در طول انقلاب ، عمل سیاسی جریان ناسیونال سکولار مبتنی بر شعار ملیگرایی بود و آن هم یک هویت سیاسی ملیگرایانهای که به شدت خود را در مقابل هویت دینی میدید و این فاز عملیاتی در راستای استراتژی " مهندسی فرایند سکولاریزاسیون در ایران" بوده است.

میثم معافی - در طول انقلاب ، عمل سیاسی جریان ناسیونال سکولار مبتنی بر شعار ملیگرایی بود و آن هم یک هویت سیاسی ملیگرایانهای که به شدت خود را در مقابل هویت دینی میدید و این فاز عملیاتی در راستای استراتژی " مهندسی فرایند سکولاریزاسیون در ایران" بوده است.
عباس عبدی (لیدر فکری جریان سکولار در ایران) در مقالهای تحت عنوان نامها و نشانها(نامها ، نشانها از چه دارند) در هفتهنامه آسمان در آخرین شماره سال 90 به نوعی بدنبال القای خط دوگانه "دیانت و ملیت" و تقابل آنها با یکدیگر بوده است. ایشان گفتند: به فرض مثال 3 نام حسین ـ آندرانیک ـ مهرداد هر کدام نشان از یک هویت فرهنگی میدهند حسین هویت مذهبی و فرشید هویت ملی و آندرانیک هویت ارمنی دارند. همو با این سئوال که نام گزینی چه نسبتی با هویت فرهنگی دارد؟ ، نام را یک مشخصه فرهنگی دانست بعد با یک آمار نامگزینی در ایران را پیرو یک خط غیرمذهبی ملیگرایانه وانمود کرد. البته برآیند فکری و تحلیلی جریان سکولار در ایران نیز به جهت ناکامی در فتنه 88 دچار نیشزدگی سیاسی شده و سخت متزلزل و یا به عبارتی به هر دری زدن است. نام آغاز یک هویت و یا پایان آن نیست و چه بسا هویت دینی اساساً ناسازگار با هویت ملی نیست ملتها و ملیتها با هر نژاد و فرهنگ و هویتی در ظرف دین قرار دارند و میگیرند. به عبارتی هویت ملی ، دینگریز و یا دین ، ملیت ستیز نیست و ادیان همیشه در بستر ملتها و ملیتها شناورند. شاید در سلیقه نامگزینی ملت ایران از نام ابوالفضل کمتر استفاده شود لیکن کیست که نداند ابوالفضلالعباس(ع) محبوبترین نام در میان ایرانیان است که امت شیعه عاشق اویند
برای درج مفهوم مثالی ذکر میشود :
افواه و افکار خاص به محض مشاهده فردی بنام "میرحسین یا سیدمحمد" نباید فکر کنند که هویت شخصی که بنام میرحسین یا سیدمحمد است نشان از یک هویت مذهبی است چه بسا آن فرد یک هویت سکولار یا حتی غیردین دارد و یا به محض برخورد با فردی که نامش "منوچهر" است نباید فکر کرد هویت این فرد ، ملی و متنافی با هویت مذهبی است چه بسا این فرد با اسم ملیتی ، رسم دیانتی دارد (مثال در بالا)
بنابراین القاء دوگانگی در خط ملیت و دیانت و ستیز این دو به نوعی یک طراز منفی و غیر واقعی است و البته نویسنده مقاله "نامها و نشانها" بدنبال مقوله واقعیتسازی است تا واقعیت نگری. خط ناسیونالیسم و ملی گرایی در ایران علیرغم خواستگاه کلامیاش که باید ملیگرا و بیگانهستیز باشد در طول تاریخ سیاسی بویژه صد سال اخیر بشدت بیگانهگرا بوده ، تعبیر ملیگرایی در معنای کاذب دائماً استعمال شد و میشود. اجنبیمحوری مصدق ـ بازرگان ـ بنیصدر و رهروان اندیشه لیبرال دموکراسی غرب در ایران در دوران اصلاحات که با شعار "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" و "ایران برای ایرانیان" اکنون غالباً در دامن انگلیس و آمریکا پناهنده و تحلیلگر و مرورگر BBC , VOA و به عبارتی دقیقتر پرسنل رسمی و حقوق بگیر دستگاه استعماری بیگانه به شدت ایران ستیز هستند و این بر هیچکس امروز پنهان و پوشیده نیست.
