ویژه

رابطه متقابل عسگراولادی و مراجع

مرحوم عسگر اولادی تنها برداشت صحیح از اسلام را برداشت روحانیت و مرجعیت می دانست. ‌اعتقاد آن مرحوم به روحانیت یک اعتقاد راسخ و واقعا اعتقادی بود و این موضوع من باب احترام به جایگاهی که امروز علما در جمهوری اسلامی دارند، نبود. واقعا مرحوم عسگراولادی از صمیم قلب و از عمق باورش نسبت به روحانیت اظهار علاقه می کردند.
حجتالاسلام محمد خرسند- اینکه خدا مرگ وی را روز نخست محرم قرار داد بیحکمت نیست که عسکراولادی عاشق اباعبدالله بود. وی تا پایان عمر در خانه خود در جنوب تهران در دهه آخر صفر مجلس روضه امام حسین(ع) برگزار میکرد.

گرچه ایشان ملبس به لباس روحانیت نبود ولی تمام آداب یک روحانی وارسته را در زندگی داشت و رعایت می کرد. تمام سخنرانیهای ایشان بدون استثنا با تفسیر یکی از آیات قرآن کریم و تطبیق مسائل روز به آن آیه شریفه آغاز میشد. با وجود اینکه آن مرحوم هم دروس حوزوی را خوانده بودند و هم بر امر تفسیر قرآن متخصص بودند و کار کرده بودند اما نسبت به علمای بلاد با تواضع کامل برخورد می کردند. من بارها می دیدیم که دست مراجع را ایشان می بوسید و این موضوع نشان از تدین و تربیت درست و همچنین تبعیتی که ایشان از سخنان امام داشتند، بود.

خود ایشان بارها تاکید میکرد که امام بارها به ما توصیه می کردند که هر وقت دچار بحران می شوید و در مشکلات گیر می افتید به قم بروید و خدمت مراجع برسید، عرض حال کنید و نصایح آنها را عمل بکنید و لذا معمولا ایشان به مناسبتهای مختلف به قم می رفتند و یا در استانها و سفرهایی که می رفتند و با تواضع کامل خدمت علما میرسیدند.

درواقع آقای عسگر اولادی اسلامیت نظام را باور داشت و می دانست اسلامیت نظام یعنی اتکای نظام به ولایت فقیه و مرجعیت و به حوزههای علمیه. کسانی دیگر هم هستند که دم از اسلام می زنند اما خیلی پایبندی به ولایت و مرجعیت و حوزه ندارند و میگویند هر کسی برای خود برداشتی از اسلام دارد و برداشت های انحرافی و التقاطی دارند اما مرحوم عسگر اولادی تنها برداشت صحیح از اسلام را برداشت روحانیت و مرجعیت می دانست. اعتقاد آن مرحوم به روحانیت یک اعتقاد راسخ و واقعا اعتقادی بود و این موضوع من باب احترام به جایگاهی که امروز علما در جمهوری اسلامی دارند، نبود. واقعا مرحوم عسگراولادی از صمیم قلب و از عمق باورش نسبت به روحانیت اظهار علاقه می کردند.

مراجع هم نسبت به مرحوم عسگر اولادی توجه داشتند، من وقت بسیاری از ملاقاتهای ایشان با مراجع را خودم هماهنگ میکردم،می دیدم که سیاسیون دیگر به قم میآمدند و اصرار میکردند. آقایون علما وقت ملاقات نمی دادند و یا اینکه با شرایطی میدادند اما ما هر کجا که میرفتیم نام آن مرحوم را می آوردیم علما عنایت داشتند و با هیچ در بستهای مواجه نمیشدیم.

حتی برخی از مراجعی که ورود به مسائل سیاسی کمتر دارند و یا با احتیاط بیشتری در این زمینه برخورد می کردند آقای عسگر اولادی در بیوت آنها رفت و آمد داشت و مطالبی را منتقل می کرد و مطالبی را می شنید و حتی پیام هایی را از جانب علما به مسئولین نظام منتقل میکرد.

به عنوان نمونه یادم هست که آقای عسگراولادی درخواست ملاقات با مرحوم شیخ جواد تبریزی داشتند که ایشان از مراجع اعلم و بزرگان آن زمان بود و خوب در تابستان گرم قم قرار داشتیم و برنامههای مرحوم شیخ جوادتبریزی برای آن روز پر بود. وقتی به ایشان اطلاع دادیم که آقای عسگر اولادی درخواست ملاقات دادند ایشان وقتی در زمان 3 الی 4 بعدازظهر در گرمای تابستان داد و فرموده بودند که فلانی را نمی شود که ما نبینیم و یک وقت خارج از مقرری را تعیین کردم.

در همراهی مرحوم عسگر اولادی ملاقاتهایی با آیت الله وحید خراسانی داشتیم که احترام آیت الله وحید خراسانی را نسبت به ایشان مشاهده کردم و برخی از مسائلی که مربوط به مسائل فرهنگی کشور بود را بنابراعتمادی که داشتند به ایشان منتقل کردند و آن مرحوم نیز این مسائل را پیگیری کردند.

آیت الله صافی گلپایگانی، آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله نوری همدانی و آیت الله شبیری زنجانی عنایت ویژهای به آن مرحوم داشتند و در تمام این ملاقات ها من نیز حاضر بودم و احترام فوقالعادهای همه این بزرگواران نسبت به آقای عسگر اولادی داشتند.

عسکراولادی در این اواخر گویی به وی الهام شده باشد بارها میگفت روزهای آخر عمر من است و اینها تمام نشانههای یک مجاهد صادق و مبارز خستگیناپذیر است که به حق میتوان وی را قوام دهنده فعالیت کمیته امداد دانست.

این صفت مومن است که عهدی را که با خدا و ولی زمان خویش بسته نمیشکند بر مصائب و بلایا صبور است و در خوشیها مغرور نمیشود و میتوان عسکراولادی را از همین سنخ دانست که قبل از آن که وارد مسائل اقتصادی و مبارزه سیاسی شود خود را ساخته بود.

او از مصادیق این آیه شریف بود که اقامه نماز، ایتای زکات و وفای به عهد داشت و از زمانی که مبارزه را آغاز کرد تا روزی که رحلت کرد یک ذره از عهدی که با خدای خود داشت منحرف نشد و از این رو بود که مقام معظم رهبری وی را مجاهد صادق نامید.

در راس تمام فعالیتهای عسکراولادی ایمان به خدا بود و وی خود را سرباز نظام میدانست و حتی یک بار منتی بر سر نظام نگذاشت بلکه همواره خود را بدهکار و مدیون نظام و مردم میدانست.

مرحوم حبیبالله عسکراولادی به دنبال وصل کردن و تحقق فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر جذب حداکثری بود.

در قضایای فتنه با وجود آن که عسکراولادی از زمان نخست وزیری میرحسین موسوی با وی اختلاف موضع داشت بزرگمنشانه به سراغ وی رفت، اتمام حجت و نصیحت کرد و هشدار داد که راهی که میروی به پایان کار بنیصدر ختم میشود. وی تصریح کرد که من آفتاب لب بوم هستم و میخواهم اینها را به نظام بر گردانم.

برخی از افرادی که اکنون پیام تسلیت گفتند در گذشته عسکراولادی را پیرمردی از زمان عقب، منجمد فکر و … خطاب کردند و وی هیچگاه مقابل دشمنان خود از مدار انصاف خارج نشد و پاسخ این افراد را به درشتی نداد.

https://shoma-weekly.ir/zae8UQ