتی در یک نبرد همه‌جانبه دشمن به یک محور حمله می‌کند همه نیروهای جبهه خودی باید اقدام به دفع حمله دشمن از آن محور و جلوگیری از سقوط آن نمایند.

علی میثمی تهرانی- مدتی است که مفهوم «اقتصاد مقاومتی» به عنوان یکی از کلیدواژه‌های تبیین نقشه راه حرکت امت در پیچ تاریخی و حساس کنونی از سوی امام خامنه‌ای (ادام‌الله ظله) مطرح شده است. تکیه اصلی امر مولوی ایشان نیز در این برهه حساس دستور به مقاومت همه‌جانبه در عرصه اقتصادی است. زیرا دشمن نیز توان اصلی خود را روی اقتصاد گذاشته است و وقتی در یک نبرد همه‌جانبه دشمن به یک محور حمله می‌کند همه نیروهای جبهه خودی باید اقدام به دفع حمله دشمن از آن محور و جلوگیری از سقوط آن نمایند.
 اما سئوالی که مطرح است این است که احتمال پیروزی نظام اسلامی در این درگیری اقتصادی چقدر است؟ به تعبیر صریح‌تر آیا در شرایطی که در مقابل مقاومت اقتصادی امت به محوریت امام خویش اعضای شورای امنیت سازمان ملل و بسیاری از بلوک‌های اقتصادی جهانی و منطقه‌ای صف‌آرایی کردند باز هم مقاومت در عرصه اقتصاد فایده‌ای دارد؟ آیا مردم ایران تحمل فشار ناشی از اقتصاد مقاومتی را برای غلبه بر دشمن دارند ؟
در جواب این شبهه که بعضا از سوی برخی دوستان مرعوب قدرت اقتصادی دشمن نیز گفته می‌شود باید گفت که نمی‌توان انکار کرد که یکی از عوامل مهم در هر جنگی – اعم از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی یا حتی نظامی – توان ضربه زدن به دشمن است. امری که در ادبیات نظامی از آن اصطلاحا با عنوان «قدرت آتش» یاد می‌شود.
عمده استدلال شبهه فوق بر این اصل متکی است که توان ما در زدن ضربه اقتصادی به دشمن خیلی کمتر از توان اقتصادی دشمن – با آن گردش مالی محیرالعقولشان – است. بنابراین، این‌جا یک جنگ نامتقارن بوده و صلاح آهویی مثل ما در تسلیم به شیری مثل آنهاست! نه مقاومت.
اگرچه نمی‌توان قدرت بالای اقتصادی دشمن و وجود اهرم‌های فراوان بین‌المللی و منطقه‌ای در دست وی در وارد آوردن ضربه به نظام اسلامی در عرصه اقتصاد را نادیده گرفت؛ ولی در یک نبرد نامتقارن تنها قدرت آتش نیست که طرف پیروز را تعیین می‌کند. زیرا اگر تنها قدرت آتش عامل پیروزی بود که اصلا نباید جنگی در می‌گرفت! بلکه عامل دیگری است که سرنوشت نهایی هر جنگ نامتقارنی را تعیین می‌کند. آن عامل نهایی آستانه تحمل و میزان ضربه‌پذیری است.
به بیان دیگر عامل اصلی در پیروزی در جنگ اقتصادی فوق این نیست که چه کسی ضربات محکم‌تری به حریف خود وارد می‌کند؛ بلکه این است که چه کسی بیشتر توانایی تحمل ضربات طرف مقابل را دارد. زیرا جنگ، جنگ اراده‌هاست و هدف نه ضربه زدن به حریف که شکستن اراده مقاومت و ایستادگی اوست. بنابراین اگر سنگین‌ترین ضربات وارد شود ولی اراده حریف نشکند پیروزی به دست نیامده است.
