زنان

دلم می خواهد آمرباشم اما ...

فرهنگ پدیده ای است که همیشه دستخوش تغییر است این تغییرات تحت تأثیر عوامل مختلفی است، بخش گسترده‌ای از این تغییرات البته توسط رسانه ها شکل می گیرند و بالطبع آن جامعه را متحول می‌کنند، این تغییرات بیشتر نرم و آهسته از رسانه‌ها تزریق می شوند، مثلاً در ابتدای انقلاب ما دو شبکه تلویزیونی داشتیم اما امروز می بینیم، علاوه بر شبکه های داخلی، ماهواره و اینترنت هم جولان می‌دهند که البته دو مورد آخر باید با هوشیاری مورد استفاده قرار بگیرند و همین باعث تغییر عنصری می شود که ما آن را سبک زندگی می نامیم در یک کلام می توان گفت این ما نیستیم که دستخوش تغییرات عمده قرار گرفته ایم، این فرهنگ ما است که ما را تغییر داده است، فرهنگی که خودش هم البته دستخوش تغییر قرار گرفته است
نفیسه زارعی - این روزها بعضی چیزها  با وجود سابقه زیاد در شهرکاملاً غریبه شده اند البته اصلا مسئله شهر نیست مسئله فرهنگ است که انگار بوی غربت گرفته و به خاطر همین غربت است که حضرت آقا دائماً تأکید می کنند باید سبک زندگی اسلامی احیاء شود، اواسط ماه مبارک بود که در یکی از میادین شهر راننده  ماشین پراید وقتی متوجه شد زمان اذان رسیده است، با عجله ماشین را کناری پارک کرد و خودش بیرون از خودرو آمد و با صدای رسا و خوش شروع به اذان گفتن کرد، صدا آشنا بود اما این کار برای خیلی ها غریب می زد و مسلمینی که هزارو چهارصدواندی سال است روزه می گیرند و صدای اذان را می شوند و مشتاقانه لحظه افطار را نفس می کشند، انگشت تعجب بر دهان، آن گوشه از میدان را به تماشا ایستاده بودند، این قضیه من را یاد مسئله ای مهمتر از اقامه یک اذان با صدای چهاردانگ در کنار یکی از میادین تهران انداخت و آن این بود که خیلی از پدیده های ارزشی که روزی ما تا پای جان برای حفظش ایستادگی می کردیم، امروز دستخوش تغییراتی عمده شده و در یک کلام انگار معیارهایمان تغییراتی چشمگیر پیدا کرده است، اگر تا دیروز برایمان امربه معروف و نهی از منکر یک واجب شرعی بود امروز به بهانه ترس از اینکه مبادا در اثر جسارت فردی که ارزش‌ها را زیرپا گذاشته است لرزه بر اندام‌مان می‌افتد که آمر به معروف نباشیم تا مبادا زیر مشت و لگد افرادی که منکری را مرتکب شده اند در اثر تذکر بجایمان، جانمان به خطر بیفتد، از خیر این واجب خدا می گذریم. شنیدن این نوع  خبرها البته نه تنها تعجب آور است، بلکه دردآور نیز هست حالا هرقدر هم بعد از آن حادثه از بانوانی که امر به معروف کرده اند دلجویی شود و ازحرکتشان که البته وظیفه ای دینی بوده که توسط آنان انجام گرفته است تقدیر گردد،  اما باز این دغدغه باقی می‌ماند که مقصر حقیقی ماجرا کیست؟!  چه شد که بعد از عبور از برخی جریانات خاص سیاسی و اجتماعی نظیر سختگیری های بی مورد و خشونت آمیز نسبت به منکرات در یک زمان و آزادی بی‌حد و حصر در زمان دیگر به خصوص در مورد جامعه زنان، کار به جایی رسید که امروز یک زن  برای تذکر دادن حتی با زبان لین و نرم مورد تهاجم قرار بگیرد.