ایدئولوژی ناسیونالیزم باید لاجرم بر ملیت و ملت تاکید وبر نفی بیگانه همت کند لیکن در صحنه عمل ملیگراها و ناسیونالیستها بویژه بعد از تاریخ سیاسی ایران پس از انقلاب دائماً بیگانهزده و غرب محور بودهاند. آن ایدئولوژی ملیگرایانهای که باضافه استعمار انگلیس و آمریکا است قطعاً در تناقض با هویت دینی و اسلامی است و در نگاه امام(ره) هم این ایدئولوژی ، اسلامش آمریکایی و در مقابل اسلام انقلابی قرار داشت و دارد اما ایدئولوژی ملیگرایانه بیگانهستیز با هویت دینی متنافی نیست و "دیانت عین این ملیت" و بویژه امروز در ایران اسلامی "این ملیت عین دیانت" است. هیچکس به مانند امام(ره) و مقام عظمای ولایت ،هر یک بعنوان یک شخصیت مذهبی و کاریزمای دینی، منافع ملی و منفعت ملت ایران را نتوانست حفظ کند ، چرا که در صحنههای 8 سال دفاع ، مقدس هویت مذهبی با خواستگاه عاشورایی از هویت ملی و منافع ملی کشور دفاع کرد و ایضاً در صحنههای بینالمللی لحظه به لحظه 32 سال انقلاب استعمار نو و فرانو بدنبال ضدیت با ایران و منافع ملت ایران بود که نظام اسلامی با همراهی ملت از دیانت و ملیت خود دفاع کرد که آخرین صحنه آن فتنه 88 بود که در 9 دی "مظهر ملیت باضافه دیانت" در چهره ملت مسلمان ایران متجلی شد بنابراین القای خط کور سکولاریزاسیون در غالب تئوری ملیت منهای دیانت یک القای غیر واقعی و نامتناسب با ظرفیت اسلامی ملت مسلمان ایران است.
عباس عبدی (لیدر فکری جریان سکولار در ایران) در مقالهای تحت عنوان نامها و نشانها(نامها ، نشانها از چه دارند) در هفتهنامه آسمان در آخرین شماره سال 90 به نوعی بدنبال القای خط دوگانه "دیانت و ملیت" و تقابل آنها با یکدیگر بوده است. ایشان گفتند: به فرض مثال 3 نام حسین ـ آندرانیک ـ مهرداد هر کدام نشان از یک هویت فرهنگی میدهند حسین هویت مذهبی و فرشید هویت ملی و آندرانیک هویت ارمنی دارند. همو با این سئوال که نام گزینی چه نسبتی با هویت فرهنگی دارد؟ ، نام را یک مشخصه فرهنگی دانست بعد با یک آمار نامگزینی در ایران را پیرو یک خط غیرمذهبی ملیگرایانه وانمود کرد. البته برآیند فکری و تحلیلی جریان سکولار در ایران نیز به جهت ناکامی در فتنه 88 دچار نیشزدگی سیاسی شده و سخت متزلزل و یا به عبارتی به هر دری زدن است. نام آغاز یک هویت و یا پایان آن نیست و چه بسا هویت دینی اساساً ناسازگار با هویت ملی نیست ملتها و ملیتها با هر نژاد و فرهنگ و هویتی در ظرف دین قرار دارند و میگیرند. به عبارتی هویت ملی ، دینگریز و یا دین ، ملیت ستیز نیست و ادیان همیشه در بستر ملتها و ملیتها شناورند. شاید در سلیقه نامگزینی ملت ایران از نام ابوالفضل کمتر استفاده شود لیکن کیست که نداند ابوالفضلالعباس(ع) محبوبترین نام در میان ایرانیان است که امت شیعه عاشق اویند
برای درج مفهوم مثالی ذکر میشود :