این‌جا همان عقبه استراتژیک عقلایی است که رهبر فرزانه انقلاب با عنایت حضرت ولی‌عصر (عج) ؛ تئوری «اقتصاد مقاومتی» را که حاصل تقوم واقع‌بینی و آرمانگرایی در عرصه اقتصاد است بر آن بنا گذاشته است و وعده پیروزی قطعی می‌دهد.به بیان ساده‌تر مسئله اصلی در این نبرد اقتصادی این است که کدام مردم و کدام مسئولان اراده قوی‌تری در مقاومت برابر ضربات جبهه مقابل را دارد؟
مردمی که اقتصاد محور تمامی زندگی آنهاست و اگر چرخ اقتصادشان کند شود یا مشکلات مالی گریبانگیرشان شود دیگر هیچ چیزی برایشان اهمیتی ندارد و دولتمردانشان را مجبور به عقب‌نشینی از مواضع سیاسی خود کرده و رفاه مادی برایشان از هرچیز و هرکس مهم‌تر است؟ یا مردمی که اگرچه زندگی آبرومندانه را می‌طلبند ولی هرگز حاضر نیستند رفاه مادی را به قیمت لگد مال شدن دین و شرف و ناموس و حیثیت بین‌المللی و تاریخی خود به دست بیاورند؟
مسلما کسانی که یاری ولی خدا و امام امت را در مقابله با جبهه کفر و نفاق حتی بر خون عزیز‌ترین جوانانشان ترجیح داده‌اند هرگز در مقابل چند قطعنامه معدود ابرقدرت متکبر پرادعا که با امپراتوری خبری خود را به دروغ جامعه جهانی می‌خوانند؛ سر خم نکرده و نخواهد کرد. ایرانی اگر به دین و مذهبش تکیه کند از تبار حسین (ع) و زینب (س) است و زیر بار ظلم نمی‌رود.
وحتی اگر به دینش نیز ننازد هنوز کمان آرش بر کف دارد و خون سیاوش در رگانش جریان دارد. پس در این شب‌های عزیز همچون مولای متقیان علی (ع) فریاد بر می‌آورد که «المنیه و لا الدنیه» (مرگ آری و ذلت هرگز) . اما طرف مقابل چه؟ مردم اروپا و امریکا چه اندازه حاضرند در مقابل ضربات اقتصادی نظام اسلامی مقاومت کنند ؟ آنها تا کجا حاضرند در این شرایط اسفناک بیکاری و گرانی و بیچارگی تاوان اشتباهات دولتمردانشان را بدهند؟
اصلا در مقابل این هزینه‌های سرسام آور اقتصادی تحمیل شده به ایشان از تحریم‌ها چه گیرشان می‌آید؟ به چه دلیل باید از تصمیم‌های سیاستمدارانشان در عرصه اقتصادی حمایت کنند؟ دولت‌های درجه دومی تابع ابرقدرت‌ها چه؟ ایشان چرا باید در شرایط سخت اقتصاد کنونی مردمشان با همراهی با دولت‌های مستکبر در تحریم‌ها به صورت غیر مستقیم به تحریم مردمشان و مجازات ایشان بپردازند؟
تا کجا حاضرند این هزینه را بپردازند؟   با تامل در این مطلب روشن می‌شود که نقطه قوت اصلی نظام اسلامی در طول دهه‌های گذشته در مقابل دشمنان همین تحمل و مقاومت بوده است و بس. جنگ، جنگ اراده‌هاست. پس وقتی ضربه‌پذیری مومنان بیشتر از کفار و منافقین باشد اگر استقامت کنند قطعا پیروزی از آن ایشان است. زیرا جبهه استکبار با وجود ظاهر منسجمش توان ضربه‌پذیری کمی دارد. این راز پیروزی اقتصاد مقاومتی است.
همان رازی که جبهه مقاومت در لبنان و فلسطین – و اکنون در سوریه – با تکیه بر آن دشمن را ناکام گذاشت.
واقعیت این است که جبهه کفر و نفاق حتی اگر توان ضربه زدن نسبتا بالایی به جبهه توحید و ولایت داشته باشد ولی در صورت مقاومت مومنان در مقابل فشارها و تکیه به قدرت لایزال الهی؛ در برابر ضربات متقابل بسیار شکننده و کم تحمل خواهد بود. ضربات متقابلی که در شرایط کنونی چندان کم و محدود نیز نیستند. به عنوان مثال آیا استراتژیست‌های پنهان غربی که این نقشه‌ها را مقابل پای سیاستمداران چشم و گوش بسته می‌گذارند و اصطلاحا با دم شیر بازی می‌کنند؛ اصلا اطلاع دارند که چند درصد نفت جهان از آب‌های سرزمینی ایران در تنگه هرمز می‌گذرد؟ ...

https://shoma-weekly.ir/2wTTOf