 فاطمه زمانی یکی از کارشناسان امور فرهنگی و رسانه این عصر عجیب می گوید: «فرهنگ پدیده ای است که همیشه دستخوش تغییر است این تغییرات تحت تأثیر عوامل مختلفی است،  بخش گسترده‌ای از این تغییرات البته توسط رسانه ها شکل می گیرند و بالطبع آن جامعه را متحول می‌کنند، این تغییرات بیشتر نرم و آهسته از رسانه‌ها  تزریق می شوند، مثلاً در ابتدای انقلاب ما دو شبکه تلویزیونی داشتیم اما امروز می بینیم، علاوه بر شبکه های داخلی، ماهواره و اینترنت هم جولان می‌دهند که البته دو مورد آخر باید با هوشیاری مورد استفاده قرار بگیرند و همین باعث تغییر عنصری می شود که ما آن را سبک زندگی می نامیم در یک کلام می توان گفت این ما نیستیم که دستخوش تغییرات عمده قرار گرفته ایم، این فرهنگ ما است که ما را تغییر داده است، فرهنگی که خودش هم البته دستخوش تغییر قرار گرفته است».
اما این سؤال که آیا تغییر فرهنگ به ضدفرهنگ در مقطعی از زمان باید تبدیل به جسارت  شود در نوع خودش مسئله ای سخت عجیب است ، تزریق مدها و تیپ های مختلف و اینکه فلان تیپ به واسطه استفاده فلان بازیگر مطرح زن جواز ورود به عرصه اجتماع را پیدا می کند و یا بی احترامی برخی از به ظاهر ستاره های دنیای هنر به ساحت زن و ترویج تفکر فمینیسم و رفع حجاب در کنار بدفهمی‌هایی  که از رسانه های اجتماعی صورت گرفته سبب بروز یک حادثه شد. این حادثه چیزی شبیه آن چیزی است که در عصر پهلوی رخ داد، عده ای  به بهانه روشنفکری، تحت عنوان کشف حجاب بسیاری از حریم ها را شکستند اما در آن زمان به خاطر عمق فرهنگ غنی ما توطئه انگلیسی رضاشاه نتوانست کار خود را بکند اما آثار و پیامدهای آن تا امروز هم برپا است به عبارتی خشت اول این بنای بی قواره را پهلوی گذاشت و بعد از انقلاب اسلامی نیز هرچند در اوایل آمر به معروف فردی ارزشی محسوب می شد اما با پیاده شدن تئوری جامعه مدنی که خود را در قالب تهاجم، شبیخون ، ناتوی فرهنگی و جنگ نرم نشان داد، امروز دیگر آن آمر به معروف نادیده گرفته می شود و حالا هرقدر هم لوح تقدیر به او بدهند غم ضدارزش ها و ضدفرهنگ هایی که به او هجمه آورده‌اند از دلش پاک نخواهد شد، به‌طوری‌که سروته قضیه با یک قبض برق ناقابل برای آزادی عامل منکر حل می شود و سهم آن آمر به معروف سرزنش مسئول انتظامی در رسانه ملی و در برنامه شناسنامه می گردد که تحت عنوان اینکه امر به معروف و نهی از منکر مراحل خاص خود را می طلبد و قسمت یدی و قهری آن به عهده نیروی انتظامی است، این بارجلوی لنز دوربین هایی که مخاطبش همه مردم هستند،  او متهم ماجرا است نه فرد مجرم که در همان مرحله اول نسبت به زبان لین و نرم آمر چنگ و دندان نشان داده است.
و گاهی اندکی زود دیر می شود تا  یادمان بیفتد سال قبل هم طلبه جوانی برای اینکه راه حق را در پیش بگیرد چشم حق بینش را از دست می دهد و یا بسیجی مخلصی که به علت نگاه داشتن حرمت ماه خوب خدا شهادت نصیبش می شود برای تبدیل شدن یک فرهنگ ارزشی اسلامی به یک ضدفرهنگ به این روزگار دچار می گردد، حالا هرقدر هم که قلم فرسایی کنیم که حضرتمان امام خامنه ای  پدرانه در پی احیای فرهنگ ناب اسلامی تحت عنوان  سبک زندگی اسلامی هستند بدون آنکه از سوی متولیان فرهنگی و سیاسی و خود ما اقدامی ملی و فراگیر شود گویا آب در هاون کوبیده ایم.


https://shoma-weekly.ir/Pah9zN