افواه و افکار خاص به محض مشاهده فردی بنام "میرحسین یا سیدمحمد" نباید فکر کنند که هویت شخصی که بنام میرحسین یا سیدمحمد است نشان از یک هویت مذهبی است چه بسا آن فرد یک هویت سکولار یا حتی غیردین دارد و یا به محض برخورد با فردی که نامش "منوچهر" است نباید فکر کرد هویت این فرد ، ملی و متنافی با هویت مذهبی است چه بسا این فرد با اسم ملیتی ، رسم دیانتی دارد (مثال در بالا)
بنابراین القاء دوگانگی در خط ملیت و دیانت و ستیز این دو به نوعی یک طراز منفی و غیر واقعی است و البته نویسنده مقاله "نامها و نشانها" بدنبال مقوله واقعیتسازی است تا واقعیت نگری. خط ناسیونالیسم و ملی گرایی در ایران علیرغم خواستگاه کلامیاش که باید ملیگرا و بیگانهستیز باشد در طول تاریخ سیاسی بویژه صد سال اخیر بشدت بیگانهگرا بوده ، تعبیر ملیگرایی در معنای کاذب دائماً استعمال شد و میشود. اجنبیمحوری مصدق ـ بازرگان ـ بنیصدر و رهروان اندیشه لیبرال دموکراسی غرب در ایران در دوران اصلاحات که با شعار "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" و "ایران برای ایرانیان" اکنون غالباً در دامن انگلیس و آمریکا پناهنده و تحلیلگر و مرورگر BBC , VOA و به عبارتی دقیقتر پرسنل رسمی و حقوق بگیر دستگاه استعماری بیگانه به شدت ایران ستیز هستند و این بر هیچکس امروز پنهان و پوشیده نیست.
ایدئولوژی ناسیونالیزم باید لاجرم بر ملیت و ملت تاکید وبر نفی بیگانه همت کند لیکن در صحنه عمل ملیگراها و ناسیونالیستها بویژه بعد از تاریخ سیاسی ایران پس از انقلاب دائماً بیگانهزده و غرب محور بودهاند. آن ایدئولوژی ملیگرایانهای که باضافه استعمار انگلیس و آمریکا است قطعاً در تناقض با هویت دینی و اسلامی است و در نگاه امام(ره) هم این ایدئولوژی ، اسلامش آمریکایی و در مقابل اسلام انقلابی قرار داشت و دارد اما ایدئولوژی ملیگرایانه بیگانهستیز با هویت دینی متنافی نیست و "دیانت عین این ملیت" و بویژه امروز در ایران اسلامی "این ملیت عین دیانت" است. هیچکس به مانند امام(ره) و مقام عظمای ولایت ،هر یک بعنوان یک شخصیت مذهبی و کاریزمای دینی، منافع ملی و منفعت ملت ایران را نتوانست حفظ کند ، چرا که در صحنههای 8 سال دفاع ، مقدس هویت مذهبی با خواستگاه عاشورایی از هویت ملی و منافع ملی کشور دفاع کرد و ایضاً در صحنههای بینالمللی لحظه به لحظه 32 سال انقلاب استعمار نو و فرانو بدنبال ضدیت با ایران و منافع ملت ایران بود که نظام اسلامی با همراهی ملت از دیانت و ملیت خود دفاع کرد که آخرین صحنه آن فتنه 88 بود که در 9 دی "مظهر ملیت باضافه دیانت" در چهره ملت مسلمان ایران متجلی شد بنابراین القای خط کور سکولاریزاسیون در غالب تئوری ملیت منهای دیانت یک القای غیر واقعی و نامتناسب با ظرفیت اسلامی ملت مسلمان ایران است.
*معاون سیاسی حزب موتلفه اسلامی در مازندران