امیرمؤمنان (ع) در جنگ صفین متوجه شد که یکی از سربازان سپاه حضرت به سپاهیان مقابل و معاویه فحاشی میکند. حضرت با این عمل برخوردی کرد که پاسخ امروز ما هم به شمار میرود. حضرت فرمود: «إنی اکره لکم أن تکونوا سبابین؛ نزد من ناپسند است که شما افرادی سبّ کننده و دشنام دهنده باشید.» حضرت نهی نمودند ولی بهاین اکتفا نکردند و راه حل نیز ارائه نمودند: «و لکنکم لو وضعتم أعمالهم و ذکرتم حالهم کان اصوب فی القول و ابلغ فی العذر.» «(دشنام ندهید) لیکن اگر اعمال آنان را بیان کنید و حالاتشان را بازگو نمایید این عمل شما به صواب نزدیکتر و برای اتمام حجت بهتر است.»
فحاشی کار انسان های ناتوان است و پیروان مکتب علوی از این مسئله مبرّا هستند. تا وقتی میشود با تجزیه و تحلیل و استدلال، اعمال طرف مقابل را بیان و اشتباهشان را روشن نمود چرا تمسک به دشنام!؟ ضمناینکه دشنام یکی از آثارش مقابله به مثل است. شما که دشنام دادید دشمنتان هم دشنام میدهد ولی اگر استدلال کردید یا پاسخ میدهند و یا به فکر فرو میروند که شاید ما اشتباه میکنیم که پاسخی برای این دلایل آنها نداریم. حضرت در ادامه فرمود: «و قلتم مکان سبکمآیاهم؛ اللهم احقن دماءنا و دماءهم و اصلح ذات بیننا و بینهم و اهدهم من ضلالتهم حتی یعرف الحق من جله و یرعوی عن الغی و العدوان من لهج به.»
«خوب بود به جای دشنام آنان بگویید: خدایا! ما و آنان را از کشته شدن رها نما، و میان ما وایشان سازش برقرار گردان، و آنان را از گمراهی به راه راست هدایت کن، تا آنان که جاهلند، حق را بشناسد و آنان که با حق میستیزند، پشیمان شده، به حق باز گردند.» (1)
حضرت علی (ع) شنید که شخصی به جناب قنبر دشنام داد. قنبر نیز آماده پاسخگویی شد که با فریاد حضرت به خود آمد: آرام باش! دشنام دهنده را در ذلت خودش واگذار که با این عمل خدایت را خشنود، شیطان را خشمگین و دشمنت را کیفر کردهای. سپس امام فرمود: هرگز مؤمن پروردگار خود را با چیزی همچون حلم و خویشتن داری خوشحال، شیطان را با سکوت عصبانی و احمق را با خاموشی مجازات نکرده است. (2) پس توهین و ناسزاگویی هم عقلاً مذموم است (چون نتیجه عکس دارد) و هم شرعاً ناپسند؛ به خصوص در دوره کنونی که دشمن مشترکی شیعیان و اهل سنت را تهدید مینماید، پرداختن به توهین های دوجانبه و درگیری بین مذاهب منفعتش به چه کسی غیر از استکبار و کفار میرسد!؟ حفظ وحدت یعنی ضمن پافشاری بر عقاید و حفظ اصول و ارزش ها، احترام اهل سنت و سایر ادیان حفظ شود. البته همیشه راه برای گفتمان منطقی و به دوراز تعصب و احساسات باز است و اتفاقاً این امر مورد سفارش ائمه نیز واقع شده و مسئله کرسی های آزاداندیشی که رهبر معظم انقلاب بر آن تاکید دارند اشاره به همین معنا دارد.
به هر تقدیر راه ما، راه منطق و جدال احسن است و کسی که از منطق برخوردار است، به ناسزا، روی نمیآورد. سیره انبیاء و اولیاء الهی هم در رابطه با هدایت انسانها بر سه پایه استوار بوده است: حریص بودن به هدایت انسانها، منطق و استدلال در گفتار و مروت و مدارا در عمل.
پی نوشت:1- نهج البلاغه
2-سفینه البحار، ج1، ص 300